ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و...  اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و... اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تُهلِکنی (یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان مرا دریاب و به هلاکتم مرسان)
ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و...  اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و... اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تُهلِکنی (یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان مرا دریاب و به هلاکتم مرسان)

کرامات امام حسن مجتبی (علیه السلام)

کرامات امام حسن (علیه السلام)

چرا این‌ کار را کردى.....


امام حسن (سلام الله علیه) از کوچه عبور می کرد؛ در مقابلِ در باغی، غلام سیاهی را دید که تکه‌اى نان به دست، یک لقمه خودش می‌خورد، یک لقمه را به سگ می‌دهد.


‌رو به غلام کرد و فرمود: چرا این کار را کردى که نانت را با سگ کاملاً نصف نمودی و به او کمتر ندادى؟
‌جواب داد: چشمانم از چشمان او حیا کرد که کمتر دهم.

‌حضرت علیه‌ ‏السلام پرسید: غلام چه کسى هستى؟
‌عرض کرد: غلام ابان بن عثمان، مالک این باغ.
‌حضرت علیه‌ السلام فرمود: اینجا بنشین تا من برگردم؛ رفت و برگشت.
فرمود: اى غلام! تو را خریدم.
او بلند شد و ایستاد و گفت: به گوش و فرمانم براى خدا و پیامبرش و براى تو اى مولاى من!

‌حضرت فرمود: باغ را نیز خریدم و تو را براى خشنودى خدا آزاد کردم و این باغ هدیه‌‏اى از طرف من به تو باشد....
‌‌

تاریخ بغداد، ج۶، ص۳۳؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۱۳، ص۲۴۶؛ البدایة والنهایة، ج۸، ص۴۲.


نقل شده از کانال تلگرامی درمان با آیه های نورالـــــہـــــے به نشانی shamimerezvan@

azkarerouzaneh@


اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم