ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و...  اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و... اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تُهلِکنی (یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان مرا دریاب و به هلاکتم مرسان)
ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و...  اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و... اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تُهلِکنی (یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان مرا دریاب و به هلاکتم مرسان)

ریاکاری و از بین رفتن تمام اعمال!

مرحوم قطب راوندی (رضوان اللّه تعالی) روایت کرده است که :

در بنی اسرائیل عابدی بود که سالها حق تعالی را عبادت می کرد. روزی دعا کرد که :
خدایا می خواهم حال خودم را نزد تو بدانم، کدامین عمل هایم را پسندیدی، تا همیشه آن عمل را انجام دهم، و اِلاّ پیش از مرگم توبه کنم؟!
حضرت حق تعالی ، ملکی را نزد آن عابد فرستاد و فرمود :
تو پیش خدا هیچ عمل خیری نداری!
گفت : خدایا، پس عبادتهای من چه شد؟!
ملک فرمود :
هر وقت عمل خیری انجام میدادی به مردم خبر میدادی ، و می خواستی مردم به تو بگویند چه آدم خوبی هستی و به نیکی از تو یاد کنند... 
خب، پاداشت را گرفتی! آیا برای عملت راضی شدی؟

این حرف برای عابد خیلی گران آمد و محزون و ناراحت شد، و صدایش به ناله بلند گردید.
ملک بار دیگر آمد و فرمود :
حق تعالی می فرماید :
الحال خود را از من بخر، و هر روز به تعداد رگهای بدنت صدقه بده.
عابد گفت : خدایا چطوری؟! من که چیزی ندارم..
فرمود : هر روز سیصد و شصت مرتبه، به تعداد رگهای بدنت بگو :

سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لااِلهَ اِلا اللّهُ وَ اللّهُ اَکْبَر وَ لاحَوْلَ وَ لاقُوَهَ اِلاّ بِااللّهِ

عابد گفت : خدایا اگر این طور است، زیادتر بفرما؟!
فرمود :
اگر زیادتر بگویی ثوابت بیشتر است...


منبع: داستانهایی از اذکار و ختوم و ادعیه مجرب, ج1/ علی میر خلف زا


نقل شده از کانال تلگرامی راز قرآن به نشانی raz_quran@


اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم وَالعَن اَعدَائَهُم اَجمَعین

کاش خدا الاغی داشت!

کاش خدا الاغی داشت!


شخصی به نام سلیمان دیلمی می گوید:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: فلانی در عبادت، و دینداری چنین و چنان است ... (او را محضر امام تعریف کردم)
امام صادق علیه السلام فرمود: عقلش چگونه است؟ عرض کردم : نمی دانم.
امام فرمود: (ان الثواب علی قدر العقل ) به راستی پاداش عمل به اندازه عقل است.
آن گاه فرمود: مردی از بنی اسرائیل در مکانی بسیار سر سبز و خرم ، که دارای درختان بسیار و چشمه های گوارا بود خدا را پرستش می کرد. فرشته ای از آنجا می گذشت، او را دید، عرض کرد: پروردگارا! مقدار پاداش و ثواب این بنده ات را به من نشان بده!
خداوند ثواب مرد عابد را به فرشته نشان داد ثواب مرد به نظر فرشته خیلی اندک آمد لذا تعجب کرد که چرا با آن همه عبادت ثوابش کم است!
خداوند فرمود: برو پیش او و با وی همنشین باش تا قضیه برایت روشن گردد. فرشته به صورت انسانی نزد او آمد. عابد از او پرسید: تو کیستی؟ فرشته پاسخ داد: من بنده عابدی هستم، چون از مقام و عبادت تو در این مکان آگاه شدم آمده ام که در اینجا خدا را با هم پرستش کنیم.
فرشته آن روز را با عابد به سر آورد. صبح روز دیگر به عابد گفت : عجب جای خوش آب و هوا و باصفایی داری؟ که تنها شایسته عبادت است.
عابد گفت :آری ! از هر لحاظ خوب است ، ولی اینجا یک عیب دارد. فرشته پرسید: آن عیب کدام است؟
گفت :کاش خدای ما الاغی داشت ! اگر پروردگار ما الاغی داشت او را در اینجا می چراندیم که این گیاهان سرسبز و خرم ضایع نمی شد. فرشته پرسید: آیا پروردگار تو الاغ ندارد؟
عابد گفت :آری ! اگر الاغی داشت ، این علف ها تباه نشده و بی فایده از بین نمی رفت.
خداوند به فرشته وحی نمود که من به اندازه عقل او پاداش می دهم ، (برای اینکه عقلش کم است ، پاداشش نیز اندک است).
 

منبع: بحارالانوار

نقل شده از کانال تلگرامی راز نهج البلاغه به نشانی raz_Nahjolbalagheh@


اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم