ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و...  اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و... اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تُهلِکنی (یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان مرا دریاب و به هلاکتم مرسان)
ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و...  اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و... اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تُهلِکنی (یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان مرا دریاب و به هلاکتم مرسان)

وقایع روز پنجم ماه محرم سال 61 هجری قمری

وقایع روز پنجم ماه محرم 61

در این روز عبیداللّه بن زیاد، شخصی بنام "شبث بن ربعی" را به همراه یک هزار نفر به طرف کربلا فرستاد.

شبث بن ربعی در آن روز خود را به بیماری زده بود و قصد داشت که ابن زیاد او را از رفتن به کربلا معاف کند

ولی عبیدالله بن زیاد برای او پیغام فرستاد که:
مبادا از کسانی باشی که خداوند در قرآن فرموده است چون به مؤمنین رسند گویند از ایمان آورندگانیم و هنگامی‌که به نزد یاران خود که همان شیطان‌اند میروند، اظهار دارند ما با شماییم 

و به او خاطرنشان ساخت که اگر بر فرمان ما گردن می نهی و در اطاعت مایی، در نزد ما باید حاضر شوی.

عبیداللّه بن زیاد در این روز دستور داد تا شخصی بنام "زجر بن قیس" بر سر راه کربلا بایستد و هر کسی را که قصد یاری امام حسین علیه السلام داشته و بخواهد به سپاه امام علیهالسلام ملحق شود، به قتل برساند. 
همراهان این مرد 500 نفر بودند.

در این روز با توجه به تمام محدودیتهایی که برای نپیوستن کسی به سپاه امام حسین علیه السلام صورت گرفت،
مردی به نام "عامر بن ابی سلامه" خود را به امام علیه السلام رساند و سرانجام در کربلا در روز عاشورا به شهادت رسید.


منابع

مقتل الحسین(مقرم)ص199
در کربلا چه گذشت،شیخ عباس قمی



نقل شده از کانال تلگرامی ارتباط با خدا به نشانی ertebat0bakhoda@


به تو از دور سلام

السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً؛ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ

سلام بر تو اى اباعبداللّه و بر جان هایى که به درگاهت فرود آمدند، از جانب من سلام خدا بر تو باد همیشه تا هستم و تا شب و روز باقى است و خدا زیارت شما را آخرین زیارت از سوى من قرار ندهد

السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْن

سلام بر حسین

و عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن

و بر على بن الحسین

و عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْن

و بر فرزندان حسین

و عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن

و بر یاران حسین

چرا سوم محرم منسوب به حضرت رقیه (سلام الله علیها) است؟

شب سوم محرم، به نام مبارک حضرت رقیه (سلام الله علیها) دردانه سه ساله حسین بن علی (علیه السلام) نام‌گذاری شده است.

حضرت رقیه (سلام الله علیها) دختر امام حسین (علیه السلام) در واقعه عاشورا سه سال سن داشتند که بعد از شهادت پدر و یارانش در عصر عاشورا، به همراه دیگر زنان بنی‌هاشم توسط سپاه یزید به اسیری رفتند و در روز سوم یا پنجم صفر سال ۶۱ هجری قمری در سفر اهل بیت به شهر شام از دنیا رفتند . شاید نام‌گذاری روز سوم محرم به نام این دختر کوچک و با کرامت به این انگیزه بوده که در گرماگرم عزاداری دهه اول، از مظلومیت او یاد می شود.

حضرت رقیه (سلام الله علیها) الگوی تربیت صحیح است، با تدبر در جملات کوتاهی که او هنگام دیدن سر بریده پدر به زبان آورده به‌خوبی می‌توان دریافت که این کودک از چه معرفت والایی برخوردار بوده است در برخی منابع از رقیه با نام فاطمه کوچک اسم برده‌اند.

 

حضرت رقیه (سلام الله علیها) در صحرای کربلا حضور داشتند و در عصر عاشورا همراه با دیگر اعضای خانواده امام و دیگر یاران به اسارت برده شدند و در خرابه شام وقتی برای پدرشان اباعبدالله (علیه السلام) گریه می کردند یزیدیان سر پدر را در صندوقچه ای برای او آوردند و ناز پرورده امام در کنار سر پدرش تاب نیاورد به او پیوست.

نقش موثر حضرت رقیه (سلام الله علیها) در واقعه کربلا

جریان کربلا محدود به واقعه عاشورا نیست؛ چرا که پس از آن با ادامه حرکت کاروان اسرا، مبارزه خاندان اهل بیت با یزید همچنان ادامه داشت ، ادامه نهضت حسینی را می‌توان از خطبه‌های غرای امام سجاد (علیه السلام) تا نقش بیدارگری حضرت زینب(سلام الله علیها) در شهرهای بزرگی چون کوفه و شام دانست. چه بسیار مسیحیان و یهودیانی که به وسیله کاروان اسرا مسلمان شدند و از همه پر رنگتر آنکه، خانواده یزید و غلامانش با دیدن اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) در اسارت از او بیزاری جستند و جزء محبین خاندان عصمت و طهارت شدند.

 

حضرت رقیه در سال ۵۷ هجری قمری متولد شدند درباره تاریخ تولد حضرت رقیه در منابع مختلف روایات متعددی آمده است در برخی روایات تاریخ تولد حضرت رقیه ۱۷ شعبان و در برخی دیگر ۲۳ شعبان ذکر شده است، حضرت رقیه (سلام الله علیها) دختر خردسال سه ساله حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) در روز عاشورا در کربلا حضور داشت و شاهد آن مصیبت‌های عظیم بود و در مقاتل نیز به چگونگی آنچه بر سر این کودک خردسال آمد می‌پردازند.

 

 براساس نوشته‌های بعضی کتاب‌های تاریخی، نام مادر حضرت رقیه (سلام الله علیها)، امّ اسحاق است که پیشتر همسر امام حسن مجتبی (علیه السلام) بوده و پس از شهادت ایشان، به وصیت امام حسن (علیه السلام) به عقد امام حسین (علیه السلام) درآمده است. مادر حضرت رقیه (سلام الله علیها) از بانوان بزرگ و با فضیلت اسلام به شمار می‌آید. بنا به گفته شیخ مفید در کتاب الارشاد، کنیه ایشان بنت طلحه است.


منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

وقایع روز چهارم محرم

وقایـــع روز چـــــــهارم محـــــرم

روز چهارم محرم، عبیداللّه‏ بن زیاد مردم کوفه را در مسجد جمع کرد و سخنرانی نمود و ضمن آن مردم را برای شرکت در جنگ با امام حسین علیه‏السلام تشویق و ترغیب نمود.
به دنبال آن ۱۳ هزار نفر در قالب ۴ گروه که عبارت بودند از:
۱. شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار نفر؛
۲. یزید بن رکاب کلبی با دو هزار نفر؛
۳. حصین بن نمیر با چهار هزار نفر؛
۴. مضایر بن رهینه مازنی با سه هزار نفر؛
به سپاه عمر بن سعد پیوستند.1
بهم پیوستن نیروهای فوق از این روز تا روز عاشورا بوده است.
 

روز چهارم محرم : مرثیه ای بر دو طفلان حضرت زینب (سلام الله علیها)


عبدالله بن جعفر نامه ای برای امام (علیه السلام) فرستاد و همراه دو فرزندش عون و محمد خدمت امام حسین (علیه السلام) فرستاد و ... . پس از مدتی عبدالله خودش خدمت ابی عبدالله (علیه السلام) رسید و ... و فرزنداش را سفارش نمود تا در خدمت امام باشند و در رکابش جانبازی کنند .
بچه ها خدمت مادر رسیدند و به مادر سلام کردند و روی پا ایستادند و ...
حضرت زینب (سلام الله علیها) از اعزام فرزندانش توسط عبدالله بسیار خوشحال شد ...
کربلا شرح بلای زینبه                 کربلا خاک بلای زینبه
کربلا با این همه ابهتش              جای دفن بچه های زینبه
روز عاشورا شده و بچه ها آمدند و از مادر اجازه گرفتند .
مادر ! اجازه بده ما جان خویش را فدای دایی مان کنیم .
مادر گفت : بارک الله به شما که چشم هایم را روشن کردید .
خودش کفن به تن بچه ها کرد و لباس و شمشیرشان را آماده کرد و ...
با وقار و صلابت زینبی آمدند خدمت ابی عبدالله و سلام کردند .
ابی عبدالله تا این بچه ها را دید هر دو را درآغوش گرفت و ...
به هر نحوی بود اجازه داد خواهر زاده ها به میدان بروند. هر دو به سوی دشمن حمله برده ، عجب رجزی خواندند و...
یک عده گفتند : این دو تا بچه که هستند ؟
یکی فریاد زد : اینها بچه های زینب (سلام الله علیها) هستند .
دیگری گفت : الان داغشان را به دل مادرشان می گذارم .


نقل شده از کانال تلگرامی داروخانه معنوی به نشانی Manavi_2@


به تو از دور سلام

السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً؛ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ

سلام بر تو اى اباعبداللّه و بر جان هایى که به درگاهت فرود آمدند، از جانب من سلام خدا بر تو باد همیشه تا هستم و تا شب و روز باقى است و خدا زیارت شما را آخرین زیارت از سوى من قرار ندهد

السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْن

سلام بر حسین

و عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن

و بر على بن الحسین

و عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْن

و بر فرزندان حسین

و عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن

و بر یاران حسین

وقایع روز سوم محرم

وقـایـع روز سوم مـحــــــرم

"عمر بن سعد" یک روز پس از ورود امام علیه‌السلام به سرزمین کربلا یعنی روز سوم محرم با چهار هزار سپاهی از اهل کوفه وارد کربلا شد.

