حضرت ابوالفضل (علیه السلام)
نقش : از امامزادگان شیعی و شهدای کربلا
نام : عباس
کنیه : ابوالفضل، ابوقربه
زادروز : ۴ شعبان سال ۲۶ق
زادگاه : مدینه
شهادت : ۶۱ ق
مدفن : کربلا
لقب ها : قمر بنی هاشم، سقاء
پدر : حضرت علی (علیه السلام)
مادر : ام البنین
همسر : لبابه دختر عبیدالله بن عباس
فرزندان : فضل، عبیدالله
طول عمر: ٣٥ سال
عباس ، مشهور به ابوالفضل و قمر بنیهاشم، فرزند امام علی (علیه السلام) و ام البنین و سردار و پرچمدار سپاه امام حسین (علیه السلام) در واقعه کربلا است. او در کربلا سقای سپاه بود از این رو، در بین شیعیان به «سقای دشت کربلا» معروف است. عباس (علیه السلام) در میان امامزادگان، جایگاه والایی دارد و شیعیان در روز تاسوعا، برای او عزاداری میکنند. او در بین شیعیان مظهر ادب، شجاعت و پیروی از امام معصوم است. بنابر روایات، در روز هفتم محرم سال ۶۱ قمری، پس از آنکه آب در خیمهگاه امام حسین (علیه السلام) کم شد، عباس موفق به آوردن آب برای سپاه شد؛ اما هنگامی که در در روز دهم برای آوردن آب به سمت فرات رفت، در راه بازگشت، دستانش را قطع کردند و او را به شهادت رساندند.
نسب، تولد، کنیه و القاب: پدر عباس، امام علی (علیه السلام) و مادرش فاطمه بنت حزام معروف به ام البنین است.
تولد: حضرت عباس در ۴ شعبان سال ۲۶ق در مدینه به دنیا آمد در دوران کودکی از پدرش تحصیل علم کرد و امام علی (علیه السلام) فرمود: همانا فرزندم عباس در کودکی علم آموخت و به سان نوزاد کبوتر، که از مادرش آب و غذا میگیرد، از من معارف فرا گرفت. در مدت ۱۴ سال که با پدر زیست، همیشه و در همه حال در کنار پدر حضور داشت وی در سال۳۷ق درجنگ صفین حضور داشت و سخنانی در توصیف شجاعت وی نقل شده است
کنیه: «ابوالفضل» مشهورترین کنیه عباس است.«ابوالقاسم» کنیه دیگر او است که از زیارت اربعین بر گرفته شده است
القاب: قمر بنیهاشم. باب الحوائج ,طَیّار , الشهید , سقّا , پرچمدار و علمدار
همسر و فرزندان: عباس (علیه السلام) با لبابه دختر عبیدالله بن عباس بن عبدالمطلب ازدواج کردکه حاصل این ازدواج دو پسر به نامهای فضل و عبیدالله بود. برخی فرزندان دیگری برای حضرت عباس به نامهای حسن، قاسم، محمد و یک دختر عنوان کردهاند و گفتهاند قاسم و محمد در روز عاشورا پس از پدرشان به شهادت رسیدند. نسل عباس (علیه السلام) از طریق عبیدالله ادامه یافت. بقعههای زیادی به نوادگان حضرت عباس (علیه السلام) در شهرهای مختلف از جمله اصفهان، قم و زنجان منسوب است.
واقعه کربلا: در جریان واقعه کربلا، عباس بن علی از همان آغاز قیام، یعنی حرکت امام حسین از مدینه به سوی مکه، با ایشان همراه شد و تا آخر در کنار آن حضرت ماند.
