ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و...  اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و... اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تُهلِکنی (یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان مرا دریاب و به هلاکتم مرسان)
ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و...  اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و... اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تُهلِکنی (یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان مرا دریاب و به هلاکتم مرسان)

گفتگوی زن غساله با حضرت زینب کبری سلام الله علیها

گفتگوی زن غساله با حضرت زینب کبری سلام الله علیها

هنگامی که زن غساله ، بدن حضرت رقیه (سلام الله علیها) را غسل می داد ، ناگاه دست از غسل کشید و گفت: سرپرست این اسیران کیست؟

حضرت زینب (سلام الله علیها) فرمود : چه می خواهی؟

غساله گفت : این دخترک به چه بیماری مبتلا بوده که بدنش کبود است؟

حضـرت زینب (سلام الله علیها) در پاسخ فرمود :ای زن ، او بیمار نبود ، این کبودیها آثار تازیانه ها و ضـربه های دشـمنان است.

پس از شهادت آن مخدّره و هنگامی که کاروان اهل بیت قصد بازگشت داشتند، مردم نامرد شام که صدای گریه و شیون آن ها از هر سو به گوش می رسد برای بدرقه کاروان از خانه های خود بیرون آمدند.

زنان شام ازدحام کردند و در حالیکه سـیاه پوش شده بودند برای بدرقه اهل بیت علیه السـلام از خانه ها بیرون آمدند. صدای ناله و گریه آنها از هر سو شـنیده می شد و با کمال شرمندگی با اهل بیت علیه السلام وداع نمودند.

حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) از این فرصت اسـتفاده های بسـیار کرد. از جمله اینکه هنگام وداع، ناگاه سر از هودج بیرون آورد و خطاب به مردم شام فرمود :

ای اهـل شـام ، از مـا در این خرابه امانتی مانـده است، جان شـما و جان این امانت. هرگاه کنار قبرش برویـد، او در این دیار غریب است. آبی بر سر مزارش بپاشید و چراغی در کنار قبرش روشن کنید.


منبع: ستاره درخشان شام

نقل شده از کانال تلگرامی مصباح به نشانی  misbah110@


 

https://s6.uupload.ir/files/hazratzeynab_ghsj.jpg


اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم وَالعَن اَعدَائَهُم اَجمَعین

حضرت رقیه سلام الله علیها

حضرت رقیه سلام الله علیها

حضرت فاطمه صغری (رقیه) علیها سلام، دختر سه ساله امام حسین (علیه السلام) عصر روز سه شنبه در خرابه در کنار حضرت زینب (سلام الله علیها) نشسته بود. جمعی از کودکان شامی را دید که در رفت و آمد هستند.

پرسید: عمه جان! اینان کجا می روند؟ حضرت زینب (سلام الله علیها) فرمود: عزیزم این ها به خانه هایشان می روند. پرسید: عمه! مگر ما خانه نداریم؟ فرمودند: چرا عزیزم، خانه ما در مدینه است. تا نام مدینه را شنید، خاطرات زیبای همراهی با پدر در ذهن او آمد.

بلافاصله پرسید: عمه! پدرم کجاست؟ فرمود: به سفر رفته. طفل دیگر سخن نگفت، به گوشه خرابه رفته زانوی غم بغل گرفت و با غم و اندوه به خواب رفت. پاسی از شب گذشت. ظاهراً در عالم رؤیا پدر را دید. سراسیمه از خواب بیدار شد، مجدداً سراغ پدر را از عمه گرفت و بهانه جویی نمود، به گونه ای که با صدای ناله و گریه او تمام اهل خرابه به شیون و ناله پرداختند.

خبر را به یزید (لعنة الله علیه) رساندند، دستور داد سر بریده پدرش را برایش ببرند. رأس مطهر سید الشهدا را در میان طَبَق جای داده، وارد خرابه کردند و مقابل این دختر قرار دادند. سرپوش طبق را کنار زد، سر مطهر سیدالشهدا را دید، سر را برداشت و در آغوش کشید.

بر پیشانی و لبهای پدر بوسه زد و آه و ناله اش بلندتر شد، گفت: پدر جان چه کسی صورت شما را به خونت رنگین کرد؟ پدر جان چه کسی رگهای گردنت را بریده؟ پدر جان «مَن ذَالَّذی أَیتَمَنی علی صِغَرِ سِنِّیِ» چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟ پدر جان یتیم به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ بشود؟ پدر جان کاش خاک را بالش زیر سرم قرار می دادم، ولی محاسنت را خضاب شده به خونت نمی دیدم.

