نهج البلاغه
فکَفَى واعِظاً بِمَوْتَى عَایَنْتُمُوهُمْ، حُمِلُوا إِلَى قُبُورِهِمْ غَیْرَ رَاکِبِینَ، وَ أُنْزِلُوا فِیهَا غَیْرَ نَازِلِینَ فَکَأَنَّهُمْ لَمْ یَکُونُوا لِلدُّنْیَا عُمَّاراًوَ کَأَنَّ الاْخِرَةَ لَمْ تَزَلْ لَهُمْ دَاراً
بهترین واعظ و اندرزدهنده براى شما مردگانى هستند که با چشم خود آنها را مى بینید که آنها را به سوى قبرهایشان مى برند بى آنکه اختیارى از خود داشته باشند و در میان قبر مى گذارند بى آن که بخواهند (چنان از دنیا بیگانه مى شوند که) گویى هرگز به عمران آن نپرداخته اند و (چنان به آخرت مى پیوندند که گویى همیشه وطنشان بوده است!
خطبه 188
نقل شده از کانال تلگرامی کربلا به نشانی karballa_ir
اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم
گویا فکر می کنی برای تو از این خبرها نیست‼️
امیرالمومنین (علیه السلام) فرمود:
گویا مُردن در این دنیا را برای غیر ما نوشته اند، و انگار حق بر غیر ما واجب شده است. و خیال میکنی مردگانی که میبینیم مسافرانی هستند که به زودی به سوی ما باز می گردند. آنان را در قبرهایشان می نهیم و میراث آنها را می خوریم؛ گویی ما برای همیشه پس از آنها زنده می مانیم (یعنی نمی میریم )، که اندرز هر اندرز کننده ای را از یاد بردیم، و هدف هر بلای سخت و سنگین شدیم.
نهج البلاغه حکمت ۱۲۲
نقل شده از کانال تلگرامی بزرگترین کانال سخنان امام علی ونهج البلاغه به نشانی raz_Nahjolbalagheh@
اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم وَالعَن اَعدَائَهُم اَجمَعین
یک داستان یک پند
یکی از مرفهین بی درد پس از جنگ و جدل فراوان بالاخره در تسلیم مرگ شد و در عصر یک روز پاییزی از دنیا رفت. ساعتی پس از این حادثه دور تا دور منزل او از خودروهای مدل بالا و قیمتی و خارجی پُر شد. جنازه را از منزل حرکت میدادند، خانه بسیار مجللی که میزبان دیروز آن خانه، میهمان امروزش بود. میهمانی که اگر به خودش واگذار میکردند هرگز آن خانه را ترک نمیکرد. میهمانی که با پای خود داخل آمده بود اما روی دستهای دیگران باید خارج میشد. میهمانی که همگان از حتی یک شب دیگر خوابیدن او در آن خانه وحشت داشتند و هر کسی واسطه میشد و حتی التماس میکرد نمیتوانست برای یک شب دیگر این میهمان خاموش و بیحرکت و بیآزار را در خانه خود میهمان کند. پشت سر برانکاردی که مرحوم در آن خوابیده است همه فرزندان گریه میکنند. نمیدانم آیا به حال خود گریه میکنند یا به حال پدر؟! تمام بدن مرحوم را پوشاندهاند حتی چهره او را هم زیر پارچه سفیدی پنهان ساختهاند او که مُرده است و دیگر چشمهایش قادر به دیدن نیست. آری این چهره پوشاندن برای اینکه او ما را نبیند نیست، بلکه برای آن است که ما زندهها او را نبینیم چون ما از او وحشت داریم نه او از ما، و او هم از چیزی وحشت دارد که ما آن را نمیبینیم!!! راننده آمبولانس این کارها هر روز برایش اتفاق میافتد، او خونسردترین نفر جمع ما بود و منتظر بود که مسافر خود را به جایگاه ابدیش برساند و برگردد چایی گرمی با صبحانه تناول کند. خلاصه پس از ساعتی مرحوم به شکل یک شکلات سفیدی که سر و ته آن پیچیده شده بود جنازهاش تحویل صاحبان میت شد.
خیلی دوست داشتم بدانم این مرحوم آخرین تشییع جنازهای که رفته بود کی و چه موقع بود؟ این را نمیدانم ولی از این مطمئنم که او هم مثل من که الان دارم او را نگاه میکنم و متأسف هستم در آن آخرین تشییع جنازه فکر نمیکرد که من جنازه او را در تشییع جنازه نظاره خواهم کرد. نمیدانم شاید این هم آخرین تشییع جنازهای باشد که من حضور دارم و فردا کسی دیگری مرا در این مکان مثل من نگاه خواهد کرد.
خاکسپاری تمام میشود با قرار دادن آخرین سنگ لحد اندک نور آفتاب دم غروب پاییزی هم با مرحوم برای همیشه خداحافظی میکند و این اولین روزی است که برای او چند ساعت زودتر از همیشه شب میشود. شبی الی الابد!!!! برای ما زندهها همه مکانها یا زنانه است یا مردانه، ولی گورستان تنها جایی است که مردانه یا زنانه ندارد، آنهایی که آنجا خوابیدهاند همه از یک جنس هستند، از جنس مُردگان! از روی خاک برمیخیزند و پدر را با خاک سیاه تنها میگذارند. از درب گورستان که خارج میشوم دیگر آفتاب هم برای همیشه آن روز غروب کرده است. باد پاییزی برگهای سرگردان زرد را از روی مزاری به مزار دیگر میبرد آخرین نفر گورستان را ترک میکنم.
نقل شده از کانال تلگرامی اخلاق و معرفت در قرآن و روایات به نشانی akhlaghmarefat@
اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم وَالعَن اَعدَائَهُم اَجمَعین
حضرت سکینه (سلام الله علیها) دختر امام حسین (علیه السلام) 56 سال پس از واقعه کربلا، در شب پنجم ربیع الاول سال 117 هـ در مدینه وفات کرد.
مادر ایشان حضرت رباب (سلام الله علیها) است که با هم در واقعه کربلا حضور داشتند، و همراه با اُسرا به کوفه و شام رفتند.
آن حضرت فقط با پسر عموی خود عبدالله پسر امام مجتبی (علیه السلام) ازدواج نمود و ادعاهای دیگر در این زمینه مردود است. لازم به یاد آوری است که امام مجتبی (علیه السلام) چند پسر به نام عبدالله داشته که آخرین آن ها در کربلا در قتلگاه به شهادت رسید، و این عبدالله برادر اوست.
در صبح روز رحلتش محمد بن عبدالله (ره) چهار صد دینار عطر و عود خرید و پیرامون تابوت آن حضرت در مجمره ها سوزانید.
خالد بن عبدالملک حاکم مدینه که در نظر داشت با به تعویق افتادن تشییع جنازه بر اثر گرمی هوا به بدن مطهر جسارت شود، گفت :
«صبر کنید من برای نماز خواندن بر جنازه می آیم» ولی نیامد.
لذا جنازه مبارک آن حضرت تا شب دفن نشد. پس از آن یحیی بن حسن (علیه السلام) ، و به قولی محمد بن عبدالله(ره)، بر جنازه آن حضرت نماز خواندند و آن حضرت را با احترام به خاک سپردند.
منابع :
قلائد النحور: ج ربیع الاول، ص ۲۶. نقل شده از کانال تلگرامی داروخانه معنوی به نشانی Manavi_2@
در مصباح کفعمی نقل شده است که بعد از شهادت حضرت اباعبدالله (علیه السلام) در کربلا چون حضرت سکینه بدن بی سر پدر بزرگوارشان را در آغوش گرفتند در آن حال از پدر شنیدند که می فرمود:
شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذکرونی
شیعیان من! هنگامی که آب گوارا نوشیدید، مرا یاد کنید.
اَوْ سَمِعْتُم بِغَریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی
و یا هنگامی که از غریبی یا شهیدی خبری شنیدید، برمن ندبه کنید
فـَاَنا السِّبْطُ الَّذی مِنْ غَیْرِ جُرمٍ قَتِلُونی
من، نواده پیامبر هستم که مرا بی گناه کشتند
وَ بِجَرد الخَیْل بَعْد القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی
و پس از آن از روی عمد، مرا پایمال سم اسبان کردند.
لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشـورا جمیعا تَنْظُرونی
ای کاش، همگی در روز عاشورا بودید و میدیدید.
