- گفتند: فردی در خانه اش به لهو و لعب و گناه و فحشا مشغول است. نگفت به این مرکز فساد حمله کنید و شلاقشان بزنید... گفت خانه و حریم شخصی خودش است. به شما ربطی ندارد با چشمان بسته وارد شد و بعد از خارج شدن از منزل دوباره چشمانش را باز کرد و گفت من چیزی ندیدم.
- وقتی مردم، بعد از قتل عثمان، با اصرار شدید و بی سابقه از او خواستند که حاکم شود گفت: "مرا رها کنید و سراغ کس دیگری روید." اینطور نبود که حکومت را حق خداداد خود بداند و تشکیل آن را تکلیف شرعی خود بشمارد ...
- اول کسی بود که با رای قاطع مردم حاکم شد. بعد از انتخاب شدن به مردم نگفت به خانه روید و مطیع باشید. گفت: "در صحنه بمانید و اظهار نظر و انتقاد کنید که من ایمن از خطا نیستم مگر اینکه خدا نگاهم دارد”.
- بارها در سخنانش انتقاد از حاکم را تکلیف شرعی مردم دانست...
- سعد ابن ابی وقاص، مشروعیت دولتش را نپذیرفت و بیعت نکرد، نه خانه را بر سرش خراب کرد، نه در خانه حبس اش کرد و نه حتی علیه او سخن گفت.
- طلحه و زبیر پیش او آمدند و از او پست و مقام خواستند، نپذیرفت. چند روز بعد مدینه را به قصد مکه و تدارک نمودن جنگ جمل (بر علیه علی) ترک کردند. علی به آن ها گفت کجا می روید؟ دروغ گفتند. علی گفت می دانم برای جنگ با من می روید. با این وجود آن ها را زندانی نکرد. زندانی سیاسی برای علی معنا نداشت.
- روز جمل، اول سپاه مقابل تیراندازی کردند و یک سرباز او را کشتند. یارانش گفتند شروع کنیم. او گفت نه و سر به آسمان بلند کرد و گفت: “اللهم اشهد” (خدایا شاهد باش). سپاه مقابل دومین تیر را انداختند و دومین سرباز او را کشتند. یاران گفتند شروع کنیم. او باز مخالفت کرد و سر به آسمان بلند کرد و گفت “اللهم اشهد”. تیر سوم را که انداختند و سومین سرباز او را که کشتند، سر به آسمان بلند کرد و گفت “خدایا شاهد باش که ما شروع نکردیم” آنگاه شمشیر کشید. ماجراجو و جنگ طلب نبود.
- بعد از جنگ جمل، بر پیکر طلحه گریست و خطاب به او گفت: “کاش بیست سال پیش از این مرده بودم و کشته ترا افتاده بر زمین و زیر آسمان نمی دیدم”. حتی حرمت سابقه جهاد دشمنش را هم نگه داشت. سپس به دیدن عایشه رفت و حالش را پرسید، سپس با ۴۰ زن مسلح روپوشیده (شبیه مردان جنگجو!) اسکورتش کرد و به وطنش برش گرداند. با زنان، حتی مجرمانی که اقدام مسلحانه علیه امنیت ملی کرده بودند، اینطور بود.
- کسانیکه با او جنگیدند را “محارب و منافق و فتنه گر” نخواند، گفت:“برادران مسلمان مایند که در حق ما ظلم کردند!”.
- در زمان خلافت تمامی خزانه داری های سرزمین پهناور اسلام را به دست ایرانیان سپرد، گفت ایرانیان قبل از اسلام هم مردمان پاک دستی بودند.
- هنگامی که خلیفه شده بود و برای سرکشی به یکی از شهرها رفته بود، مردمانی را که به دنبال اسب او با پای پیاده راه افتاده بودند و او را مشایعت می کردند، با فریاد آن ها را از این کار بر حذر داشت، گفت من هم انسانی مانند شما هستم، بروید به کار و زندگی خود برسید و فقط در برابر خدا تعظیم کنید.
- وقتی خلیفه یکی از بزرگترین امپراطوری های جهان در آن عصر بود، با یک فرد مسیحی اختلاف پیدا کرد و کار به قاضی سپرده شد. نخواست به زور حرف خود را به کرسی بنشاند. در دادگاه از این که قاضی او را محترمانه صدا کرده و بیشتر به او نگاه می کرد، خشمگین شد و گفت که من و فرد مسیحی برای تو نباید فرقی داشته باشیم، از خدا بترس و عدالت را رعایت کن... از آنجایی که علی شاهدی برای ادعای خود نداشت، قاضی به نفع مسیحی حکم داد و علی این حکم را پذیرفت.
- فردی نابینا را دید که گدایی می کند. گفت چرا به او نمی رسید و کمکش نمی کنید؟ گفتند مسیحی است. گفت آن زمان که بینا بود و برایتان کار می کرد، از دینش نمی گفتید، حالا او مسیحی شده؟ ... مقرر کرد که از بیت المال مسلمین هر ماه به او پول بدهند تا مجبور به گدایی نباشد...
علی را باید به عملکردش شناخت نه با وهن و خرافات. علی به عدلش علی بود.
علی خود عین عدل بود.
نقل شده از کانال تلگرامی راز نهج البلاغه به نشانی raz_Nahjolbalagheh@
https://s2.uupload.ir/files/hadith963_wjt1.jpg
اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم
صلوات خاصه امام علی علیه السلام
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ أَخِی نَبِیِّکَ وَ وَلِیِّهِ وَ صَفِیِّهِ [وَ وَصِیِّهِ] وَ وَزِیرِهِ وَ مُسْتَوْدَعِ عِلْمِهِ وَ مَوْضِعِ سِرِّهِ وَ بَابِ حِکْمَتِهِ وَ النَّاطِقِ بِحُجَّتِهِ وَ الدَّاعِی إِلَى شَرِیعَتِهِ وَ خَلِیفَتِهِ فِی أُمَّتِهِ وَ مُفَرِّجِ الْکُرَبِ [الْکَرْبِ] عَنْ وَجْهِهِ قَاصِمِ الْکَفَرَةِ وَ مُرْغِمِ الْفَجَرَةِ الَّذِی جَعَلْتَهُ مِنْ نَبِیِّکَ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصْرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ وَ الْعَنْ مَنْ نَصَبَ لَهُ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ صَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْصِیَاءِ أَنْبِیَائِکَ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ
خدایا بر امیر مؤمنان على بن ابى طالب درود فرست،برادر پیامبرت و ولىّ و برگزیدهاش،و وزیر و جایگاه سپردن دانشش،و موضع راز و درگاه حکمتش،و گویاى به حجّت،و دعوتکننده به شریعتش و جانشین او در امّتش،و برطرف کننده رنج و اندوه از چهرهاش،و درهم شکننده کافران،و به خاک مالنده بینى بدکاران،آنکه او را نسبت به پیامبرت به منزله هارون از موسى قرار دادى.خداى دوست بدار هرکه دوستش دارد،و دشمن بدار هرکه دشمنش دارد،و یارى کن هر که یارىاش نماید،و خوار کن هرکه او را واگذارد،و لعنت کن هرکه به دشمنىاش برخاست،از پیشینیان و پسینیان،و بر او درود فرست برترین درودى که بر یکى از جانشینیان پیامبرت فرستادى،اى پروردگار جهانیان.
مفاتیح الجنان
https://s2.uupload.ir/files/imam_ali1_j4s1.jpg
https://s2.uupload.ir/files/imam_ali2_52v8.jpg
https://s2.uupload.ir/files/hadith963_wjt1.jpg
اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَّ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیتَ عَلی اِبراهیمَ وَ عَلی آلِ اِبراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.
امیرالمومنین از منظر مسیحیان
فضیلت های آقا امیرالمومنین (علیه السلام) آنقدر زیاد است که دوست و دشمن به آن اعتراف کرده اند.
امیرالمومنین علی بن ابیطالب (علیهالسلام) مرد یگانه تاریخ است که بشریت مانند آن را به خود ندیده است، وقتی تاریخ و کتب روایی شیعه و سنی را مطالعه میکنیم به راحتی به این مطلب اذعان کرده و خواهیم دید که فضایل ایشان به حدی است که اهل سنت نیز نتوانسته اند آنها را انکار کرده و به بینظیر بودن حضرت اذعان داشتهاند. بیان فضائل حضرت چنان شفاف و روشن است که هر خواننده منصفی را مجبور به اعتراف به شخصیت بینظیر حضرت خواهد کرد و لو آن شخص مسلمان هم نباشد.
به طو مثال «شبلی شمیل» پزشک لبنانی طرفدار نظریه داروین میگوید: «علی بن ابی طالب (علیه السلام) بزرگ بزرگان، یگانه نسخهایست که شرق و غرب، مانند او را در گذشته و حال ندیده است.»
«میخائیل نعیمه» نویسنده و دانش آموخته دانشگاه واشینگتن مینویسد: «هیچ مورخ و نویسندهای هر اندازه هم که از نبوغ و رادمردی ممتاز برخوردار باشد، نمیتواند ترسیم کاملی از انسان بزرگی مانند علی (علیه السلام) ارائه دهد ... تفکرات، ایدهها و گفتار و کردار او خیلی بیش از آن است که با دست و زبان و قلم وی بروز کرده و در تاریخ ثبت شده است.»
«ابوالفرج اهرون» مشهور به ابنالعبری مورّخ و دانشمند مسیحی میگوید: «علی (علیه السلام) بود که در عصر خلفا، خلأ ناشی از فقدان حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) را جبران نمود.»
«توماس کارلایل» فیلسوف انگلیسى مینویسد: «على (علیه السلام) به خاطر شدت عدالتش به شهادت رسید.»
نقل شده از کانال تلگرامی راز نهج البلاغه به نشانی raz_Nahjolbalagheh@
https://s2.uupload.ir/files/hadith963_wjt1.jpg
اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم وَالعَن اَعدَائَهُم اَجمَعین
پاداش احیا در شب های سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم ماه رجب و روزه روزهای آن
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود:
هر کس سه روز سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم ماه رجب را روزه بگیرد و شب های این روزها را به شب زنده داری بپردازد، از دنیا خارج نمی شود مگر با توبه نصوح، و به ازای هر روزی که روزه گرفته باشد هفتاد گناه کبیره وی آمرزیده می شود ؛ هفتاد حاجت وی در هنگام فزع اکبر، هفتاد حاجت وی در هنگام خروج از قبر، هفتاد حاجت وی در هنگام سنجش اعمال در موقف میزان، و هفتاد حاجت وی در موقف عبور از صراط برآورده خواهد شد. (إقبال الأعمال، ص156)
چرا دوره زمانی، از شب سیزدهم تا غروب پانزدهم هر ماه را ایام البِیض، نامیده اند؟
به سه روز سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم هر ماه قمری، ایامالبیض گفته می شود. در روایت ذیل، دلیل این نامگذاری و اهمیت این ایام در هر ماه بیان شده است.
زر بن حبیش میگوید: از ابنمسعود راجع به ایامالبیض سؤال کرده و گفتم: سبب نامیدن این ایام به «ایامالبیض» چیست و چه شنیده اى؟ ابنمسعود گفت: از نبى اکرم صلى الله علیه و آله شنیدم که میفرمود: هنگامى که حضرت آدم علیهالسلام عصیان پروردگارش را نمود، منادى از عرش ندا داد: اى آدم! از جوار رحمت من بیرون شو، زیرا کسى که عصیان مرا کند در جوار من جای نخواهد داشت. حضرت آدم گریست و فرشتگان نیز گریستند، پس حق عزّوجل جبرئیل را نزد حضرت آدم فرستاد. جبرئیل حضرت آدم را در حالى که سر تا پا سیاه شده بود به زمین فرود آورد. فرشتگان وقتى حضرت آدم علیهالسلام را با این هیئت دیدند به ضجّه در آمده و گریستند و سخت نالیده و به درگاه حق تعالى عرضه داشتند: پروردگارا! مخلوقى را آفریدى و از روح خود در او دمیدى و فرشتگانت را به سجده کردنش امر نمودى، حال با یک گناه رنگ سفیدش را به سیاهى مبدل فرمودى! منادى از آسمان ندا کرد: ای آدم! امروز را براى پروردگارت روزه بگیر. حضرت آدم علیهالسلام آن روز را که موافق با روز سیزدهم از ماه بود روزه گرفت، پس یک سوم از سیاهى حضرت آدم محو و زائل گشت. سپس منادى در روز چهاردهم نداء کرد: امروز را براى پروردگارت روزه بگیر. حضرت آدم علیهالسلام آن روزه را هم روزه گرفت و یک سوم دیگر از سیاهى زائل گردید. روز پانزدهم باز منادى نداء کرد و حضرتش را به گرفتن روزه دعوت نمود. حضرت آدم آن روز را هم روزه گرفت و یک سوم دیگرش نیز سفید گشت و بدین ترتیب تمام سیاهى او زائل گردید، و به همین دلیل این ایام به ایام البیض موسوم شد، زیرا در همین ایام حق تعالى سفیدى حضرت آدم را به وى بازگرداند. سپس منادى از آسمان ندا کرد: اى آدم! این سه روز را براى تو و فرزندانت قرار دادم. کسى که این ایام را در هر ماه روزه بدارد گویا تمام دهر را روزه گرفته است.(بحارالأنوار، ج 97، ص97به نقل از علل الشرایع)
نقل شده از کانال تلگرامی قُــرآنِ کـَـریــم به نشانی quran_karimee@
اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند:
در ماه رجب ۱۰ هزار یا هزار یا صد بار سوره توحید را بخوانید در خبر است هر کس در روز جمعه رجب صد بار سوره توحید را بخواند برایش در قیامت نوری باشد که او را به بهشت کشاند.
معراج مومن صفحه ۱۶۱
نقل شد از کانال تلگرامی به اسم کانال مذهبی راز قرآن به نشانی raz_quran@
اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَّ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیتَ عَلی اِبراهیمَ وَ عَلی آلِ اِبراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.