دختر خردسال حسین (علیه السلام) آن قدر شیرین زبانی کرد و با سر پدر ناله نمود تا خاموش شد. همه خیال کردند به خواب رفته. وقتی به سراغ او آمدند، از دنیا رفته بود. شبانه غساله آوردند، او را غسل دادند و در همان خرابه مدفون نمودند.

به دخترت زده ای سر فدای سر زدنت
فدای آتش داغی که بر جگر زدنت

چقدر ناله کشیدم دگر نخوان قرآن
ولی تو خواندی و با سنگ ای پدر زدنت

به هیچ جای سر تو که جای سالم نیست
ز بس که هر سر بازار و هر گذر زدنت

خودت بگو سر نیزه چه بر سرت آمد؟
به روی نیزه که بودی چرا مگر زدنت؟

میان مجلس و در پیش روی عمه و من
برای کشتن ما بوده بیشتر زدنت!


نقل شده از کانال تلگرامی داروخانه معنوی به نشانی Manavi_2@

 

https://s6.uupload.ir/files/ziyarat1_3mr7.jpg


اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ السِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ

خداوندا به مقدار علمِ بی پایانت بر فاطمه و پدرش و شوهرش و فرزندانش و رازی که در او قرار داده شده، صلوات و درود بفرست

حضرت رقیه (سلام الله علیها)، سند مظلومیت امام‌حسین (علیه السلام)

حضرت رقیه (سلام الله علیها) سفیر کوچکی است که تاثیر بزرگی در ماندگاری عاشورا دارد.

وقتی که حضرت رقیه (سلام الله علیها) در سال ۵۷ قمری به دنیا آمد، مدینه نور دیگری گرفت و خانه کوچک امام، گرمای تازه‌ای یافت. چند وقت بعد ام اسحاق درگذشت و حضرت رقیه (سلام الله علیها) از نعمت مادر محروم شد و به همین دلیل، امام حسین (علیه السلام) فرزندش را بزرگ کرد و همیشه به خواهر خود زینب (سلام الله علیها) سفارش می‌کرد که برای رقیه (سلام الله علیها) به عنوان مادر باشد و مهر و محبّت خود را در حق او تمام کند.
حضرت رقیه (سلام الله علیها) سفیر کوچکی است که تاثیر بزرگی در ماندگاری عاشورا دارد. زیرا او با دستان کوچک خود، صفحه‌ای زرین از تاریخ کربلا را به نگارش درآورد که جای جای آن نشان از وفاداری و شکیبایی و ارادت است و درواقع، شهادت حضرت رقیه (سلام الله علیها) تجلی گر صبر و شکیبایی خاندان رسالت است که هر بلایی را به جان می‌خرند تا امت را از جهالت و ظلم بیرون بیاورند و به همین منظور، تاریخ، چنین رویداد‌های تلخی را از یاد نمی‌برد. البته در این میان، ممکن است اختلافاتی در خصوص سن حضرت رقیه (سلام الله علیها) وجود داشته باشد، اما وجود گرانقدر ایشان در حادثه کربلا قطعی است و درمورد شهادت این طفل خردسال، اختلاف چندانی وجود ندارد.

حضرت رقیه (سلام الله علیها) و سجاده پدر
حجت الاسلام و المسلمین روح الله رحمانی مهر کارشناس مذهبی، گفت: گاهی اوقات حضرت رقیه (سلام الله علیها)، با دست‌های کوچکش سجاده امام حسین (علیه السلام) را باز می‌کرد و منتظر پدرش می‌نشست تا بیاید و در آن سجاده نماز بخواند و این دختر از رکوع و سجود پدرش لذت می‌برد. در کربلا، هر دفعه رقیه (سلام الله علیها)، سجاده امام حسین (علیه السلام) را موقع نماز باز می‌کرد و ظهر عاشورا هم طبق عادت همیشگی منتظر پدرش بود، ولی بعد از مدتی، شمر به خیمه آمد و رقیه (سلام الله علیها) را در کنار سجاده پدرش دید که سراغش را می‌گرفت، شمر ملعون در جواب به این سؤال حضرت رقیه (سلام الله علیها)، سیلی محکمی بر صورت وی زد.


منبع: خبرگزاری صدا و سیما


اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

حضرت رقیه (سلام الله علیها)، سفیر نهضت کربلا در سرزمین شام

از باب الحوایج سه ساله‌ای می‌نویسیم که صحنه‌های عطش و غارت خیمه‌ها در عاشورای ۶۱ هجری را با دو چشم خود دید و در خرابه شام در کنار رأس پدر، غریبانه جان داد.

بر اساس نوشته‏‌های بعضی کتاب‏های تاریخی، نام مادر حضرت رقیه (سلام الله علیها)، امّ اسحاق است.
نام رقیه از «رقی» به معنی بالا رفتن و ترقی گرفته شده است. گویا این اسم لقب حضرت بوده و نام اصلی ایشان فاطمه است؛ زیرا نام رقیه در شمار دختران امام حسین (علیه السلام) کمتر به چشم می‏ خورد و به اذعان برخی منابع، احتمال این که ایشان همان فاطمه بنت الحسین (سلام الله علیها) باشد، وجود دارد.
در واقع، بعضی از فرزندان امام حسین (علیه‏السلام) دو اسم داشته‏ اند و امکان تشابه اسمی نیز در فرزندان ایشان وجود دارد.

 

چنانچه در کتب تاریخی آمده است: «در میان کودکان امام حسین (علیه‏ السلام) دختر کوچکی به نام فاطمه بود و، چون امام حسین (علیه‏ السلام) مادر بزرگوارشان را بسیار دوست می‏ داشت، هر فرزند دختری که خدا به ایشان می ‏داد، نامش را فاطمه می‏ گذاشت. همان گونه که هرچه پسر داشت، به احترام پدرشان امام علی (علیه ‏السلام) وی را علی می ‏نامید».
سیره دیگر امامان نیز در نام گذاری فرزندانشان چنین بوده است.
امام حسین علیه السلام دارای چهار دختر به نام‌های فاطمه کبری، فاطمه صغری، سکینه و رقیه بوده است.
اصل وجود دختری چهار ساله برای امام حسین علیه السلام در منابع شیعی آمده است.
میان این اسرا، یک دختر کوچک هم دیده می ‏شد. این دختر کوچک همان حضرت رقیه است.

 

رقیه دختر امام حسین علیه السلام که حالا بعد از شهادت پدرش به همراه عمه ‏اش زینب و اسرای دیگر به طرف شام می ‏رفت.
از داخل خرابه‌های شام، صدای یک کودک به گوش می ‏رسید.
تمام کسانی که در میان اسرا بودند، می ‏دانستند که این صدای رقیه دختر کوچک امام حسین (علیه السلام) است. رقیه از خواب بیدار شده بود و سراغ پدرش را می ‏گرفت.
یزید، دستور داد سر امام حسین علیه‏ السلام را به رقیه نشان دهند. وقتی حضرت رقیه (سلام الله علیها) سر بریده پدرش امام حسین علیه‏ السلام را دید، با فریاد و ناله خودش را روی سر بریده پدرش انداخت و جان را فدای بابا کرد.
در کتاب کامل بهائی نوشته علاء الدین طبری (قرن ششم هجری) قصه دختری چهار ساله که در ماجرای اسارت در خرابه شام در کنار سر بریده پدر به شهادت رسیده، آمده است.

 

یکی از کتاب ‏های کهن که در زمینه حضرت رقیه مطالبی نقل نموده، کتاب اللهوف از سید بن طاووس است.
وی می‏ نویسد: شب عاشورا که حضرت سیدالشهداء (علیه ‏السلام) اشعاری در بی وفایی دنیا می‏ خواند، حضرت زینب (سلام الله علیها) سخنان ایشان را شنید و گریست. امام (علیه‏ السلام) او را به صبر دعوت کرد و فرمود: «خواهرم، ام کلثوم و تو‌ ای زینب! تو‌ ای رقیه و فاطمه و رباب! سخنم را در نظر دارید و به یاد داشته باشید، هنگامی که من کشته شدم، برای من گریبان چاک نزنید و صورت نخراشید و سخنی ناروا مگویید و خویشتن دار باشید.
مشهور این است که ایشان سه یا چهار بهار بیشتر به خود ندیده و در روز‌های آغازین صفر (به روایتی ۵ صفر) سال ۶۱ هجری قمری پرپر شده است.
مرقد مطهر حضرت رقیه سلام الله علیها در سوریه نزدیک به قبر حضرت زینب سلام الله علیها است.

 

هان‌ ای دختر خورشید! تو خرابه ‏نشین نیستی.
اینک عرش را به پاس قدوم تو مفروش کرده ‏اند.
پای بگذار! بالِ تمامِ ملایک برای گام گذاشتن ات در خویش نمی ‏گنجند.
منقّش ‏ترین و گسترده ترینِ ایشان را برگزین تا محملِ تو در عروجِ بزرگ و منوّرت باشند؛ و تو، چون رودی زلال و موّاج که عمود ایستاده باشد قد می ‏کشی و سر به آن سوی ابر‌ها می ‏بَری و به ناگاه از زمین بریده می ‏شوی و در بی کرانگیِ لاجورد، در عمیقِ کهکشانی دور، از زمینیان پنهان خواهی شد.


آری اگر در جنگ صفین امکان فتح شام فراهم نشد، اما حضرت رقیه (سلام الله علیها) شام را فتح کرد و امروز نه فقط شام بلکه تمام جهان کفر، نفاق، داعش و استکبار را هم نابود کرده است.


السلام علیک یا بنت الحسین یا رقیه (سلام الله علیها)


منبع: خبرگزاری صدا و سیما (مهدی نقوی خبرنگار)


اَللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم وَالعَن اَعدَائَهُم اَجمَعین

سفره حضرت رقیه سلام الله علیها چگونه است؟

سفره حضرت رقیه سلام الله علیها

- این سفره در باورهای مردم، از سفره های بسیار مجرب بوده و برای هر نذر و حاجتی از قبیل شفای بیمار، به سلامت بازگشتن مسافران، خرید خانه، رفتن به زیارت و ... گسترده می شود.

- سفره را می توانند در اماکن متبرکه مانند مساجد، حسینیه‌ها و تکایا و یا در منزل خود نذر کنند. نذر سفره در منزل به این شرط است که از پاکیزه و طاهر بودن تمام اجزای خانه مطمئن باشند.

- اگر سفره را در اماکن متبرکه بیندازند، ساده‌تر بوده و تنها نان و خرما بر آن می نهند. ولی اگر در منزل انداخته شود خوراکی های بیشتر و متنوع‌تری همچون نان، پنیر، سبزی، خرما، نقل و نبات، آجیل و دیگر خوراکی ها در آن قرار می دهند. اما بهتر است که این سفره به صورت محقرانه انداخته شود. معمولا هسته‌های خرما را درمی آورند، ولی اگر از قبل این کار را انجام نداده باشند از افرادی که خرما را میخورند، می خواهند که هسته‌ها را برگردانند تا به آب روان بسپارند و زیر دست و پا نیندازند.

- معمولا سفره حضرت رقیه را، در سه نوبت و هر نوبت در یک شب جمعه نذر می کنند. اما می گویند در شب دوشنبه نیز انداختن این سفره خوب است.

گستردن این سفره در منزل به این شکل است که:

- خانم‌های حاجتمند در اتاقی از خانه که به پاکیزگی آن اطمینان دارند، سفره‌ای پهن کرده و انواع خوراکی ها از قبیل نان و پنیر و سبزی، خرما که هسته‌های آن را درآورده و به آب روان سپرده‌اند، نقل، نبات و آجیل که بیش‌تر شامل کشمش، نخودچی، گردو و توت خشک میباشد را در آن می نهند.

- روی سفره را با پارچه‌ای سیاه می پوشانند و تا پایان مراسم سفره آن را بر نمی دارند تا توجه مهمانان به سفره جلب نشود. آن‌گاه در کنار این سفره نمادی از یک قبر کوچک را به این شکل می سازند، که چند آجر یا خشت را روی هم چیده و بر روی آن‌ها شمع روشن می کنند.

- در زمان مشخص شده، روضه‌خوان خانم یا آقا که از قبل دعوت شده است و نیز سایر مهمانان  وارد اتاق می‌شوند و دور تا دور سفره می نشینند. زنان حاجتمند با دیدن صحنه قبر کوچک شروع به گریستن می کنند و روضه‌خوان نیز روضه و شرح مصیبت حضرت رقیه و قساوت و بی رحمی یزید را می خواند. زنان سر بر آن قبر نهاده و می گریند و او را به روح پدر و جد بزرگوارش سوگند می دهند، که هر چه زودتر مرادشان را برآورده سازد و می گویند، یا حضرت رقیه خاتون، مراد مرا بده.


نقل شده از کانال تلگرامی ارتباط با خدا به نشانی ertebat0bakhoda@


اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ السِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ

خداوندا به مقدار علمِ بی پایانت بر فاطمه و پدرش و شوهرش و فرزندانش و رازی که در او قرار داده شده، صلوات و درود بفرست