سقا: روز هفتم محرم، وقتی عبیداللّه بن زیاد به عمر سعد دستور داد که به حسین (علیه السلام) و یارانش اجازه استفاده از آب فرات ندهد، امام حسین، عباس (علیه السلام) را فرا خواند و ۳۰ سوار را به اضافه ۲۰ پیاده با او همراه کرد تا مشکها را پر از آب نمایند و به اردوگاه بیاورند. عباس(علیه السلام) توانست محاصره دشمن را بشکند و آب را به اردوگاه برساند.در روز عاشورا هم به دستور امام (علیه السلام) برای آوردن آب به شریعه فرات رفت؛ اما پس از پر کردن مشک، در راه بازگشت به خیمهها، به شهادت رسید.
رد اماننامه: در عصر تاسوعا، شمر، اماننامهای برای فرزندان امالبنین از جمله عباس، فرستاد و آنان را خواهرزادههای خود خطاب کرد اما عباس به او اعتنایی نکرد، تا اینکه امام حسین (علیه السلام) از او خواست که پاسخ شمر را بدهد. عباس گفت: دستهایت بریده باد و لعنت بر اماننامهای که آوردهای. ای دشمن خدا! آیا از ما میخواهی که برادر و آقایمان حسین، پسر فاطمه را رها کنیم و از لعنتشدگان و فرزندان لعنتشدگان اطاعت کنیم؟ آیا به ما امان میدهی در حالی که فرزند رسول خدا در امان نیست؟
شمر به این دلیل آنان را خواهرزاده خطاب کرد که با ام البنین، مادر حضرت عباس، همقبیله و هر دو از قبیله بنی کلاب بودند.
پاسداری از خیمهها: عباس (علیه السلام) در شب عاشورا پاسداری از خیمهها را بر عهده گرفت. در حین نگهبانی، زهیر بن قین نزد او رفت.عباس در پاسخ به سخنان زهیر که میخواست روحیه او را تقویت کند گفت:
زهیر! تو میخواهی با این سخنانت به من جرئت دهی؟! به خدا سوگند تا دم مرگ، از یاری برادرم دست بر نمیدارم و در پشتیبانی از او کوتاهی نخواهم کرد.
پرچمداری سپاه: صبح عاشورا، لشکر دشمن آرایش نظامی به خود گرفت و اعلان جنگ کرد. امام افراد خود را آماده دفاع کرد. لشکر امام از ۳۲ سواره و چهل پیاده تشکیل شده بود.امام در چینش نظامی لشکر خود، زهیر بن قین را در جانب راست و حبیب بن مظاهر را در جانب چپ گماشت و پرچم لشکر را در قلب سپاه به دست عباس (علیه السلام) داد.
شکستن حلقه محاصره دشمن: در نخستین ساعات جنگ، چهار تن از افراد سپاه امام حسین (علیه السلام) به نامهای «عمرو بن خالد صیداوی»، «جابر بن حارث سلمانی»، «مجمع بن عبداللّه عائذی» و «سعد» (غلام عمرو بن خالد صیداوی) حملهای دستهجمعی به قلب لشکر کوفیان کردند.
دشمن آنان را محاصره کرد. حضرت عباس (علیه السلام) با دیدن به خطر افتادن آنان، یک تنه به سوی حلقه محاصره تاخت و موفق شد آنان را نجات دهد.
شهادت: تاریخنویسان شهادت عباس (علیه السلام) را به گونههای مختلفی روایت کردهاند:
شیخ مفید مینویسد:«عباس بن علی ،رحمت خدا بر او باد، چون دید تعداد زیادی از خاندانش کشته شدند، به برادران مادری خود عبداللّه و جعفر و عثمان گفت: ای فرزندان مادرم! شما پیش از من بروید تا که ببینم برای خداوند و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) اخلاص پیشه کردید، زیرا شما فرزندی ندارید.عبداللّه به میدان رفت و به شدت جنگید، پس میان او وهانی بن ثبیت حضرمی دو ضربه رد و بدل شد و هانی او را کشت. سپس جعفر بن علی ، رحمت خدا بر او باد جلو رفت و هانی او را نیز کشت و چون عثمان بن علی جای برادران خود آمد خولی بن یزید اصبحی قصد جانش را کرد و تیری به سوی او پرتاب کرد و او را بر زمین انداخت، سپس مردی از قبیله بنی دارم بر او حمله کرد و سرش را برید. سپاهیان عمر بن سعد بر اردوی حسین علیهالسلام حمله کردند و بر آن حضرت چیره شدند. چون تشنگی بر حضرت شدت گرفت بر بالای سد خاکی رفت به قصد فرات در حالی که برادرش عباس در پیش روی او بود. سپاهیان ابن سعد جلوی او را گرفتند، و در میان آنان مردی از قبیلۀ بنی دارم بود که به لشکر گفت: وای بر شما! او را از رسیدن به فرات باز دارید و نگذارید به آب برسد. حسین (علیه السلام) فرمود: بار خدایا! او را تشنه بمیران. آن مرد دارمی خشمگین شد و تیری به سوی حضرت پرتاب کرد که به زیر چانۀ آن حضرت اصابت نمود. حسین (علیه السلام) تیر را بیرون آورد و دستش را زیر چانهاش گرفت پس چون دستانش پر از خون شد آن را انداخت و فرمود: بارخدایا! من به تو شکایت میکنم از آنچه در حقّ فرزند دختر پیغمبر تو انجام میدهند. سپس به جای خود بازگشت در حالی که تشنگی بر او شدت گرفت. لشکر، عباس را از هر سویی محاصره کردند و او را از حسین (علیه السلام) جدا ساختند. عباس به تنهایی با آنان جنگید تا اینکه کشته شد. زید بن ورقاء حنفی و حکیم بن طفیل سنبسی عهدهدار کشتن عباس بودند پس از اینکه او از شدت جراحات وارده توانایی هیچگونه حرکتی را نداشت.»
خوارزمی در این باره میگوید: او به میدان رفت و در حالی که رجز میخواند بر دشمن حمله برد و پس از کشته و زخمی کردن عدهای از دشمنان سرانجام به شهادت رسید. پس امام (علیه السلام) بر بالین وی حاضر شد و فرمود: اَلآنَ اِنکَسَرَ ظَهری وَ قَلَّت حیلَتی: اکنون کمرم شکست و چارهام اندک شد.
ابن شهر آشوب درباره شهادت وی نوشته است:«عباس، سقّا، قمر بنی هاشم، و پرچمدار امام حسین (علیه السلام) که از دیگر برادران خود بزرگتر بود، جهت تهیه آب بیرون رفت، دشمن بر او حمله کرد و او نیز بر آنان حمله برد و آنان را پراکنده ساخت. پس زید بن ورقاء جهنی در پشت نخلی کمین کرد و حکیم بن طفیل سنبسی بدو کمک کرد و ضربهای بر دست راست عباس وارد ساخت. وی شمشیر را با دست چپ گرفت و بدانها حمله کرد تا اینکه ضعف بر او چیره شد، در این هنگام. حکیم بن طفیل طائی که پشت درختی در کمین وی بود ضربتی بر دست چپش فرود آورد. در این هنگام عباس(علیه السلام) چنین رجز خواند:«ای نفس از کافران مهراس و به رحمت، ایزد بزرگ و همنشینی با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بشارتت باد، اینان به ستم دست چپم را بریدند. پروردگارم ایشان را به آتش سوزان دوزخ در خواهد افکند».سپس حکیم بن طفیل طائی با عمودی آهنین ضربتی بر سر عباس (علیه السلام) فرود آورد و او را به شهادت رساند».
سن عباس هنگام شهادت، حدود ۳۴ سال نقل شده است.
حرم حضرت عباس: محل دفن حضرت عباس در شهر کربلا که در ۳۷۸ متری شمال شرقی حرم امام حسین (علیه السلام) قرار دارد، یکی از مهمترین زیارتگاههای شیعیان است. حد فاصل حرم حضرت عباس و حرم امام حسین (علیه السلام) را بین الحرمین مینامند.
