وقـایـع روز دهــــم مـحــــرم
(عاشورای حسینی)
محرم الحرام سال 61 ه. قمری
1- شهادت امام حسین علیهالسلام
در این روز در سال 61هجری که روز شنبه یا جمعه بود، آقا و مولایمان حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام در سن 58 سالگی بعد از نماز ظهر، مظلومانه و با حالت تشنگی و گرسنگی در زمین کربلا به شهادت رسیدند.(1)
این روز، روز باریدن خون از آسمان است و روزیست که شهادت اهل بیت و اصحاب امام حسین علیهالسلام در آن به وقوع پیوسته است.
چهار هزار ملک در این روز به زمین کربلا برای نصرت آن حضرت آمدند و چون اجازه نیافتند تا ظهور حضرت مهدی گریهکنان نزد قبر آن حضرت ماندگارند.(2)
2- شهادت اهل بیت و اصحاب سیدالشهداء علیهم السلام
شهادت حضرت علیاکبر،
شهادت حضرت علیاصغر،
شهادت حضرت عباس بن علی،
شهادت قاسم بن حسن،
شهادت عبدالله بن الحسن،
شهادت حبیب بن مظاهر،
مسلم بن عوسجه،
حر بن یزید ریاحی،
جون مولی ابی ذرالغفاری،
و شهادت همسر وهب
3- آمدن ذوالجناح با یال و کاکل خونین به سوی خیمه فاطمیات برای آوردن خبر شهادت آن حضرت
ماتم و ناله و گریه پردگیان حرم بر سیدالشهداء علیهالسلام و اولاد و بستگان و اصحاب آن حضرت
غارت اموال از خیام امام حسین علیه السلام
فرار فاطمیات و علویات در بیابانها بعد از شهادت آقا و سرورشان اباعبدالله علیهالسلام
غارت کردن لباس و زره و... از بدن های مطهر شهدای کربلا
جدا شدن سرهای مطهر امام حسین علیهالسلام و اهل بیت و اصحاب آن حضرت
به آتش کشیدن خیمه های آل الله
شهادت دختران کوچک در کنار خیمهها
4- گریه و ماتم بر سیدالشهداء علیهالسلام و عزای زمین و زمان، عرش و آسمان، جن و انس و ملک و وحوش بر آن حضرت
در این روز ملکی ندا کرد:
این امت ظالمی که عترت پیامبر خود را کشتید خداوند شما را موفق به درک عید فطر و قربان نفرماید.
5- رأس مطهر امام حسین علیهالسلام در کوفه
عصر عاشورا رأس مطهر و نورانی امام حسین علیهالسلام را توسط خولی بن یزید اصبحی ملعون و حمید بن مسلم ازدی به کوفه فرستادند.
6- خونین شدن ریشه هر گیاهی که از زمین میکشیدند از مصیبت عظمای آن روز(3)
7- قتل ابن زیاد
ابن زیاد در روز عاشورای سال 67 هجری به فرمان مختار به جزای ظاهری اعمالش رسید و کشته شد.
حصین بن نمیر و جمعی از قتله امام حسین علیهالسلام نیز همراه ابن زیاد به قتل رسیدند.(4)
8- قیام حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف)
به روایتی حضرت مهدی در این روز قیام خواهند کرد.
منابع:
1- کافی: جلد1 صفحه463
ارشاد: جلد2 صفحه133
2- بحارالانوار: جلد45 صفحه226،
جلد52 صفحه326
3- کامل الزیارات: صفحه159
تفسیرابن کثیر: جلد4 صفحه154
4- بحارالانوار: جلد45 صفحه385،383
قلائد النحور: جلد ذیالحجه صفحه424
5- امالی طوسی: صفحه243
مدینة المعاجز: جلد4 صفحه328
نقل شده از کانال تلگرامی ارتباط با خدا به نشانی ertebat0bakhoda@
به تو از دور سلام
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً؛ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
سلام بر تو اى اباعبداللّه و بر جان هایى که به درگاهت فرود آمدند، از جانب من سلام خدا بر تو باد همیشه تا هستم و تا شب و روز باقى است و خدا زیارت شما را آخرین زیارت از سوى من قرار ندهد
السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْن
سلام بر حسین
و عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن
و بر على بن الحسین
و عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْن
و بر فرزندان حسین
و عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن
و بر یاران حسین
اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی شَفَاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لِی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ أَصْحَابِ الْحُسَیْنِ الَّذِینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ علیه السلام
خدای من، شفاعت حسین را در روز ورود (روز قیامت) نصیبم بدار و گام های حقیقیام را همراه با امام حسین و یارانِ او که خونشان را فدای حسین کردند، در نزد خود ثابت و محکم بدار.
سفارش 10 نکته اخلاقی در باب ماه محرم
1) زیارت عاشورای هر روز این ماه ترک نشود.
2) با وضو وارد شدن به روضه سیدالشهدا
3) پوشیدن لباس عزا با طهارت
4) همراه داشتن دستمال گریه برای شب اول قبر
5) تا جایی که میتوانید در دستگاه سیدالشهدا (علیه السلام ) نوکری کنید (حتی در حد برداشتن یک مانع از زمین) که در شب اول قبر و در قیامت مادرش حضرت زهرا (سلام الله علیها) جبران میکند.
البته نوکری کردن اباعبدالله یک وظیفه است!نه اینکه انتظاری از قبال اون کار داشته باشیم.
6) کمتر نوشیدن و خوردن غذاهای متنوع به احترام این ماه و سیدالشهدا (علیه السلام)
7) مهمتر از تمام اینها، خواندن نماز اول وقت است که امام حسین (علیه السلام) برای احیای امر واجبات به شهادت رسیدند. این یک ماه را نماز اول وقت بخوانیم!
8) احترام بسیار زیاد به عزاداران سیدالشهدا
9) گوش ندادن به موسیقی، حفظ حجاب و...
10) سعی در کمتر خندیدن! (زیرا عزای اشرف اولاد آدم است...)
نکته: حواسمان باشد که در این ماه صاحب الزمان عزادار است! ما دیگر با گناهانمان قلب نازنینشان را بدتر بدرد نیاوریم.
اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیکَ الفَرَج
منبع: کانال تلگرامی ارتباط با خدا به نشانی ertebat0bakhoda@
به تو از دور سلام
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً؛ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
سلام بر تو اى اباعبداللّه و بر جان هایى که به درگاهت فرود آمدند، از جانب من سلام خدا بر تو باد همیشه تا هستم و تا شب و روز باقى است و خدا زیارت شما را آخرین زیارت از سوى من قرار ندهد
السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْن
سلام بر حسین
و عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن
و بر على بن الحسین
و عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْن
و بر فرزندان حسین
و عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن
و بر یاران حسین
حضرت ابوالفضل (علیه السلام)
نقش : از امامزادگان شیعی و شهدای کربلا
نام : عباس
کنیه : ابوالفضل، ابوقربه
زادروز : ۴ شعبان سال ۲۶ق
زادگاه : مدینه
شهادت : ۶۱ ق
مدفن : کربلا
لقب ها : قمر بنی هاشم، سقاء
پدر : حضرت علی (علیه السلام)
مادر : ام البنین
همسر : لبابه دختر عبیدالله بن عباس
فرزندان : فضل، عبیدالله
طول عمر: ٣٥ سال
عباس ، مشهور به ابوالفضل و قمر بنیهاشم، فرزند امام علی (علیه السلام) و ام البنین و سردار و پرچمدار سپاه امام حسین (علیه السلام) در واقعه کربلا است. او در کربلا سقای سپاه بود از این رو، در بین شیعیان به «سقای دشت کربلا» معروف است. عباس (علیه السلام) در میان امامزادگان، جایگاه والایی دارد و شیعیان در روز تاسوعا، برای او عزاداری میکنند. او در بین شیعیان مظهر ادب، شجاعت و پیروی از امام معصوم است. بنابر روایات، در روز هفتم محرم سال ۶۱ قمری، پس از آنکه آب در خیمهگاه امام حسین (علیه السلام) کم شد، عباس موفق به آوردن آب برای سپاه شد؛ اما هنگامی که در در روز دهم برای آوردن آب به سمت فرات رفت، در راه بازگشت، دستانش را قطع کردند و او را به شهادت رساندند.