امام حسین علیه‌السلام قسمتی از زمین کربلا که قبر مطهرش در آن واقع می‌شد را از اهالی نینوا و غاضریه به شصت هزار درهم خریداری کرد و با آنها شرط کرد که مردم را برای زیارت راهنمایی نموده و زوّار او را تا سه روز میهمان کنند.

در این روز "عمر بن سعد" مردی بنام "کثیر بن عبدالله" که مرد گستاخی بود را نزد امام علیه‌السلام فرستاد تا پیغام او را به حضرت برساند.

کثیر بن عبدالله به عمر بن سعد گفت:
اگر بخواهید در همین ملاقات حسین را به قتل برسانم؟
ولی عمر نپذیرفت و گفت:
فعلا چنین قصدی نداریم.

هنگامی که وی نزدیک خیمه‌ها رسید،
"ابو ثمامه صیداوی" همان مردی که ظهر عاشورا نماز را به یاد آورد و حضرت او را دعا کرد
نزد امام حسین علیه‌السلام بود.
همین که او را دید رو به امام عرض کرد: این شخص که می‌آید، بدترین مردم روی زمین است.

پس سراسیمه جلو آمد و گفت:
شمشیرت را بگذار و نزد امام حسین علیه‌السلام برو
گفت: هرگز چنین نمی‌کنم.

ابوثمامه گفت: پس دست من روی شمشیرت باشد تا پیامت را ابلاغ کنی.
گفت: هرگز!

ابوثمامه گفت: پیغامت را به من بسپار تا برای امام ببرم، تو مرد زشتکاری هستی و من نمی‌گذارم بر امام وارد شوی.

او قبول نکرد، برگشت و ماجرا را برای ابن سعد بازگو کرد. سرانجام عمر بن سعد با فرستادن پیکی دیگر از امام پرسید:
برای چه به اینجا آمده ای؟

حضرت در جواب فرمود:
"مردم کوفه مرا دعوت کرده‌اند و پیمان بسته‌اند، بسوی کوفه می‌روم و اگر خوش ندارید بازمی‌گردم...  

عمر سعد فرموده‌ امام را به ابن زیاد نوشت.
ابن زیاد بعد از خواندن نامه گفت:
اکنون که چنگال ما به او "حسین علیه‌السلام" بند شده، امید نجات دارد و هنگام خلاصی نیست!

سپس به عمربن سعد نوشت:
به حسین پیشنهاد کن خودش و تمام یارانش با یزید بیعت کنند تا در مورد آنها تصمیم گیری کنیم..!


منابع:
ارشاد، شیخ مفید، جلد۲، صفحه۸۴
مستدرک الوسایل، جلد۱۴، صفحه۶۱
مجمع البحرین، جلد۵، صفحه۴۶۱
تاریخ طبری، ج۵، صفحه۴۱۰
در کربلا چه گذشت،
تالیف مرحوم شیخ عباس قمی

نقل از کانال تلگرامی ارتباط با خدا به نشانی ertebat0bakhoda@


به تو از دور سلام

السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً؛ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ

سلام بر تو اى اباعبداللّه و بر جان هایى که به درگاهت فرود آمدند، از جانب من سلام خدا بر تو باد همیشه تا هستم و تا شب و روز باقى است و خدا زیارت شما را آخرین زیارت از سوى من قرار ندهد

السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْن

سلام بر حسین

و عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن

و بر على بن الحسین

و عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْن

و بر فرزندان حسین

و عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن

و بر یاران حسین

عاقبت یک لحظه ادب و احترام به امام حسین علیه السلام

عاقبت یک لحظه ادب و احترام به امام حسین (علیه السلام)


آیت الله اراکی فرمودند:
شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت.

پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت: خیر.
سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟
گفت: نه

با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟
جواب داد: هدیه مولایم حسین (علیه السلام) است!
گفتم چطور؟

با اشک گفت:
آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند، چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد. سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید. 

ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند اینهمه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد.

آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین (علیه السلام) آمد و فرمود:
به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی. این هدیه ما در برزخ. باشد تا در قیامت جبران کنیم!

همیشه برایم سوال بود که امیرکبیر که در کاشان به شهادت رسید چگونه با امکانات آن زمان مزارش در کربلاست.
جواب، عشق به مولایش امام حسین (علیه السلام) بود.


منبع: کتاب آخرین گفتار


نقل شده از کانال تلگرامی ارتباط با خدا به نشانی ertebat0bakhoda@


به تو از دور سلام


السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً؛ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ


سلام بر تو اى اباعبداللّه و بر جان هایى که به درگاهت فرود آمدند، از جانب من سلام خدا بر تو باد همیشه تا هستم و تا شب و روز باقى است و خدا زیارت شما را آخرین زیارت از سوى من قرار ندهد


السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْن

سلام بر حسین

و عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن

و بر على بن الحسین

و عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْن

و بر فرزندان حسین

و عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن

و بر یاران حسین

--------------------------------------------------------

اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم وَالعَن اَعدَائَهُم اَجمَعین