کَیْفَ اِسْتَسْقی لطفلی فَاَبوا اَن یّرْحَمُونی
که چگونه برای کودک خردسالم، آب خواستم و آنان رحم نکردند
و صلی الله علی الباکین علی الحسین
نقل شده از کانال تلگرامی مصباح به نشانی misbah110@
misbah110_en@اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَّ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیتَ عَلی اِبراهیمَ وَ عَلی آلِ اِبراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.
السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ..
۵ ربیع الاول
وفات حضرت سکینه بنت الحسین (علیه السلام)
حضرت سکینه، دختر ابى عبدالله الحسین (علیه السلام) و رباب، دختر امرء القیس است. نام اصلى وى، " آمنه" یا " امیمه" بود و مادرش رباب او را به " سکینه" ملقّب ساخت.(۱)
این بانوى شریف علوى در دامن مهرانگیز پدر ارجمندش حضرت امام حسین (علیه السلام) و مادر گرانمایهاش حضرت رباب (سلام الله علیها) و عمه بزرگوارش حضرت زینب کبرى (سلام الله علیها) پرورش یافت و از راهنمایى و تربیت ناب برادرش حضرت على بن الحسین (علیه السلام)، معروف به زین العابدین در ایام امامت آن بزرگوار، بهره هاى وافر یافت.
وى از زنان خردمند و داناى عصر خویش بود. علاوه بر بهره مندى کامل از حُسن جمال، از فضایل معنوى مانند تعّبد، تدیّن و تقواى الهى برخوردار بود و در زمینه شعر، سخنورى و فصاحت بیان از ممتازان عصر و خانه وى، همیشه مجمع ادبا، شُعرا و سخن سرایان عرب بود.(۲)
درباره تاریخ تولدش، اطلاع دقیقى در دست نیست. اما وى در واقعه عاشورا، دخترى رشید و بالغ بود.
برخى از مورخان، وى را در واقعه کربلا، بین ده تا سیزده ساله خواندهاند. بنابراین تولدش باید میان سالهاى ۴۷ تا ۵۰ قمرى باشد. او در مدینه و در اواخر عصر امامت حضرت امام حسن مجتبى (علیه السلام) دیده به جهان گشود.(۳)
امام حسین (علیه السلام) به تمامى فرزندانش، از جمله سکینه، عشق و علاقه داشت و آنان را به خاطر برخوردارى از فضایل و کمالات نفسانى، بسیار دوست میداشت.
روایت شد، که آن حضرت درباره سکینه و مادرش رباب و خانه اى که آن دو در آن زندگى مى کردند شعرى عاطفى سرود که ترجمه اش چنین است:
به جانت سوگند ! من به راستى خانه اى که سکینه و مادرش رباب در آن باشند، دوست دارم. من آن دو را دوست دارم و براى آنان دارایى ام را نثار مىکنم و هیچ ملامتگرى نمیتواند مرا در این کار سرزنش کند.(۴)
این بانوى مکرمه، بین ۶۷ تا ۷۰ سال زندگى کرد و سرانجام در کمال شرافت و عفت دار فانى را وداع گفت.
درباره درگذشت این بانوى بزرگ علوى، دو روایت نقل شده است: روایت نخست حاکى است که وى در پنجم ربیع الاول سال ۱۱۷ هجرى قمرى و در عصر خلافت هشام بن عبدالملک و در حاکمیت خالد بن عبدالملک بن حارث، در مدینه بدرود حیات گفت و روایت دیگر میگوید که وى در پنجم ربیع الاول سال ۱۲۶ هجرى قمرى در مکه معظمه وفات یافت .(۵)
به هر روى، در گذشت وى در پنجم ربیع الاول، مورد اتفاق تاریخ نگاران و سیره نویسان است. در همان سالى که حضرت سکینه (سلام الله علیها) وفات یافت، خواهرش حضرت فاطمه بنت الحسین (علیه السلام) نیز در مدینه بدرود حیات گفت. (۶)
نثار روحش صلوات
اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم
منابع:
۱- منتهى الآمال، ج ۱، ص ۴۶۲ و وفیات الاعیان، ج۱، ص ۳۷۹نقل شده از کانال تلگرامی ارتباط با خدا به نشانی ertebat0bakhoda@