مقام کف العباس: مقام کفالعباس نام دو مکانی است که گفته میشود دستهای حضرت عباس (علیه السلام) در این مکانها از تن جدا شد و به زمین افتاد. این دو مکان، در قسمت شمال شرقی و جنوب شرقی بیرونِ حرم حضرت عباس (علیه السلام) و در ورودی دو کوچه بازار مانند قرار دارند. در این دو مکان نمادهایی درست شده و زائران آنجا را زیارت میکنند.
برخی از منابع:
دانشنامه شیعه
ابن اعثم الکوفی، الفتوح
ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب
ابن عبدربه، العقدالفرید
ابن قولویه قمی،کامل الزیارات
الاصفهانی،مقاتل الطالبیین
الحائری، ذخیرة الدارین
دینوری، الاخبار الطوال
الطبری،تاریخ طبری
امین،اعیان الشیعة
شیخ مفید، ارشاد
قمی، شیخ عباس، نفس المهموم
علامه مجلسی،بحارالانوار
نقل شده از کانال تلگرامی داروخانه معنوی به نشانی Manavi_2@
صلواتی تقدیم به روح مطهر سقای تشنه لب، قهرمان کربلا حضرت عباس علیه السلام
اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمّدٍ وَ عَلی جَمیعِ الاَنْبیاءِ وَ الْمُرْسَلِینَ وَ عَجِّل فَرَجَهُم
- روز چهارم ماه شعبان المُعَظَّم سال بیست و ششم قمری روز میلاد اباالفضل العباس، فرزند رشید امیرالمؤمنین و برادر بزرگوار امام حسین علیهم السلام است.
- چقدر زیبا و معنادار است که ایشان حتیٰ در تولد، بر برادر سبقت نَجُستند. مؤدبانه گذاشتند ابتدا یاد، نام و میلاد برادر بزرگوارشان اباعبدالله الحسین علیه السلام بزرگ داشته شود و در روز بعد، میلاد ایشان بزرگ داشته شود.
- وقتی فاطمهی کِلابیه ، ملقب به اُمالبَنین، این بانوی سرشار از فضیلت، نور و معرفت، اباالفضل العباس علیه السلام را که نخستین فرزندشان از امیرالمؤمنین علیه السلام بود، به دنیا آوردند، قُنداقهی ایشان را به دست امیرالمؤمنین علیه السلام دادند.
- امیرالمؤمنین به گوش راست ایشان اذان گفتند؛ به گوش چپشان هم اقامه فرمودند؛ بعد شروع به نگریستن او کردند.
- دستهای اباالفضل العباس را میبوسیدند و اشک میریختند. طوری که مادر نگران شدند که نکند در اندام و پیکر فرزندی که از ایشان به دنیا آمده است، نُقصانی وجود دارد.
- وقتی از امیرالمؤمنین علیه السلام سؤال کردند؛ حضرت فرمودند: نه. ولی این دستها روزی در نصرت و یاری برادرش حسین از پیکر جدا خواهد شد. گریهی من به این خاطر است.
- سن اباالفضل العباس علیه السلام در این عالم، بیش از حدود سی و پنج تا سی و هشت سال نبوده؛ شاید کمتر از این هم نبوده است. شواهدی بر این وجود دارد. حضرت اباالفضل علیه السلام تقریباً بیست سال جوان تر از زینب کبریٰ علیها السلام هستند.
- در جنگ صفین اباالفضل العباس، در کنار حَسَنِین علیهما السّلام، از سرداران سپاه امیرالمؤمنین علیه السّلام و از رزمندگان دلیر این سپاه بودند. در این جنگ سن حضرت بین پانزده تا هفده سال بوده است. و هنگام شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام، هجده ساله بودهاند.
- اسم زیبای عباس را امیرالمؤمنین علیه السلام بر حضرت نهادند؛ که به معنای شیر دِژَم و خشمگین بیشهی شجاعت است.
- کنیهی معروف ایشان، اباالفضل است به این علت که از حضرت عباس دو پسر باقی ماند: یکی عُبِیدُالله و دیگری فضل.
