ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و...  اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و... اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تُهلِکنی (یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان مرا دریاب و به هلاکتم مرسان)
ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و...  اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و... اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تُهلِکنی (یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان مرا دریاب و به هلاکتم مرسان)

اعمال روز مباهله

اعمال روز مباهله 


روز بیست وچهارم ذی الحجه بنابر مشهور روزی است که مباهله حضرت رسول با مسیحیان نجران در آن اتفاق افتاده است و نیز در این روز بود که حضرت امیرالمؤمنین در حال رکوع انگشتر خود را به سائل داد و آیه «انما ولیّکم الله» در شأن ایشان نازل شد.

در این روز چند عمل وارد شده است: 


1- غسل

2- روزه
3- دو رکعت نماز و آن مثل روز عید غدیر است در وقت
و کیفیت و ثواب
4- خواندن دعای مباهله که شبیه به دعای سحر ماه رمضان است؛
5- بخواند دعایی را که شیخ و سید روایت کرده اند. بعد از دو رکعت نماز و هفتاد مرتبه استغفار و اول آن «الحمدلله رب العالمین» است

همچنین صدقه دادن به فقرا بعنوان پیروی از امیر المومنین علیه السلام و زیارت ایشان و بهتر است در این روز زیارت جامعه خوانده شود.


منبع: مفاتیح‌الجنان


نقل شده از کانال تلگرامی منتظران ظهور به نشانی montazeran313313@

مباهله به چه معنا است؟ و ماجرای مباهله پیامبر (ص) با مسیحیان نجران چگونه بود؟

پرسش : مباهله به چه معنا است؟ و ماجرای مباهله پیامبر (ص) با مسیحیان نجران چگونه بود؟


پاسخ : مباهله از ریشه « بَهل» به معنی رها کردن و برداشتن قید و بند از چیزی است، ولی مباهله به معنای لعنت کردن یکدیگر و نفرین کردن است.

درسالهای آغازین طلوع اسلام، نجران تنها منطقه ‏مسیحی نشین حجاز بود که از بت پرستی دست کشیده، به‏ آیین مسیح گرویده بودند. رسول اکرم به موازات مکاتبه با سران ‏دولتهای جهان و مراکز مذهبی، به منظور دعوت نجرانیان به اسلام نیز نامه ای به اسقف آن شهر نوشت. نمایندگان پیامبر وارد نجران شده و نامه پیامبر را به اسقف نجران دادند، که مضمون بخشی از پیام چنین است: " به نام خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب؛ از محمد فرستاده خدا به اسقف نجران. خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب را حمد و ستایش می‏کنم و شما را از پرستش بندگان به پرستش خدا دعوت ‏می‏نمایم. شما را دعوت می‏کنم که از ولایت ‏بندگان خدا خارج شوید و در ولایت خداوند وارد آیید...."

  اسقف پس از قرائت نامه برای تصمیم ‏گیری، شورایی مرکب از شخصیتهای بارز مذهبی و غیر مذهبی تشکیل داد. این شورا با آگاهی از اینکه مکرر از پیشوایان مذهبی خود شنیده ‏اند روزی منصب ‏نبوت از نسل اسحاق به فرزندان اسماعیل انتقال خواهد یافت و هیچ بعید نیست محمد، که از اولاد اسماعیل است، همان پیغمبر موعود باشد. تصمیم گرفت گروهی به‏ عنوان هیئت نمایندگی نجران به مدینه بفرستد تا از نزدیک با محمد (صلی الله علیه و آله) تماس گرفته و دلایل نبوت او را مورد بررسی قرار دهد.

 
 نجرانیان طی جلساتی که با پیامبر اکرم داشتند با آن حضرت به بحث و مناظره پرداختند و در نهایت پیامبر اکرم بر اساس حکم پروردگار متعال، آنان را به مباهله دعوت کرد، که طرفین در پیشگاه خداوند لب به نفرین بگشایند و هر کدام که بر حق نیستند و دروغ می گویند، به عذاب الهی گرفتار شوند. این اقدام مورد پذیرش واقع و به روز بعد موکول شد.

   بامداد روز بعد، اجتماعی عظیم از مردم مدینه در بیرون شهر دیده می شد و گروهی بی شمار برای تماشای مباهله گرد آمده بودند. در آن حال مشاهده کردند که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در حالی که کودکی را در آغوش داشته و دست کودک دیگری را در دست دارد به همراه بانو و مردی که پشت سر ایشان حرکت می کردند، از راه رسیدند و محلی را برای مباهله در نظر گرفتند.

 مسیحیان که از دور ناظر ورود رسول اکرم بودند، بر خلاف انتظار خود دیدند که آن حضرت با جمعیت و ازدحام نیامده و فقط یک مرد و یک زن و دو پسر با خود آورده است .

  پرسیدند که همراهان پیغمبر با او چه نسبتی دارند؟ گفته شد: که اینان محبوب ترین مردم نزد رسول اکرم هستند. یکی فاطمه دختر او و دیگری علی داماد و پسر عمش و آن دو پسر، فرزندان دختر او، حسن و حسین می باشند. اسقف اعظم نصرانی که متحیر شده بود، خطاب به جمعیت نصاری گفت: بنگرید که محمد چگونه با اطمینان تمام و ایمان راسخ به میدان آمده و بهترین عزیزان خود را برای اجرای مباهله به همراه آورده است! به خدا سوگند اگر او را در این امر تردید و یا خوفی داشت، هرگز عزیزان خود را انتخاب نمی کرد. مردم، من در چهره آنان معنویت و روحانیتی می یابم که اگر از خدا درخواست کنند، کوه ها را از جای خود حرکت خواهند داد. پس از مباهله با آنان بر حذر باشید.

- مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی به نشانی تلگرامی  pasokhgoo1@


- ارسال سوالات از طریق "اپلیکیشن پاسخگو "


https://cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app


- ارسال سوالات از طریق  "وب پاسخگو"


https://my.pasokhgoo.ir


- شماره پاسخگویی تلفنی :  096400

میثم تمار

میثم تمار


- زندگی


میثم تمار فرزند یحیی و اهل سرزمین «نهروان»  منطقه‌ای میان عراق و ایران  بود. بعضی او را ایرانی و از مردمان فارس دانسته‌اند. به او «ابو سالم» هم می‌گفتند. لقب «تمار» (خرما فروش) را هم از آن جهت به او می‌گفتند، که در کوفه خرمافروش بود.

ابتدا، غلام زنی از طایفه «بنی اسد» بود. حضرت علی بن ابیطالب او را از آن زن خرید و آزادش کرد؛ که بعد از آن از یاران و شاگردان حضرت علی شد همچنین وی از اصحاب پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) به شمار آمده‌ است، هرچند از جزئیات زندگی او در سالهای نخستین حیاتش و در روزگار صدر اسلام، اطلاع مبسوطی در دست نیست.

- خاندان 


میثم تمار شش پسر و نوه‌های بسیاری داشت. پسران وی عبارت بودند از: عمران، شعیب، صالح، محمد، حمزه و علی. میثم تمار، علاوه بر آن که خود، مسلمان و شیعه بود، خاندانش نیز از رجال و بزرگان شیعه بودند. آنان هم بطور عمده همچون وی در راه اهل بیت پیامبر اسلام بودند و بیشتر آنان در شمار راویان احادیث اهل بیت نام برده شده‌اند. امامان شیعه هم، به میثم و فرزندانش اظهار محبت و علاقه کرده و از آنان تجلیل کرده‌اند.

صالح از اصحاب حضرت باقر (علیه السلام) و حضرت جعفر صادق (علیه السلام) و شعیب از اصحاب جعفر صادق (علیه السلام) بود. حتی امام محمد باقر (علیه السلام) به صالح گفت: «من به شما و پدرتان علاقه بسیار دارم.». عمران هم، از اصحاب حضرت سجاد (علیه السلام) و امام محمد باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) بود.


- آشنایی میثم تمار با حضرت علی بن ابیطالب (علیه السلام) 


حضرت علی بن ابیطالب (علیه السلام) پیشتر، سرنوشت و سرگذشت میثم تمار را از زبان پیامبر اسلام شنیده بود. میثم هم از پیش، علاقه‌مند به اهل‌ بیت پیامبر اسلام بود.

اما اولین برخورد حضوری و دیدار میثم با او در دوران خلافت حضرت علی (علیه السلام) انجام گرفت. به دنبال همین برخورد و ملاقات بود که حضرت علی (علیه السلام) تصمیم گرفت میثم را از صاحبش بخرد و سپس وی را آزاد کند. سرانجام با تصمیم حضرت علی (علیه السلام)، میثم به آزادی رسید.

آشنایی میثم با حضرت علی (علیه السلام) برای او توفیقی بزرگ بود. از این رو به شاگردی در مکتب[نیازمند منبع] امام علی (علیه السلام) مشغول شد. حضرت علی (علیه السلام) هم با مشاهده استعداد روحی و زمینه مناسب وی دانش و آگاهیهای بسیاری را به او آموخت.

میثم، علم تفسیر قرآن را نزد مولای خود حضرت علی (علیه السلام) فرا گرفت؛ و از معارفی که از او آموخته بود کتابی تدوین کرد که کتابش را پسرش از او روایت کرد. به همین جهت، میثم یکی از مؤلفان شیعه به حساب می‌آید.


- شهادت

نقل است که حضرت علی (علیه السلام) چگونگی کشته شدن میثم را پیشگویی و به وی گفت: «تو را بعد از من دستگیر می‌کنند و به دار خواهند زد. در روز سوم از بینی و دهان تو خون روان خواهد شد و محاسنت را رنگین خواهد ساخت».

میثم در آخر سال ۶۰ هجری، ده روز قبل از ورود امام حسین (علیه السلام) به عراق، توسط عبیدالله بن زیاد دستگیر شد و به همان نحوی که امام علی (علیه السلام) خبر داده بود به دار آویخته و شهید شد. او اولین مسلمانی بود که به هنگام قتل بر دهانش لگام زده شد.


نقل شده از کانال تلگرامی ارتباط با خدا به نشانی ertebat0bakhoda@