ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و...  اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و... اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تُهلِکنی (یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان مرا دریاب و به هلاکتم مرسان)
ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و...  اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و... اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تُهلِکنی (یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان مرا دریاب و به هلاکتم مرسان)

در لیلة المبیت چه گذشت؟

﴿وَ مِنَ النّٰاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغٰاءَ مَرْضٰاتِ اللّٰهِ﴾

هنگامى که پیغمبر (صلی الله علیه و آله) بواسطه انجمنى که از قریش براى کشتن آن حضرت فراهم شد (و از هر قبیله که در مکه بود یک تن را براى انجام این کار برگزیدند که همگان بطور دسته جمعى خونش را بریزند) مأمور شد از مکه به مدینه هجرت کند و نمی توانست در برابر آنها آشکارا از مکه بیرون رود، و خواست در پنهانى و بی خبری آنان خارج گردد، تا از شر آنها آسوده ماند.

منبع: الارشاد، شیخ مفید


طرح ریزی نقشه قتل پیغمبر (صلی الله علیه و آله) توسط شیطان انجام شد. به این صورت که در مجلس کفار قریش حاضر شد و پیشنهاد داد که از هر عشیره یک نفر برای قتل پیغمبر حاضر شود و این عده همگی با شمشیر بر محمد یورش برند و او را به قتل برسانند در این صورت قاتل او معلوم نمی شود و خون او از بین میرود. در این هنگام کفار قریش این پیشنهاد را پذیرفتند.

اما خداوند پیغمبر خود را از این تصمیم مطلع کرد و آیه ۳۰ شریفه سوره انفال را نازل فرمود:

﴿وَإِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِیُثْبِتُوکَ أَوْ یَقْتُلُوکَ أَوْ یُخْرِجُوکَ ۚ وَیَمْکُرُونَ وَیَمْکُرُ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ﴾
(به خاطر بیاور) هنگامی را که کافران نقشه می‌کشیدند که تو را به زندان بیفکنند، یا به قتل برسانند، و یا (از مکه) خارج سازند؛ آنها چاره می‌اندیشیدند (و نقشه می‌کشیدند)، و خداوند هم تدبیر می‌کرد؛ و خدا بهترین چاره جویان و تدبیرکنندگان است!

منبع: اعلام الوری باعلام الهدی، شیخ طبرسی


پیامبر (تنها) به أمیرالمؤمنین گزارش کار خود را داد (و جز او کسى را آگاه نکرد) و قرار بر این شد که امیرالمومنین (علیه السلام) بستر او بخوابد، بدانسان که ندانند در بستر خوابیده و گمان کنند خود پیغمبر (صلی الله علیه و آله) است و مانند هر شب در جاى خود آرمیده، پس أمیرالمؤمنین علیه السلام در آن شب جان خود را براى خداى تعالى در کف نهاد، و آن را در راه پیروى او بفروخت، و در راه پیامبر گرامیش از جان گذشت.

پس (از انجام آنچه گفته شد) آنها که براى کشتن رسول خدا (صلی الله علیه و آله) انجمن کرده بودند و همگى مسلح بودند سر رسیدند، و گرداگرد على علیه السلام پره زدند (و حلقه ‏وار او را احاطه کردند) و چشم براه سپیده دم دقیقه شمارى میکردند تا هوا روشن شود، و آشکارا او را بکشند.

چون صبح شد و ناگهان بسوى او یورش بردند، على علیه السلام برخاسته به آنها حمله ‏ور شد، آنها که (باور نداشتند آن مرد خفته على باشد، همین که) او را دیدند پراکنده شده و بازگشتند، و اندیشه شومشان درباره رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقش بر آب شد.

و خداى سبحان در باره این جریان، و از خود گذشتگى امیر مؤمنان، این آیه از قرآن را فرو فرستاد: «و از مردم کسى است که میفروشد جان خود را در پى خوشنودى خدا، و خدا است مهربان به بندگان» (سوره بقره آیه۲۰۷).

پس على علیه السلام بجاى رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در بستر خوابید، و براى اینکه او را نشناسند با جامه خود را پیچد، (بدانسان که اگر کسى او را میدید گمان نمیکرد جز پیغمبر (صلی الله علیه و آله) باشد).

منبع: الارشاد، شیخ مفید


نقل شده از کانال تلگرامی مصباح به نشانی misbah110@


اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ حَتَّی لا یَبْقَی مِنْ صَلواتکَ شَیْ‌ءٌ

وَ ارْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ حَتَّی لا یَبْقَی مِنْ رَحْمَتِکَ شَیْ‌ءٌ
وَ بَارِکْ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ حَتَّی لا یَبْقَی مِنَ الْبَرَکَاتِ شَیْ‌ءٌ 
وَ سَلِّمْ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ حَتَّی لا یَبْقَی مِنَ السَّلامِ شَیْ‌ءٌ.

پروردگارا درود فرست بر محمد و آل محمد / تا اینکه از صلوات تو چیزی نماند

پروردگارا رحمت فرست بر محمد و آل محمد / تا اینکه از رحمت تو چیزی نماند

پروردگارا برکت فرست بر محمد و آل محمد / تا اینکه از برکات تو چیزی نماند

پروردگارا سلام فرست بر محمد و آل محمد / تا اینکه از سلام تو چیزی نماند