شهید مطهری و تعطیلی جمعه
1- اساساً جمعه و حتی اسم جمعه هم اسم اسلامی است، یعنی قبل از اسلام این روز به نام روز جمعه نامیده نمیشد، اسمهای دیگری ذکر کردهاند. خود اسلام این اسم «جمعه» را گذاشت و چه اسم خوبی است.
2- در میان اسمهای هفته کلمهٔ سبت (شنبه) ریشهی یهودی دارد و کلمهٔ «جمعه» یک لفظ عربی است و عربیالاصل است و این نشان میدهد که چرا این روز به نام جمعه نامیده شده است، به این دلیل که روز اجتماع مردم بوده است.
3- شبانهروز جمعه اختصاصاتی دارد و برای یک سلسله عبادات اولویتی نسبت به سایر شب و روزها دارد که معمولاً در کتابهایی که برای دعوات و زیارات نوشتهاند ذکر شده است. برای یهودیها هم یک روز خاص روز هفته است که روز شنبه است و برای مسیحیها روز یکشنبه.
4- قهراً این یک وظیفه عمومی است برای همه مسلمین که این اختصاص و خصوصیت جمعه را حفظ کنند.
5- در همهٔ دنیا در هر هفته یک روز تعطیل است و یک چنین تعطیلیای ضرورت دارد. البته ما در اسلام تصریحی نداریم که حتماً شبانه روز جمعه را تعطیل کنیم... ولی قهراً دستورهای خاصی که در روز جمعه هست مثل عبادتهای بدنی یا رفت و آمدها و صله رحمها که اگر در جمعه صورت گیرد اجر و ثواب بیشتری دارد، اقتضا میکند که آن روزی که مسلمانها میخواهند تعطیل هفتگی خود قرار دهند همان روز جمعه باشد.
6- امروزه در دنیا به یک سلسله مسائل که از بعضی جهات هیچ فرقی ندارد ولی از این نظر که عنصری از فرهنگ آن مردم است و در روحیهٔ آن مردم اثر میگذارد و بلکه روحیهٔ آنان را تشکیل میدهد، فوق العاده اهمیت میدهند... شما اگر سراغ همین فرنگیها بروید میبینید برای یک سنت بسیار بسیار کوچک، خود را به کشتن میدهند. ببینید همین ایرانیهای خودمان برای اینکه سنتهای ایرانی و به قول خودشان فرهنگ ایرانی را بخواهند زنده کنند، کوشش میکنند کارهایی را که از اول خرافهٔ محض بوده است زنده کنند، چون فکر میکنند که ملیت ایرانی را بدون اینها نمیتوان نگه داشت. ولی همین آقایان وقتی که پای تاریخ به میان میآید میگویند حالا چه فرق دارد که ما مبدأ تاریخ را مبدأ مسیحی بگیریم یا مبدأ اسلامی؟!
7- مسألهٔ تعطیلی جمعه هم از آن مسائلی است که در بعضی کشورهای اسلامی از وقتی که استعمار آمد آن را تغییر داد. مثلاً در پاکستان انگلیسیها از زمان ورودشان به هند سعی کردند همهٔ سنتهای آنها را به سنتهای خودشان تبدیل کنند. از جمله اینکه روز تعطیل را از جمعه به یکشنبه تبدیل کردند. هنوز هم در پاکستان همینطور است، اگر یک چیزی برگشت، عود دادنش به حالت اول بسیار مشکل است...
8- این را عرض میکنم برای اینکه ما باید توجه داشته باشیم به نغمههایی که کم و بیش در مجلهها و در مقالات ادبی و بهاصطلاح علمی و نیمهعلمی شنیده میشود. مینویسند این برای ایران سبب رکود کارهاست که تعطیلات خودمان را جمعه قرار بدهیم در حالیکه اکثریت مردم دنیا که ما با آنها سر و کار داریم تعطیلاتشان یکشنبه است. آنوقت ما مجبوریم که در هفته دو روز تعطیل داشته باشیم، روز جمعه به خاطر خودمان و روز یکشنبه برای اینکه دنیا تعطیلی دارد. پس ما برای اینکه کارمان بیشتر جریان داشته باشد، بیاییم تعطیلی جمعه را تبدیل به یکشنبه کنیم!
9- دربارهٔ تاریخ هم میگویند: اکثریت مردم دنیا سال مسیحی را انتخاب کردهاند ولی ما سال هجری را انتخاب کردهایم و این اسباب زحمت است که ما تاریخ خودمان را به هجری بنویسیم و آنها به مسیحی، پس بیاییم تاریخ هجری را به تاریخ مسیحی تبدیل کنیم.
10- اینها همه مقدمهٔ جذب شدن و مقدمهٔ هضم شدن فرهنگی در هاضمهٔ دیگران است.
منبع: استاد شهید آیت الله مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، جلد ٧، صفحات ٨٣-٨٧ با تلخیص.
نقل شده از کانال اندیشکدهٔ مطالعات یهود به نشانی jscenter@
اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَّ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیتَ عَلی اِبراهیمَ وَ عَلی آلِ اِبراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.
اَللهُمَّ بَارِک عَلی مُحَمَّدٍ وَّ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا بَارَکتَ عَلی اِبراهیمَ وَ عَلی آلِ اِبراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.
خداوندا بر محمد و آل محمد درود فرست، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم درود فرستادی، راستی که تو ستوده شده و بزرگواری.
خداوندا بر محمد و آل محمد برکت نازل فرما، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم برکت نازل فرمودی، به راستی که تو ستوده شده و بزرگواری
یهود در دربار قاجار؛ از دشمنی با امیرکبیر تا دوستی با میرزا آقاخان نوری
1- قتل میرزا تقیخان امیرکبیر به دستور ناصرالدینشاه قاجار و تحت دسیسهٔ برخی اشخاص ذینفوذ از جمله مهدعلیا مادر شاه، از جمله حوادث تلخ و تکاندهندهٔ دوران قاجار است.
2- این رویداد، آنگاه اهمیت بیشتری پیدا میکند که بدانیم هم ناصرالدینشاه تحت نفوذ اسرارآمیز پزشک یهودی خود یاکوب ادوارد پولاک و پس از او دکتر «ژوزف دزیره تولوزان» بود و هم مهدعلیا تحت تأثیر حکیم یحزقل معروف به «حقنظر» طبیب یهودی مخصوص و مورد علاقهٔ خود قرار داشت!
3- حضور و نفوذ حکیم یحزقل در دربار قاجار، چه زمان محمدشاه و چه ناصرالدینشاه آنچنان بود که محافل یهودی از او بهعنوان «مُردخای» دربار قاجار یاد کرده و او را معادل مردخای در دربار خشایارشا دانستهاند.
4- امیرکبیر توانسته بود فتنهٔ ماسونی – صهیونی باب را خاموش سازد؛ فتنه و توطئهای که عوامل و محافل یهودی برای برهم زدن ثبات سیاسی، ساختار اجتماعی و هویت فرهنگی مردم ایران طراحی کرده بودند.
5- با حذف امیرکبیر از صحنهٔ قدرت و سیاست ایران، میرزا آقاخان نوری به جای او صدراعظم ایران شد. در دوران او نه فقط حضور و نفوذ بیگانگان در سیاستگذاری و برنامهریزی کشور افزایش یافت، بلکه شیرازهٔ امنیتی که امیرکبیر برپا و برقرار ساخته بود از هم گسست و اوضاع مملکت دچار بینظمی و هرج و مرج گردید.
6- عوامل یهودی و بیگانه و عناصر وابستهٔ انگلیسی، ماسونی و صهیونی در این زمان برای تضعیف ایران، علاوه بر ایجاد فتنه و نیز دامنزدن به هرج و مرج بهوسیلهٔ عوامل داخلی خود، از جمله میرزا آقاخان نوری و درباریان بیکفایت، زمینهٔ جداسازی افغانستان از ایران را فراهم و سپس آن را عملی کردند.
اندیشکدهٔ مطالعات یهود نشانی تلگرام jscenter@
اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَلی جَمیعِ الاَنْبیاءِ وَ الْمُرْسَلِینَ وَ عَجِّل فَرَجَهُم