- فضل فرزندی بسیار زیبارو و باکمال بود. هم کمالات معنوی و هم کمالات ظاهری داشت و به لحاظ او، به حضرت عباس، ابوالفضل گفته شده است.
- حضرت ابوالفضل علیه السلام لقبهای فراوانی دارند. یکی از القاب لیشان «ابوالقِربَه یا «اباالقِربَه» است. «قِربَه» در زبان عربی به معنای مشک آب است. برای این به ایشان «ابوالقِربَه» گفته میشود که سقای دشت کربلا هستند.
- یکی دیگر از القاب حضرت، ساقی و سقا است. کسانی که به کربلا مشرف شدهاند، دیدهاند که از اسامییی که دور صحن مطهر حضرت ابوالفضل علیه السلام، بالای درهای ورودی نوشته شده است «یا ساقِی عَطاشا کَربَلاء» است.
- از لقبهای دیگر حضرت، قمر بنیهاشم است. زیبایی چهرهی ظاهری و پیکر جسمانی حضرت ابوالفضل علیه السلام از یکسو و درخشندگی شخصیت ابوالفضل العباس ازسوی دیگر، مثل ماه میدرخشید. شخصیت والای ابوالفضل سبب شد که به ایشان «قَمَرُ الهاشمیّین» یا قمر بنیهاشم میگفتند.
- از القاب دیگر حضرت بابُ الحَوائِج است. یعنی دری که از آن همهی حاجتها برمیآید. البتّه بابُ الحَوائِج معانی مختلفی دارد. ولی اولین معنا و ظاهری ترین معنایش همین است؛ یعنی کسی که برای رسیدن به حاجات، باید از راه او وارد شد و از در حضرت عباس علیه السلام میتوان به نیازهای خود راه پیدا کرد...
نقل شده از کانال تلگرامی ارتباط با خدا به نشانی ertebat0bakhoda@
اَللهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ السِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ
خداوندا به مقدار علمِ بی پایانت بر فاطمه و پدرش و شوهرش و فرزندانش و رازی که در او قرار داده شده، صلوات و درود بفرست
دلاور صفین...
در گرماگرم نبرد صفین، جوانی از صفوف سپاه اسلام جدا شد که نقابی بر چهره داشت. جلو آمد و نقاب از چهره برداشت، هنوز چندان مو بر چهرهاش نروییده بود، اما صلابت از سیمای تابناکش خوانده میشد. سنش را حدود هفده سال تخمین زدهاند. مقابل لشکر معاویه آمد و با نهیبی آتشین مبارز خواست. معاویه به «ابوشعثاء» که جنگجویی قوی در لشکرش بود، رو کرد و به او دستور داد تا با وی مبارزه کند.
ابوشعثاء با تندی به معاویه پاسخ گفت: مردم شام مرا با هزار سواره نظام برابر میدانند، اما تو میخواهی مرا به جنگ نوجوانی بفرستی؟ آنگاه به یکی از فرزندان خود دستور داد تا به جنگ حضرت برود. پس از لحظاتی نبرد، عباس (علیه السلام) او را در خون خود غلطاند. گرد و غبار جنگ که فرونشست، ابوشعثاء با نهایت تعجب دید که فرزندش در خاک و خون میغلطد. او هفت فرزند داشت. فرزند دیگر خود را روانه کرد، اما نتیجه تغییری ننمود تا جایی که همگی فرزندان خود را به نوبت به جنگ با او میفرستاد، اما آن نوجوان دلیر همگی آنان را به هلاکت میرساند. در پایان ابوشعثاء که آبروی خود و پیشینه جنگاوری خانوادهاش را بر باد رفته میدید، به جنگ با او شتافت، اما حضرت او را نیز به هلاکت رساند، به گونهای که دیگر کسی جرات بر مبارزه با او به خود نمیداد و تعجب و شگفتی اصحاب امیرالمؤمنین (علیه السلام) نیز برانگیخته شده بود. هنگامی که به لشگرگاه خود بازگشت، امیرالمؤمنین (علیه السلام) نقاب از چهره فرزند رشیدش برداشت و غبار از چهره او سترد....
نقل شده از کانال تلگرامی راز نهج البلاغه به نشانی raz_Nahjolbalagheh@
اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَّ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیتَ عَلی اِبراهیمَ وَ عَلی آلِ اِبراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.
اَللهُمَّ بَارِک عَلی مُحَمَّدٍ وَّ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا بَارَکتَ عَلی اِبراهیمَ وَ عَلی آلِ اِبراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.
خداوندا بر محمد و آل محمد درود فرست، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم درود فرستادی، راستی که تو ستوده شده و بزرگواری.
خداوندا بر محمد و آل محمد برکت نازل فرما، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم برکت نازل فرمودی، به راستی که تو ستوده شده و بزرگواری.
چهارمین روز از ماه شعبان به میلاد با سعادت قمر بنی هاشم، حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) مزین است. در این روز بار دیگر خانه کوچک حضرت علی (علیه السلام) ستاره باران شد و تحفهای دیگر از سوی پروردگار بزرگ به ایشان ارزانی گشت. حضرت عباس (علیه السلام) پسر امّ البنین علیهاالسلام بانوی فداکار حضرت علی علیه السلام است.
عباس (علیه السلام) آمد تا حسین (علیه السلام) تنها نباشد. آمد تا درس جوان مردی به جهانیان بیاموزد. آمد تا برادری را معنا کند، وفا را شرح دهد، ایثار را الگو باشد، شجاعت را تفسیر کند و دلاوری را مصداقی والا گردد. عباس آمد تا یاد و خاطره پدر را برای همیشه در اذهان مردم زنده نگه دارد؛ دلاوری علی و حمایت او را از دین، سالها بعد از پدر احیا کند. عباس آمد تا یار و همراهِ حسین علیه السلام گردد و در کنار او بماند. عباس یعنی عشق، فداکاری، برادری و برادر یعنی عبّاس.
حضرت ابوالفضل (علیه السلام) نخستین فرزند از بانویى با معرفت و حق شناس با نام امّ البنین علیهاالسلام بود. این نوزاد بسیار زیبا بود به طورى که وى را قمر بنى هاشم نامیده اند و به ماه شب چهارده تشبیه نموده اند و حضرت علی وى را به نام عباس نام نهاد. به این علت که عباس هم به معناى شیر شرزه و خشمگین و هم به معناى عبوس و چهره گرفته است؛ زیرا که ایشان نسبت به ظالمان چهره اى خشمگین داشتند.
سه ویژگی حضرت ابوالفضل (علیه السلام) که باید الگوی ما باشند
محمدعلی فیضآبادی کارشناس مذهبی، درباره حضرت عباس (علیه السلام) میگوید: وفاداری، ولایتپذیری و ادب ایشان در مقابل امام حسین (علیه السلام) بسیار مهم بوده و باید مورد الگو و توجه ما باشد. روایت داریم که حضرت عباس علیهالسلام، به برادرشان مولا میگفتند و فقط در روز عاشورا امام حسین را آن هم در هنگام شهادت «برادر» صدا زدند.
همچنین در نقلها آمده است، در شب عاشورا، دشمن اماننامه نوشت و فرستاد برای حضرت عباس مبنی بر اینکه فرمانداری و هرچه خواستی به تو میدهیم، تو فقط دست از حسین بکش. حضرت عباس به خوبی میدانست که شهید خواهد شد؛ ولی امام حسین علیهالسلام را تنها نگذاشت و تا پای جان به پای امام و مولای زمانه خود ایستاد.
بصیرت حضرت عباس در روز تاسوعا و عاشورا
رهبر انقلاب در بخشی از صحبت های خود در سال 79 فرموده اند، بصیرت اباالفضل العبّاس کجاست؟ همه یاران حسینی، صاحبان بصیرت بودند؛ اما او بصیرت را بیشتر نشان داد. در روز تاسوعا، وقتی که فرصتی پیدا شد که او خود را از این بلا نجات دهد؛ آمدند به او پیشنهاد تسلیم و اماننامه کردند و گفتند ما تو را امان می دهیم؛ چنان برخورد جوانمردانهای کرد که دشمن را پشیمان نمود. گفت: من از حسین جدا شوم؟! وای بر شما! اف بر شما و اماننامه شما! نمونه دیگرِ بصیرت او این بود که به سه نفر از برادرانش هم که با او بودند، دستور داد که قبل از او به میدان بروند و مجاهدت کنند؛ تا اینکه به شهادت رسیدند. میدانید که آنها چهار برادر از یک مادر بودند: اباالفضل العبّاس - برادر بزرگتر - جعفر، عبداللَّه و عثمان. انسان برادرانش را در مقابل چشم خود برای حسین بن علی قربانی کند؛ به فکر مادر داغدارش هم نباشد که بگوید یکی از برادران برود تا اینکه مادرم دلخوش باشد؛ به فکر سرپرستی فرزندان صغیر خودش هم نباشد که در مدینه هستند؛ این همان بصیرت است.
حضرت عباس در کلام امام سجاد علیه السلام
بزرگی و عظمت مقام عباس بن علی علیه السلام به گونهای است که امامان معصوم علیهم السلام در موارد متعدد بر فداکاری ها، جانبازیها و عظمت شخصیت آن بزرگوار تأکید فرموده اند. امام سجاد علیه السلام که خود در کربلا حضور داشت و شاهد فداکاریهای عمویش بود، دربارهی حضرت عباس علیه السلام میفرماید: «خداوند، عمویم عباس را رحمت کند که با ایثار و جانبازی، در راه برادرش جانبازی کرد تا آن که دست هایش قطع شد و خداوند به جای آن، دو بال به او داد که با آنها به همراه فرشتگان در بهشت پرواز کند؛ همان گونه که برای جعفر بن ابوطالب قرار داده شد. عباس را در پیشگاه خداوند منزلتی است که در روز قیامت، همه شهدا به آن غبطه میخورند».
مقام والای شفاعت باب الحوائج (علیه السلام)
حجت الاسلام و المسلمین مهدی آذرطوسی کارشناس مذهبی و استاد دانشگاه هم در پاسخ به سوال خبرنگار ما درباره عظمت جایگاه حضرت عباس میگوید:
همه تمجیدها از اصحاب یک طرف آن مدح و ثنایی که از حضرت عباس (علیه السلام) شده است، طرف دیگر. در کتاب شریف «معالی السبطین فی احوال الحسن و الحسین (علیه السلام)» آمده است که امام علی (علیه السلام) فرمودند، چشم من در روز قیامت به تو (حضرت عباس) روشن خواهد شد. حالا این روشنی چگونه میآید. در روایت آمده است که حضرت زهرا (سلام الله علیها) شفیعه عالم، در قیامت حاضر میشوند و افرادی را که قابلیت شفاعت دارند، از میانه جمعیت جدا میکنند. از جانب پیامبر (صلی الله علیه و آله) خطاب میرسد یا علی (علیه السلام)؛ به زهرا (سلام الله علیها) بگو برای شفاعت و نجات امت چه آوردی؟ فاطمه (سلام الله علیها) میفرمایند که به عنوان مایه شفاعت در روز قیامت دو دست بریده فرزندم ابوالفضل (علیه السلام) کفایت میکند. شفاعت یک امر گزافه نیست. شفاعت برای کسانی است که خدا از آنها رضایت داشته باشد. این روایت جایگاه والای حضرت عباس (علیه السلام) را نشان میدهد.
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
پوسترها از پایگاه اینترنتی ضیاءالصالحین به نشانی https://www.ziaossalehin.ir/fa
اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم