ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و...  اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و... اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تُهلِکنی (یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان مرا دریاب و به هلاکتم مرسان)
ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و...  اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و... اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تُهلِکنی (یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان مرا دریاب و به هلاکتم مرسان)

انسانها هنگام مرگ چه چیزهایی می بینند؟!

انسانها هنگام مرگ چه چیزهایی می بینند؟!

امام علی (علیه السلام) فرمود: در آخرین روز از روزهای دنیا و اولین روز از روزهای آخرت، چهره هایی برای انسان متمثل می شوند. اولین چهره ای که متمثل می شود از او می پرسد تو که هستی؟ می گوید من اموال تو هستم. به او می گوید من برای تو زحمت کشیدم، در این آخر عمری می بینی شدیداً گرفتارم تو به چه درد من می خوری؟ اموالش به او می گوید تو به اندازه یک کفن حق داری. کفنت را بردار بقیه مال تو نیست و مال بازماندگان است. از این ناامید می شود که چهره دومی برایش تمثل پیدا می کند. می پرسد تو که هستی؟ می گوید من اهل تو هستم. اهل یعنی خانواده، زن، فرزند، پدر، مادر، دوست ، آشنا، کسانی که عنوان اهل به آنها اطلاق می شود. می گوید من برای شما زحمت کشیدم. استراحت شما را به استراحت خودم ترجیح دادم الی آخر و کارهایی که برایشان انجام داده را بازگو می کند و گرفتاری خودش را مطرح می کند. اهلش به او می گویند ما تو را تا قبر همراهی می کنیم ، دفن می کنیم و بر می گردیم زیرا نمی توانیم همراهت داخل قبر بیاییم. چهره سوم که اعمالش هست تمثل پیدا می کند به او می گوید تو که هستی؟ می گوید من اعمال تو هستم. به او می گوید من نسبت به تو خیلی دل خوشی نداشتم، سخت بودی برای من حالا به چه درد من می خوری؟ اعمال می گوید من همه جا همراه تو هستم. در عالم برزخ، قبر، قیامت و...

مُرده‌ها در هنگام تشییع جنازه حرف می‌زنند؟

هنگامی که به تشییع جنازه مُرده‌ای می رویم،‌ بدانیم که روح مُرده اطراف ما در حرکت است و قدم به قدم با ما تا قبرستان می‌آید ولی ما او را نمی‌بینیم و جملاتی را می‌گوید که ما نمی‌شنویم:

رسول‌ خدا (صلی الله علیه و آله) می‌فرمایند:
وقتی که مُرده‌ را در‌ تابوت‌ حمل‌ میکنند، روحش‌ اطراف تابوت‌ به‌ پرواز‌ در میآید و پیوسته‌ ندا میدهد:
ای اهل‌ من‌! ای فرزندان‌ من‌!
دنیا با شما بازی نکند همان‌ قسمی که‌ با من‌ بازی کرد؛
مال‌ دنیا را از طریق‌ حلال‌ و غیرحلال‌ جمع‌آوری کردم‌ و سپس‌ همه‌ را برای غیر خود گذاردم‌، 
پس‌ عیش‌ و راحتی و گوارایی آن‌ مال‌ برای دیگران‌ است‌ و عواقب‌ حساب‌ و تبعات‌ آن‌ برای من‌؛
پس‌ بترسید و حذر کنید از مثل‌ آن چیزی که بر من‌ وارد شد.


بحارالانوار ج ۶ ص ۱۶۱


خوشا به حال کسی که از این کلمات عبرت بگیرد و به دنیای خود رنگ آخرت بزند.


نقل شده از کانال تلگرامی کربلا به نشانی karballa_ir@ 


اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

گورستان تنها جایی است که مردانه یا زنانه ندارد

یک داستان یک پند 
 

یکی از مرفهین بی درد پس از جنگ و جدل فراوان بالاخره در تسلیم مرگ شد و در عصر یک روز پاییزی از دنیا رفت. ساعتی پس از این حادثه دور تا دور منزل او از خودروهای مدل بالا و قیمتی و خارجی پُر شد. جنازه را از منزل حرکت می‌دادند، خانه بسیار مجللی که میزبان دیروز آن خانه، میهمان امروزش بود. میهمانی که اگر به خودش واگذار می‌کردند هرگز آن خانه را ترک‌ نمی‌کرد. میهمانی که با پای خود داخل آمده بود اما روی دست‌های دیگران باید خارج‌ می‌شد. میهمانی که همگان از حتی یک شب دیگر خوابیدن او در آن خانه وحشت داشتند و هر کسی واسطه می‌شد و حتی التماس میکرد نمی‌توانست برای یک شب دیگر این میهمان خاموش و بی‌حرکت و بی‌آزار را در خانه خود میهمان کند. پشت سر برانکاردی که مرحوم در آن خوابیده است همه فرزندان گریه می‌کنند. نمی‌دانم آیا به حال خود گریه می‌کنند یا به حال پدر؟! تمام بدن مرحوم را پوشانده‌اند حتی چهره او را هم زیر پارچه سفیدی پنهان ساخته‌اند او که مُرده است و دیگر‌ چشم‌هایش قادر به دیدن نیست. آری این چهره پوشاندن برای اینکه او ما را نبیند نیست، بلکه برای آن است که ما زنده‌ها او را نبینیم چون ما از او وحشت داریم نه او از ما، و او هم از چیزی وحشت دارد که ما آن را نمی‌بینیم‌!!! راننده آمبولانس این کارها هر روز برایش اتفاق می‌افتد، او خونسردترین نفر جمع ما بود و منتظر بود که مسافر خود را به جایگاه ابدیش برساند و برگردد چایی گرمی با صبحانه تناول کند. خلاصه پس از ساعتی مرحوم به شکل یک شکلات سفیدی که سر و ته آن پیچیده شده بود جنازه‌اش تحویل صاحبان میت شد. 
خیلی دوست داشتم بدانم این مرحوم آخرین تشییع جنازه‌ای که رفته بود کی و چه موقع بود؟ این را نمی‌دانم ولی از این‌ مطمئنم که او هم مثل من که الان دارم او را نگاه می‌کنم و متأسف هستم در آن آخرین تشییع جنازه فکر نمیکرد که من جنازه او را در تشییع جنازه نظاره خواهم کرد. نمی‌دانم شاید این هم آخرین تشییع جنازه‌ای باشد که من حضور دارم و فردا کسی دیگری مرا در این مکان مثل من نگاه خواهد کرد. 
خاکسپاری تمام می‌شود با قرار دادن آخرین سنگ لحد اندک نور آفتاب دم غروب پاییزی هم با مرحوم برای همیشه خداحافظی می‌کند و این اولین روزی است که برای او چند ساعت زودتر از همیشه شب می‌شود. شبی الی الابد!!!! برای ما زنده‌ها همه مکان‌ها یا زنانه است یا مردانه، ولی گورستان تنها جایی است که مردانه یا زنانه ندارد، آنهایی که آنجا خوابیده‌اند همه از یک جنس هستند، از جنس مُردگان! از روی خاک برمی‌خیزند و پدر را با خاک سیاه تنها می‌گذارند. از درب گورستان که خارج می‌شوم دیگر آفتاب هم برای همیشه آن روز غروب کرده است. باد پاییزی برگ‌های سرگردان زرد را از روی مزاری به مزار دیگر‌ میبرد آخرین نفر گورستان را ترک میکنم.


نقل شده از کانال تلگرامی اخلاق و معرفت در قرآن و روایات به نشانی akhlaghmarefat@


اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم وَالعَن اَعدَائَهُم اَجمَعین