ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و...  اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و... اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تُهلِکنی (یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان مرا دریاب و به هلاکتم مرسان)
ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و...  اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و... اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تُهلِکنی (یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان مرا دریاب و به هلاکتم مرسان)

در روز تاسوعا چه گذشت؟

در روز تاسوعا چه گذشت؟


تا روز نهم محرم، وقوع جنگ و زمان شروع آن، به خوبی روشن نبود. در آن روز، نامه عبیدالله بن زیاد به دست عمر بن سعد فرمانده کل سپاه رسید که 

«هر چه زودتر کار حسین بن على‏‌ را تمام کن. اگر تسلیم شد او را زنده نزد من بفرست تا در باره ‏اش تصمیم بگیرم، ولى‏‌ اگر از تسلیم شدن امتناع مى‏‌ورزید، او و اصحاب و یارانش را به قتل برسان و بعد از کشتن بدنش را مثله کن.».

عمر بن سعد پیرو این نامه تصمیم گرفت با امام حسین بجنگد؛ چون، می‌دانست او تسلیم نخواهد شد. بعد از ظهر روز پنجشنبه نهم ماه محرم به سپاهیانش فرمان داد که: «یا خیل‏الله! ارکبی و بالجنة ابشری.».

سپاهیان سوار شدند و به سوی خیمه گاه امام حسین علیه‌السلام حرکت کردند. امام در آن زمان در جلو خیمه سر را بر زانو نهاده در خواب بود. زینب خواهرش که ناظر صحنه بود صدای حرکت سپاه را شنیده نزد برادر آمد و عرض کرد: «برادر! مگر صداى‏‌ حرکت سپاه را نمى‏‌شنوید؟ نزدیک شدند!».

امام حسین سر از زانو برداشته فرمود: «خواهرم! هم اکنون جدم رسول خدا را در خواب دیدم، فرمود: «به زودى‏‌ به سوى‏‌ ما خواهى‏‌ آمد».

آن گاه به برادرش عباس فرمود: «برادر! سوار شو و به سوى‏‌ سپاه ابن زیاد برو و از آنان بپرس چرا حرکت کرده ‏اید و منظور شما چیست؟».

حضرت عباس با سرعت خودش را به سپاه رسانید و سؤال کرد که «منظورتان از این حرکت چیست؟». گفتند: «عبیدالله به ما فرمان داده که کار شما را تمام کنیم. اگر حاضرید تسلیم شوید، شما را زنده به سوى‏‌ او مى‏‌فرستیم تا درباره شما تصمیم بگیرد و اگر تسلیم نمى‏‌شوید ناچاریم با شما بجنگیم.».

حضرت عباس مراجعت کرد و سخن سپاهیان را برای برادر نقل کرد.

امام فرمود: «نزد آنان برو و اگر توانستى‏‌ امشب را مهلت بگیر تا در این شب نماز بخوانیم و دعا کنیم و از خداى‏‌ متعال مغفرت بطلبیم. خدا مى‏‌داندکه من نماز و قرائت قرآن و دعا و استغفار را دوست دارم».


حضرت ابوالفضل به سوی سپاهیان رفت و پیشنهاد امام را برایشان مطرح ساخت. مورد قبول واقع شد و جنگ را تا روز بعد تأخیر انداختند.

پی نوشت

بحارالأنوار، ج 44 ، ص 491
بحارالأنوار، ج 44 ، ص 392

نقل شده از کانال تلگرامی کربلا به نشانی karballa_ir@

به تو از دور سلام

السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً؛ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ

سلام بر تو اى اباعبداللّه و بر جان هایى که به درگاهت فرود آمدند، از جانب من سلام خدا بر تو باد همیشه تا هستم و تا شب و روز باقى است و خدا زیارت شما را آخرین زیارت از سوى من قرار ندهد

السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْن

سلام بر حسین

و عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن

و بر على بن الحسین

و عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْن

و بر فرزندان حسین

و عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن

و بر یاران حسین

-----------------------------------------------------

اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم وَالعَن اَعدَائَهُم اَجمَعین