نسب، تولد، کنیه و القاب: پدر عباس، امام علی (علیه السلام) و مادرش فاطمه بنت حزام معروف به ام البنین است.
تولد: حضرت عباس در ۴ شعبان سال ۲۶ق در مدینه به دنیا آمد در دوران کودکی از پدرش تحصیل علم کرد و امام علی (علیه السلام) فرمود: همانا فرزندم عباس در کودکی علم آموخت و به سان نوزاد کبوتر، که از مادرش آب و غذا میگیرد، از من معارف فرا گرفت. در مدت ۱۴ سال که با پدر زیست، همیشه و در همه حال در کنار پدر حضور داشت وی در سال۳۷ق درجنگ صفین حضور داشت و سخنانی در توصیف شجاعت وی نقل شده است
کنیه: «ابوالفضل» مشهورترین کنیه عباس است.«ابوالقاسم» کنیه دیگر او است که از زیارت اربعین بر گرفته شده است
القاب: قمر بنیهاشم. باب الحوائج ,طَیّار , الشهید , سقّا , پرچمدار و علمدار
همسر و فرزندان: عباس (علیه السلام) با لبابه دختر عبیدالله بن عباس بن عبدالمطلب ازدواج کردکه حاصل این ازدواج دو پسر به نامهای فضل و عبیدالله بود. برخی فرزندان دیگری برای حضرت عباس به نامهای حسن، قاسم، محمد و یک دختر عنوان کردهاند و گفتهاند قاسم و محمد در روز عاشورا پس از پدرشان به شهادت رسیدند. نسل عباس (علیه السلام) از طریق عبیدالله ادامه یافت. بقعههای زیادی به نوادگان حضرت عباس (علیه السلام) در شهرهای مختلف از جمله اصفهان، قم و زنجان منسوب است.
واقعه کربلا: در جریان واقعه کربلا، عباس بن علی از همان آغاز قیام، یعنی حرکت امام حسین از مدینه به سوی مکه، با ایشان همراه شد و تا آخر در کنار آن حضرت ماند.
سقا: روز هفتم محرم، وقتی عبیداللّه بن زیاد به عمر سعد دستور داد که به حسین (علیه السلام) و یارانش اجازه استفاده از آب فرات ندهد، امام حسین، عباس (علیه السلام) را فرا خواند و ۳۰ سوار را به اضافه ۲۰ پیاده با او همراه کرد تا مشکها را پر از آب نمایند و به اردوگاه بیاورند. عباس(علیه السلام) توانست محاصره دشمن را بشکند و آب را به اردوگاه برساند.در روز عاشورا هم به دستور امام (علیه السلام) برای آوردن آب به شریعه فرات رفت؛ اما پس از پر کردن مشک، در راه بازگشت به خیمهها، به شهادت رسید.
رد اماننامه: در عصر تاسوعا، شمر، اماننامهای برای فرزندان امالبنین از جمله عباس، فرستاد و آنان را خواهرزادههای خود خطاب کرد اما عباس به او اعتنایی نکرد، تا اینکه امام حسین (علیه السلام) از او خواست که پاسخ شمر را بدهد. عباس گفت: دستهایت بریده باد و لعنت بر اماننامهای که آوردهای. ای دشمن خدا! آیا از ما میخواهی که برادر و آقایمان حسین، پسر فاطمه را رها کنیم و از لعنتشدگان و فرزندان لعنتشدگان اطاعت کنیم؟ آیا به ما امان میدهی در حالی که فرزند رسول خدا در امان نیست؟
شمر به این دلیل آنان را خواهرزاده خطاب کرد که با ام البنین، مادر حضرت عباس، همقبیله و هر دو از قبیله بنی کلاب بودند.
پاسداری از خیمهها: عباس (علیه السلام) در شب عاشورا پاسداری از خیمهها را بر عهده گرفت. در حین نگهبانی، زهیر بن قین نزد او رفت.عباس در پاسخ به سخنان زهیر که میخواست روحیه او را تقویت کند گفت:
زهیر! تو میخواهی با این سخنانت به من جرئت دهی؟! به خدا سوگند تا دم مرگ، از یاری برادرم دست بر نمیدارم و در پشتیبانی از او کوتاهی نخواهم کرد.
پرچمداری سپاه: صبح عاشورا، لشکر دشمن آرایش نظامی به خود گرفت و اعلان جنگ کرد. امام افراد خود را آماده دفاع کرد. لشکر امام از ۳۲ سواره و چهل پیاده تشکیل شده بود.امام در چینش نظامی لشکر خود، زهیر بن قین را در جانب راست و حبیب بن مظاهر را در جانب چپ گماشت و پرچم لشکر را در قلب سپاه به دست عباس (علیه السلام) داد.
شکستن حلقه محاصره دشمن: در نخستین ساعات جنگ، چهار تن از افراد سپاه امام حسین (علیه السلام) به نامهای «عمرو بن خالد صیداوی»، «جابر بن حارث سلمانی»، «مجمع بن عبداللّه عائذی» و «سعد» (غلام عمرو بن خالد صیداوی) حملهای دستهجمعی به قلب لشکر کوفیان کردند.
دشمن آنان را محاصره کرد. حضرت عباس (علیه السلام) با دیدن به خطر افتادن آنان، یک تنه به سوی حلقه محاصره تاخت و موفق شد آنان را نجات دهد.
شهادت: تاریخنویسان شهادت عباس (علیه السلام) را به گونههای مختلفی روایت کردهاند:
شیخ مفید مینویسد:«عباس بن علی ،رحمت خدا بر او باد، چون دید تعداد زیادی از خاندانش کشته شدند، به برادران مادری خود عبداللّه و جعفر و عثمان گفت: ای فرزندان مادرم! شما پیش از من بروید تا که ببینم برای خداوند و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) اخلاص پیشه کردید، زیرا شما فرزندی ندارید.عبداللّه به میدان رفت و به شدت جنگید، پس میان او وهانی بن ثبیت حضرمی دو ضربه رد و بدل شد و هانی او را کشت. سپس جعفر بن علی ، رحمت خدا بر او باد جلو رفت و هانی او را نیز کشت و چون عثمان بن علی جای برادران خود آمد خولی بن یزید اصبحی قصد جانش را کرد و تیری به سوی او پرتاب کرد و او را بر زمین انداخت، سپس مردی از قبیله بنی دارم بر او حمله کرد و سرش را برید. سپاهیان عمر بن سعد بر اردوی حسین علیهالسلام حمله کردند و بر آن حضرت چیره شدند. چون تشنگی بر حضرت شدت گرفت بر بالای سد خاکی رفت به قصد فرات در حالی که برادرش عباس در پیش روی او بود. سپاهیان ابن سعد جلوی او را گرفتند، و در میان آنان مردی از قبیلۀ بنی دارم بود که به لشکر گفت: وای بر شما! او را از رسیدن به فرات باز دارید و نگذارید به آب برسد. حسین (علیه السلام) فرمود: بار خدایا! او را تشنه بمیران. آن مرد دارمی خشمگین شد و تیری به سوی حضرت پرتاب کرد که به زیر چانۀ آن حضرت اصابت نمود. حسین (علیه السلام) تیر را بیرون آورد و دستش را زیر چانهاش گرفت پس چون دستانش پر از خون شد آن را انداخت و فرمود: بارخدایا! من به تو شکایت میکنم از آنچه در حقّ فرزند دختر پیغمبر تو انجام میدهند. سپس به جای خود بازگشت در حالی که تشنگی بر او شدت گرفت. لشکر، عباس را از هر سویی محاصره کردند و او را از حسین (علیه السلام) جدا ساختند. عباس به تنهایی با آنان جنگید تا اینکه کشته شد. زید بن ورقاء حنفی و حکیم بن طفیل سنبسی عهدهدار کشتن عباس بودند پس از اینکه او از شدت جراحات وارده توانایی هیچگونه حرکتی را نداشت.»
خوارزمی در این باره میگوید: او به میدان رفت و در حالی که رجز میخواند بر دشمن حمله برد و پس از کشته و زخمی کردن عدهای از دشمنان سرانجام به شهادت رسید. پس امام (علیه السلام) بر بالین وی حاضر شد و فرمود: اَلآنَ اِنکَسَرَ ظَهری وَ قَلَّت حیلَتی: اکنون کمرم شکست و چارهام اندک شد.
ابن شهر آشوب درباره شهادت وی نوشته است:«عباس، سقّا، قمر بنی هاشم، و پرچمدار امام حسین (علیه السلام) که از دیگر برادران خود بزرگتر بود، جهت تهیه آب بیرون رفت، دشمن بر او حمله کرد و او نیز بر آنان حمله برد و آنان را پراکنده ساخت. پس زید بن ورقاء جهنی در پشت نخلی کمین کرد و حکیم بن طفیل سنبسی بدو کمک کرد و ضربهای بر دست راست عباس وارد ساخت. وی شمشیر را با دست چپ گرفت و بدانها حمله کرد تا اینکه ضعف بر او چیره شد، در این هنگام. حکیم بن طفیل طائی که پشت درختی در کمین وی بود ضربتی بر دست چپش فرود آورد. در این هنگام عباس(علیه السلام) چنین رجز خواند:«ای نفس از کافران مهراس و به رحمت، ایزد بزرگ و همنشینی با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بشارتت باد، اینان به ستم دست چپم را بریدند. پروردگارم ایشان را به آتش سوزان دوزخ در خواهد افکند».سپس حکیم بن طفیل طائی با عمودی آهنین ضربتی بر سر عباس (علیه السلام) فرود آورد و او را به شهادت رساند».
سن عباس هنگام شهادت، حدود ۳۴ سال نقل شده است.
حرم حضرت عباس: محل دفن حضرت عباس در شهر کربلا که در ۳۷۸ متری شمال شرقی حرم امام حسین (علیه السلام) قرار دارد، یکی از مهمترین زیارتگاههای شیعیان است. حد فاصل حرم حضرت عباس و حرم امام حسین (علیه السلام) را بین الحرمین مینامند.
مقام کف العباس: مقام کفالعباس نام دو مکانی است که گفته میشود دستهای حضرت عباس (علیه السلام) در این مکانها از تن جدا شد و به زمین افتاد. این دو مکان، در قسمت شمال شرقی و جنوب شرقی بیرونِ حرم حضرت عباس (علیه السلام) و در ورودی دو کوچه بازار مانند قرار دارند. در این دو مکان نمادهایی درست شده و زائران آنجا را زیارت میکنند.
برخی از منابع:
دانشنامه شیعه
ابن اعثم الکوفی، الفتوح
ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب
ابن عبدربه، العقدالفرید
ابن قولویه قمی،کامل الزیارات
الاصفهانی،مقاتل الطالبیین
الحائری، ذخیرة الدارین
دینوری، الاخبار الطوال
الطبری،تاریخ طبری
امین،اعیان الشیعة
شیخ مفید، ارشاد
قمی، شیخ عباس، نفس المهموم
علامه مجلسی،بحارالانوار
نقل شده از کانال تلگرامی داروخانه معنوی به نشانی Manavi_2@
صلواتی تقدیم به روح مطهر سقای تشنه لب، قهرمان کربلا حضرت عباس علیه السلام
اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمّدٍ وَ عَلی جَمیعِ الاَنْبیاءِ وَ الْمُرْسَلِینَ وَ عَجِّل فَرَجَهُم
وقایع روز نهم محرم سال 61
در روز نهم محرم (تاسوعای حسینی) شمر بن ذی الجوشن با نامه ای که از عبیداللّه داشت از "نُخیله" که لشکرگاه و پادگان کوفه بود با شتاب بیرون آمد و پیش از ظهر روز پنجشنبه نهم محرم وارد کربلا شد و نامه عبیداللّه را برای عمر بن سعد قرائت کرد
ابن سعد به شمر گفت: وای بر تو! خدا خانه ات را خراب کند، چه پیام زشت و ننگینی برای من آورده ای. به خدا قسم! تو عبیداللّه را از قبول آنچه من برای او نوشته بودم بازداشتی و کار را خراب کردی...
شمر لعنت الله که با قصد جنگ وارد کربلا شده بود، از عبیداللّه بن زیاد امان نامه ای برای خواهرزادگان خود و از جمله حضرت عباس علیه السلام گرفته بود که در این روز امان نامه را بر آن حضرت عرضه کرد و ایشان نپذیرفت.
شمر لعنت الله نزدیک خیام امام حسین علیه السلام آمد و عباس، عبداللّه، جعفر و عثمان (فرزندان امام علی علیه السلام که مادرشان ام البنین علیهاالسلام بود) را طلبید.
آنها به درخواست امام حسین علیه السلام بیرون آمدند، شمر گفت: از عبیداللّه برایتان گرفته ام.
آنها همگی گفتند: خدا تو را و امان تو را لعنت کند، ما امان داشته باشیم و پسر دختر پیامبر امان نداشته باشد؟!
در این روز اعلان جنگ شد که حضرت عباس علیه السلام امام علیه السلام را باخبر کرد. امام حسین علیه السلام فرمود: ای عباس! جانم فدای تو باد، بر اسب خود سوار شو و از آنان بپرس که چه قصدی دارند؟
حضرت عباس علیه السلام رفت و خبر آورد که اینان میگویند: یا حکم امیر را بپذیرید یا آماده جنگ شوید.
امام حسین علیه السلام به عباس فرمودند: اگر میتوانی آنها را متقاعد کن که جنگ را تا فردا به تأخیر بیندازند و امشب را مهلت دهند تا ما با خدای خود راز و نیاز کنیم و به درگاهش نماز بگذاریم. خدای متعال میداند که من بخاطر او نماز و تلاوت قرآن را دوست دارم.
حضرت عباس علیه السلام نزد سپاهیان دشمن بازگشت و از آنان مهلت خواست. عمر بن سعد در موافقت با این درخواست تردید داشت، سرانجام از لشکریان خود پرسید که چه باید کرد؟
"عمرو بن حجاج" گفت: سبحان اللّه! اگر اهل دیلم و کفار از تو چنین تقاضایی میکردند سزاوار بود که با آنها موافقت کنی.
عاقبت فرستاده عمر بن سعد نزد عباس علیه السلام آمد و گفت: ما به شما تا فردا مهلت میدهیم، اگر تسلیم شدید شما را به عبیداللّه میسپاریم وگرنه دست از شما برنخواهیم داشت...
منابع
ارشاد،شیخ مفید،ج2،ص89،91
انساب الاشراف،ج3،ص184نقل شده از کانال تلگرامی داروخانه معنوی به نشانی Manavi_2@
به تو از دور سلام
وقایع روز هشتم محرم سال61
در روز هشتم محرم امام حسین علیه السلام و اصحابش از تشنگی سخت آزرده خاطر شده بودند؛
بنابراین امام علیه السلام کلنگی برداشت و در پشت خیمه ها به فاصله نوزده گام به طرف قبله، زمین را کَند.
آبی گوارا بیرون آمد و همه نوشیدند و مشکها را پر کردند، سپس آن آب ناپدید شد و دیگر نشانی از آن دیده نشد.
هنگامی که خبر این ماجرا به عبیداللّه بن زیاد رسید، پیکی نزد عمر بن سعد فرستاد که: به من خبر رسیده است که حسین چاه میکَند و آب بدست میآورد.
به محض اینکه این نامه به تو رسید، بیش از پیش مراقبت کن که دست آنها به آب نرسد و کار را بر حسین علیه السلام و یارانش سخت بگیر. عمر بن سعد دستور وی را عمل نمود.
در این روز "یزید بن حصین همدانی" از امام علیه السلام اجازه گرفت تا با عمر بن سعد گفتگو کند.
حضرت اجازه داد و او بدون آنکه سلام کند بر عمر بن سعد وارد شد؛ عمر بن سعد گفت: ای مرد همدانی! چه چیز تو را از سلام کردن به من بازداشته است؟مگر من مسلمان نیستم؟
گفت: اگر تو خود را مسلمان میپنداری پس چرا بر عترت پیامبر شوریده و تصمیم به کشتن آنها گرفته ای و آب فرات را که حتی حیوانات این وادی از آن مینوشند از آنان مضایقه میکنی؟
عمر بن سعد سر به زیر انداخت و گفت: ای همدانی! من میدانم که آزار دادن به این خاندان حرام است، من در لحظات حساسی قرار گرفته ام و نمیدانم باید چه کنم؛ آیا حکومت ری را رها کنم، حکومتی که در اشتیاقش میسوزم؟
و یا دستانم به خون حسین آلوده گردد، در حالی که میدانم کیفر این کار، آتش است؟
ای مرد همدانی! حکومت ری به منزله نور چشمان من است و من در خود نمیبینم که بتوانم از آن گذشت کنم.
یزید بن حصین همدانی بازگشت و ماجرا را به عرض امام علیه السلام رساند و گفت: عمر بن سعد حاضر شده است شما را در برابر حکومت ری به قتل برساند.
امام علیه السلام مردی از یاران خود را نزد ابن سعد فرستاد و از او خواست تا شب هنگام در فاصله دو سپاه با هم ملاقاتی داشته باشند.
شب هنگام امام حسین علیه السلام با 20 نفر و عمر بن سعد با 20 نفر در محل موعود حاضر شدند.
امام حسین علیه السلام به همراهان خود دستور داد تا برگردند و فقط برادر خود "عباس" و فرزندش "علی اکبر" را نزد خود نگاه داشت.
عمر بن سعد نیز فرزندش "حفص" و غلامش را نگه داشت و بقیه را مرخص کرد.
در این ملاقات عمر بن سعد هر بار در برابر سؤال امام علیه السلام که فرمود: آیا میخواهی با من مقاتله کنی؟ عذری آورد.
یک بار گفت: میترسم خانه ام را خراب کنند! امام علیه السلام فرمود: من خانه ات را میسازم.
ابن سعد گفت: میترسم اموال و املاکم را بگیرند! فرمود: من بهتر از آن را به تو خواهم داد، از اموالی که در حجاز دارم.
عمر بن سعد گفت: من در کوفه بر جان افراد خانواده ام از خشم ابن زیاد بیمناکم و میترسم آنها را از دم شمشیر بگذراند.
حضرت هنگامی که مشاهده کرد عمر بن سعد از تصمیم خود باز نمیگردد، از جای برخاست در حالی که میفرمود: تو را چه میشود؟ خداوند جانت را در بسترت بگیرد و تو را در قیامت نیامرزد.
به خدا سوگند! من میدانم که از گندم ری نخواهی خورد!
ابن سعد با تمسخر گفت: جو ما را بس است.
پس از این ماجرا، عمر بن سعد نامه ای به عبیداللّه نوشت و ضمن آن پیشنهاد کرد که حسین علیه السلام را رها کنند؛
چرا که خودش گفته است که یا به حجاز برمیگردم یا به مملکت دیگری میروم.
عبیداللّه در حضور یاران خود نامه ابن سعد را خواند، "شمر بن ذی الجوشن" سخت برآشفت و نگذاشت عبیداللّه با پیشنهاد عمر بن سعد موافقت کند...
ادامه دارد...
منابع
کشف الغمه،ج2،ص47
بحارالانوار،ج44،ص388نقل شده از کانال تلگرامی ارتباط با خدا به نشانی ertebat0bakhoda@
به تو از دور سلام
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً؛ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
سلام بر تو اى اباعبداللّه و بر جان هایى که به درگاهت فرود آمدند، از جانب من سلام خدا بر تو باد همیشه تا هستم و تا شب و روز باقى است و خدا زیارت شما را آخرین زیارت از سوى من قرار ندهد
السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْن
سلام بر حسین
و عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن
و بر على بن الحسین
و عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْن
و بر فرزندان حسین
و عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن
و بر یاران حسین