ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و...  اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و... اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تُهلِکنی (یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان مرا دریاب و به هلاکتم مرسان)
ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و...  اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و... اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تُهلِکنی (یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان مرا دریاب و به هلاکتم مرسان)

قوی ترین و شجاعترین جنگاور عرب در جنگ بدر

ذکرُ علیٍ عبادَةٌ

 

1- ولادت در خانه کعبه در ۱۳ رجب برابر با اولین روز ایام اعتکاف

2- شهادت در مسجد کوفه در  ۲۱ رمضان برابر  با دومین شب قدر

3- پرورش و تربیت در دامان پیامبر خدا

4- ایمان به رسالت در ۱۰ سالگی و اولین نفر از مردان ایمان آورنده

5- در جریان یوم دار در ۱۳ سالگی به عنوان برادر و وصی و جانشین پیامبر معرفی شد.

 

قوی ترین و شجاعترین جنگاور عرب 
در جنگ بدر

 

6- در جنگ‌ بدر جزو اولین کسانی بود که به جنگ جنگاوران نامی مشرکان شتافت و ضربه کاری برلشکر دشمنان زد.

7- در جنگ احد جبرئیل از آسمان ندا داد لافتی الاعلی لاسیف الا ذالفقار

8- در جنگ خندق با ضربه ای عمربن عبدود را شکست داد و پیامبر درباره اش فرمود: ضربه علی یوم الخندق افضل من عباده الثقلین

9- در جنگ خیبر مولا علی چشم درد داشت پیامبر به سپاه فرموده بود:
"این پرچم را فردا بدست کسی می‌دهم که خدا وپیامبر را دوست دارد و خدا و پیامبر هم او را دوست می‌دارند و خداوند این دژ را بدست او می‌گشاید. او مردی است که هرگز پشت به دشمن نکرده و از صحنه نبرد فرار نمی‌کند"
در این جنگ امام علی علیه السلام مرحب خیبری را شکست داد و در دژ خیبر را از جا کند . امام در این جنگ با رجز حیدر (به معنی شیر نامی که مادرحضرت برایشان گذاشته بود) به میدان رفت و حسابی حماسه آفرید.

10- در جنگ ذات السلاسل سوره عادیات در شانش نازل شد.

11-  درغزوه حمراء الاسد و نازل شدن آیات ۱۴۶ و ۱۷۲ سوره مبارکه آل عمران در حق حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) نازل شد.

12- در جنگ تبوک همراه پیامبر نبود و مسئولیت داخل شهر مدینه را به عهده داشت که پیامبر درباره اش فرمود : انت منی بمنزله هارون من موسی الا انه لانبی بعدی،  تو نسبت به من مثل هارون نسبت به موسی هستی جز آنکه بعد از من پیامبری نیست.

13- مولا علی در زمان خلافت بر تاویل قرآن جنگیدند (پیامبر بر تنزیل جنگیدند) ایشان سه جنگ داشتندکه حق و باطل را نشان می دهد

- جنگ جمل: جنگ با پول پرستان 
- جنگ صفین: جنگ با منافقین 
- جنگ نهروان: جنگ با خوارج یعنی خشک مقدسان

 

امام علی به قوی ترین عدالت گستر و قوی ترین قضاوت کننده معروف بودند حکومت امام زمان (عج) هم مانند حکومت عدل علی خواهد بود

امام علی قوی ترین خطیب و سخن ور است که کتاب شریف نهج البلاغه از ایشان است.

14- در علم او همین بس که پیامبر فرمود: انامدینه العلم و علی بابها فمن اراد المدینه والحکمه

در منصب از سوی خدا در آیات متعدد قرآن از ایشان به عناوین مختلف تقدیر شده

15- در شب لیله المبیت با خوابیدن در بستر پیامبر مورد مباهات خدا در میان فرشتگان قرار گرفت (بقره/۲۰۷)

16- در آیه مودت که مولا علی جزو خاندان پیامبر محسوب شده و دوست داشتن واجب است (شوری/۲۳)

17- آیه مباهله که جان پیامبر لقب گرفت (آل عمران/۶۱)

18- آیه تطهیر که طهارت و پاکی او و باقی ۱۴ معصوم را نشان میدهد (احزاب/۳۳)

19- آیه ولایت و جریان اهدای انگشتر در نماز (مائده/۵۵)

20- آیه اولی الامر اطاعت مطلق از او و اولادش (نساء/۵۹)

21- آیه تبلیغ (مائده/۶۷) و اکمال (مائده/۳) در جریان غدیر نازل شد و ولایت و جانشینی او را تصریح کرد

22- آیه علم الکتاب (رعد/۴۳)

23- آیه اطعام در حق خودش و خانواده اش (هل اتی یا انسان آیات ۷_۲۲)

 

فخر ازدواج با بهترین زمان عالم فاطمه زهرا

خانه ایشان جزو خانه هایی است که یاد خدا در آن میشود (نور / ۳۷)

در حدیث سدالابواب، پیامبر از طرف خدا مامور شده بود که همه درها به مسجد را ببندد به جز در خانه خود و در خانه علی

در حدیث  ثقلین و حدیث سفینه و حدیث نجوم هم  پیوستن و تمسک به اهل بیت و نجات یافتن اشاره شده

در حدیث سلسه الذهب نیز امام رضا علیه السلام به ولایت علی و اهل بیتش به عنوان رمز نجات اشاره کرده
ولایه علی بن ابیطالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی 

مولا علی القاب زیبایی دارد: امیرالمومنین، اسدالله، حیدر، یعسوب الدین، امام المتقین، قسیم النار والجنه و فاروق (جداکننده حق و باطل) است که پیامبر درباره اش فرمود: "علی مع الحق و الحق مع علی"

 

به قول استاد شهریار 
به جز علی که گوید به پسر که قاتل من چو اسیر توست اکنون با اسیر کن مدارا

به جز از علی که آرد پسر ابوالعجایب که علم کند به عالم شهدای کربلا را

با این همه فضائل مولا علی علیه السلام  مظلوم ترین فرد تاریخ است

مولای مظلوم مقتدر ‌که با این همه فضائل ۲۵ سال به خاطر حفظ اسلام خانه نشین شد

مولایی که سالها حرفهای دل خود را به چاه میزد

مولای مظلومی که بعد از پیامبر برخی مردم از سر جهالت در کوچه ها جواب سلامش را نمی دادند

مولای مظلومی که بعد از شهادتش سالها قبرش مخفی بود سالها در منابر لعنش میکردند.

الحمدالله الذی جعلنامن المتمسکین بولایه علی بن ابیطالب و اهل بیته

گوشه ای از فضائل مولا علی علیه السلام

 

 

 

 

 

 

https://s2.uupload.ir/files/hadith963_wjt1.jpg

 

 


 

 

 

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ حَتَّی لا یَبْقَی مِنْ صَلَوَاتِکَ شَیْ‌ءٌ،

پروردگارا درود فرست بر محمد و آل محمد / تا اینکه از صلوات تو چیزی نماند

 

وَ ارْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ حَتَّی لا یَبْقَی مِنْ رَحْمَتِکَ شَیْ‌ءٌ،

پروردگارا رحمت فرست بر محمد و آل محمد / تا اینکه از رحمت تو چیزی نماند

 

وَ بَارِکْ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ حَتَّی لا یَبْقَی مِنْ بَرَکَاتِکَ شَیْ‌ءٌ،

پروردگارا برکت فرست بر محمد و آل محمد / تا اینکه از برکات تو چیزی نماند

 

وَ سَلِّمْ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ حَتَّی لا یَبْقَی مِنْ سَلامِکَ شَیْ‌ء

پروردگارا سلام فرست بر محمد و آل محمد / تا اینکه از سلام تو چیزی نماند

نظر امام علی در مورد حضرت عیسی مسیح

 امام علی در مورد حضرت عیسی مسیح :

 

اگر خواهی از عیسی بن مریم علیه السلام بگویم، که سنگ را بالش خود قرار می داد، لباسِ پشمی خشن به تن می کرد، و نان خشک می خورد، نان خورش او گرسنگی، و چراغش در شب ماه، و پناهگاه زمستان او شرق و غرب زمین بود، میوه و گل او سبزیجاتی بود که زمین برای چهارپایان می رویاند، زنی نداشت که او را فریفته خود سازد، فرزندی نداشت تا او را غمگین سازد، مالی نداشت تا او را سرگرم کند، و آز و طمعی نداشت تا او را خوار و ذلیل نماید، مرکبِ سواری او دو پایش، و خدمتگزار وی، دستهایش بود./پارتیزان پلاس

 

حدیث نهج البلاغه خطبه ‌160


 

 

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ حَتَّی لا یَبْقَی مِنْ صَلَوَاتِکَ شَیْ‌ءٌ،

پروردگارا درود فرست بر محمد و آل محمد / تا اینکه از صلوات تو چیزی نماند

 

وَ ارْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ حَتَّی لا یَبْقَی مِنْ رَحْمَتِکَ شَیْ‌ءٌ،

پروردگارا رحمت فرست بر محمد و آل محمد / تا اینکه از رحمت تو چیزی نماند

 

وَ بَارِکْ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ حَتَّی لا یَبْقَی مِنْ بَرَکَاتِکَ شَیْ‌ءٌ،

پروردگارا برکت فرست بر محمد و آل محمد / تا اینکه از برکات تو چیزی نماند

 

وَ سَلِّمْ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ حَتَّی لا یَبْقَی مِنْ سَلامِکَ شَیْ‌ء

پروردگارا سلام فرست بر محمد و آل محمد / تا اینکه از سلام تو چیزی نماند

یمنی‌ها، مستقیما به دست امام علی علیه‌السلام مسلمان شده‌اند

یمنی‌ها، مستقیما به دست امام علی علیه‌السلام، مسلمان شده‌اند


پیامبر اسلام (صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله)، خالد را به یمن فرستاد تا مردم آنجا را نیز به اسلام دعوت کند؛

گفتنی است، خالد بن‌ ولید در نزد اهل‌ سنت به سیف‌الله مشهور است؛ به عنوان مثال در فیلم محمد رسول‌ الله نیز در مورد خالد، اغراق شده بود که ناشیانه سعی بر تراشیدن یک آلترناتیو برای امام علی (علیه‌السلام) از او داشتند؛ خاندان او یکی از خاندان‌های بزرگ و مهم قبیله قریش بود که با بنی‌هاشم رقابت می‌کردند؛ وی قبل از مسلمان شدن، در جنگ‌های بدر، احد و احزاب در مقابل مسلمانان جنگید و پیش از فتح مکه، اسلام آورد؛ وی در جنگ موته و فتح مکه شرکت کرد و در جنگ حنین نیز جزو فراریان بود؛ وی در برخی اقدامات مخفیانه بر علیه امام علی (علیه‌السلام) از جمله طرح قتل ایشان، عضویت داشت و به همین دلیل و نیز به سبب کارهای دیگرش، مورد نکوهش شیعیان بوده است.  

در سال دهم هجری، پیامبر اسلام (صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله)، خالد را به یمن فرستاد تا مردم آنجا را به اسلام دعوت کند؛ او شش ماه در یمن به دعوت مردم پرداخت، ولی کسی به دعوت وی پاسخ مثبت نداد و در پی آن، پیامبر اسلام (صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله)، امام علی (علیه‌السلام) را به یمن روانه کرد و فرمود تا خالد را بازگرداند؛ لازم به ذکر است که خالد، پس از رحلت پیامبر اسلام (صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله) در شمار حامیان ابوبکر قرار گرفت و همواره تحت حمایت وی بود.

برعکس ناکامی خالد، اما قبیله همدان به دعوت امام علی (علیه‌السلام) سریعا پاسخ داد و مسلمان شدند و اسلام به سرعت در یمن گسترش یافت؛ امام علی (علیه‌السلام) در مدت کوتاهى کمتر از یک ماه، توانست به نشر اسلام در یمن بپردازد و اهل‌سنت نیز به خاطر خالد، بسیار کوتاه به اصل این رخداد غیر قابل انکار اشاره کرده‌اند؛

اولین جامعه عمومى شیعه در یمن و به ویژه در دو قبیله همدان و مذحج تشکیل شد؛ مالک‌ بن‌ اشتر نخعى از قبیله مذحج یمن و بیشتر بزرگان اصحاب امام علی (علیه‌السلام) مانند عمار، مقداد، کمیل، اویس‌ قرنی، حارث‌ همدانی، یزید بن‌ قیس و ... نیز یمنى بودند؛

دیگر قبایل یمن، به تبعیت از قبیله همدان، به اسلام گرویدند؛ قبیله همدان در دوران معاصر نیز از قدرت و نفوذ زیادی در یمن برخوردار است؛ حوثی‌های یمن عضو اتحادیه قبایلی حاشد از شاخه‌های همدان هستند؛ در روایتی پیامبر اسلام (صلی‌ الله علیه‌ و آله) قبیله همدان را ستود و آنها را شتابان در یاری دادن و شکیبا در سختی‌ها معرفی کرده و بندگان برگزیده و سران اسلام را از این گروه دانسته است؛ امام علی (علیه‌السلام) نیز فداکاری همدانیان را ستوده و آنها را زره و نیزه خود نامیده است؛ آنان در تمام مراحل جنگ، همواره مطیع دستورات امام بودند؛ آنها علی‌رغم کشته‌های زیاد خود در جنگ صفین، به فرماندهی سعید بن‌ قیس، امام را در جنگ نهروان نیز حمایت کردند.

سال‌ها بعد، بسیارى از یمنى‌ها به عراق مهاجرت کردند؛ عراقِ تازه فتح شده، مرکز استقرار صحابه امام علی (علیه‌السلام) بود و یمنى‌ها مهمترین پشتوانه حکومت امام بودند؛ آن‌ها تشیع را در عراق و کوفه تقویت کردند.

آن‌ها مردمى عمیقا احساسى بودند و در مقابل ستمى که در حق اهل‌بیت (علیهم‌السلام) شد، بى‌نهایت متأثر شده بودند و از همین رو، به حمایت آن‌ها پرداخته بودند؛ پیامبر اسلام (صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله) هم در مورد آن‌ها فرموده بود: "آن‌ها، مردمى نازک و صاحب قلوبى نرم بوده و هستند."

تشیع آن‌ها به‌گونه‌اى بود که وقتى امام حسین (علیه‌السلام) قصد سفر به عراق را داشت، ابن‌عباس به ایشان گفت: در یمن شیعیان پدرت هستند، به آن جا برو! لذا معاویه (لعنت‌الله‌ علیه)، در اواخر خلافت امام علی (علیه‌السلام) و بعد از جنگ صفین، براى این که ضربه‌اى سهمگین بر حضرت وارد کند، لشکرى بى‌رحم به فرماندهى بسر بن‌ ارطاه به یمن فرستاد و به او نوشت: هرجا شیعیان على را در آنجا دیدى، بکش و به آن ها رحم نکن؛ همان جا براى اولین‌ بار مسلمانان و در حقیقت، شیعیان قتل عام شدند و حتى زنان و کودکان آنان به اسیرى گرفته شدند.

از مناقب دیگر یمنی‌ها این است که تعداد زیادی از شهداى کربلا مانند بُِریر، از یمنى‌ها بودند.

طوایفى که به عراق مهاجرت کرده بودند، پایه‌گذار جامعه شیعى عراق بودند و طوایفى از آن‌ها هم به ایران هجرت کردند، پایه‌گذار تشیع در ایران بودند که مهمترین آن، کوچ یک از قبایل به سرزمین قم و پایه‌گذارى اولین جامعه و حوزه علمى شیعه در ایران بود؛ در عصر ظهور حضرت مهدی (علیه‌السلام) هم، دو سرزمین یمن و ایران، زمینه‌ساز حکومت جهانى امام زمان (علیه‌السلام) هستند/ مکتوبات

 

 

نقل شده از کانال تلگرامی افسران جوان جنگ نرم به نشانی Afsaran_ir@

 

 

 

اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم وَالعَن اَعدائَهُم اَجمَعین

اسم اعظمی که خضر نبی به علی (علیه السلام) آموخت

اسم اعظمی که خضر نبی به علی (علیه السلام) آموخت

 

درباره حقیقت اسم اعظم دو دیدگاه عمده وجود دارد: بسیارى از مفسران، آن را بر اساس ظاهر روایات، مرکب از حروف و الفاظ دانسته‌اند. برخى گفته‌اند: اسم ‌اعظم، اسمى معین نیست بلکه هر اسمى را که بنده در حال استغراق در معرفت الهى و انقطاع فکر و عقل از غیر او بر زبان آورد، همان اسم اعظم است.

 

 

در پاره‌ای از احادیث ذیل آیات قرآن آمده است که در میان اسماى حسنای الهی، اسم اعظمى است که هرکس خدا را بدان نام بخواند مستجاب‌الدعوه خواهد بود.

 

اسماء حسنای الهی

بیش و پیش از آنکه پرده از راز سر به مهر "اسم اعظم خدا" برگشائیم، تقدیم چند مقدمه پیرامون حقیقت اسم اعظم ضروری می‌نماید:


1. کلمه اسم به معنای نشانه است. هر اسمی نشانه یک چیزی است. برخی از اسامی، اعتباری و فاقد مسمّای خارجی هستند و برخی حاکی از مصداق و حقیقت خارجی. اگرچه ممکن است اسمی به غلط بر شخصی یا چیزی گذارده شود که با مسمّا نباشد مثل اسم عبدالله برای کافر، لیک در بحث حاضر، مراد ما از اسم، نام‌هایی است که داری مسمّا و مفهوم‌اند.


2. منظور از اسم، لفظ و کلمه نیست. چون هر اسمی در قالب کلمه، صرفا حاکی از مفهوم آن کلمه هست و نه نشانه خود آن اسم. و مفهوم نیز نشانه مصداق واقعی. پس کلمات(اسماء در قالب لفظ و کلمه) در حقیقت " اسم اسم" اند.


3. اسماء خداوند دارای واقعیت خارجی‌اند که این حقیقت خارجی، در قالب الفاظ، مفهوم ما میشوند.


4. ماسوا الله هر چه هست، اسم و نشانه خداست. حد وجودی این اسم‌ها یکسان نیستند. هر یک از ماسوی الله به قدر ظرفیت وجودی‌‌شان نشانگر خدا هستند. در نتیجه؛ اسم اعظم خدا عبارت است از کامل‌ترین موجودی که دارای بیشترین تجلی نسبت به ذات و صفات حسنای خداست.

 

حقیقت اسم اعظم چیست؟

پس از تقدیم این چهار مقدمه اینک در باب حقیقت اسم اعظم باید گفت:


درباره حقیقت اسم اعظم دو دیدگاه عمده وجود دارد:
بسیارى از مفسران، آن را بر اساس ظاهر روایات، مرکب از حروف و الفاظ دانسته‌اند. برخى گفته‌اند: اسم ‌اعظم، اسمى معین نیست بلکه هر اسمى را که بنده در حال استغراق در معرفت الهى و انقطاع فکر و عقل از غیر او بر زبان آورد، همان اسم اعظم است.[1]


برخى دیگر، آن را اسمى معین دانسته‌اند که میان آنان دو قول وجود دارد:
الف. ‌اسم اعظم به هیچ وجه نزد آفریدگان معلوم نیست.
ب. اسم اعظم به ‌گونه‌اى معلوم است.[2]


صاحبان قول نخست، پنهان بودن اسم اعظم را بدان جهت دانسته‌اند که مردم بر ذکر همه اسماى الهى مواظبت کنند به این امید که اسم اعظم نیز بر زبانشان جارى شود.[3] شاید بتوان گفت یکى از رازهاى پنهان بودن اسم اعظم، مصون ماندن آن از دست نامحرمان و اغیار است و این خود نوعى تقدس و تنزیه اسم خداست.


صاحبان قول دوم در تعیین اسم اعظم آراى گوناگونى دارند: الف. کلمه «اللّه».[4] ب.‌ کلمه «هو».[5] ج. ‌«الحیّ القیّوم».[6] د. «ذوالجلال والإکرام».[7] هـ‌. ‌حروف مقطعه.[8] و. برخى اسم اعظم را از 11 حرف «أهَمٌ، سَقَکٌ، حَلَعٌ، یَصٌ» مرکب و جامع عناصر چهارگانه (آتش، خاک، هوا ‌و ‌آب) دانسته‌اند.[9]


علامه طباطبایی بر این باور است که هیچ یک از نام‌های خدا را نمی‌توان بزرگ‌تر از دیگر نام‌ها دانست؛ بلکه هر نامی را بنده از روی التجاء و انقطاع کامل از ماسوا بر زبان آورد و به آن توسل جوید، همان برای او اسم اعظم است.[10]


برخی گفته‌اند: اسم اعظم خدا، از جنس واژه و لفظ نیست بلکه مقامی است که هر کس روی این کرسی بنشیند، می‌توان به اذن خدا، کار خدایی انجام دهد.[11]

 

گمانه‌زنی‌‌ها در باب اسم اعظم

1. در پاره‌ای روایات ذیل آیه 40 سوره نمل، گفته شده که مصداق" اَلَّذِى عِندَهُ عِلمٌ مِنَ الکِتب" آصف بن برخیا، وزیر سلیمان پیامبر است. همچنین درباره اسم اعظمى که آصف، خداوند را با آن خواند، برخى بر این عقیده‌اند که «یا‌حىّ یا قیّوم» بوده که به زبان عبرى «آهیا شراهیا» است.


2. علیخان شیرازی در کتاب «کلم طیّب» نقل فرموده که اسم اعظم خدای تعالی آنست که افتتاح او اللَّه و اختتام او هُوَ است و حروفش نقطه ندارد وَلا یَتَغَیَّرُ قَرائَتُهُ اُعْرِبَ اَمْ لَمْ یُعْرَبْ و این در قرآن مجید در ۵ آیه مبارکه از ۵ سوره است: بقره و آل عمران و نساء و طه و تغابن. شیخ مغربی گفته هر که این ۵ آیه مبارکه را وِرد خود قرار دهد و هر روز ۱۱ بار بخواند هر آینه آسان شود برای او هر مهمّی از کُلّی و جُزئی بزودی انشاءاللَّه تعالی

و آن ۵ آیه این است:


اَللَّهُ لا اِلهَ إلاَّ هُوَ الْحَیُّ القَیُّومُ... تا آخر آیت‌الکرسی

(ترجمه: خدایی که نیست معبودی جز او زنده و پاینده است)
 

اَللَّهُ لا اِلهَ إلاَّ هُوَ الحَیُّ القَیُّومُ نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ، مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ، واَنْزَلَ التَّوْریةَ وَالْإِنْجیلَ مِنْ قَبْلُ هُدیً لِلنَّاسِ، وَاَنْزَلَ الْفُرْقانَ

(ترجمه: خدایی که نیست معبودی جز او زنده و پاینده که کتاب را به حق بر تو نازل فرمود و کتاب‌های پیشین را تصدیق کند و از پیش تورات و انجیل رانازل کرده که هدایتی است برای مردم و فرقان را نیز نازل فرمود)
 

اَللَّهُ لا اِلهَ إلاَّ هُوَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ اِلی یَوْمِ الْقِیمَةِ لارَیْبَ فیهِ، وَمَنْ اَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدیثاً

(ترجمه: خدایی که نیست معبودی جز او و قطعاً شما را در روز قیامت گردآورد که شکی در آن نیست و کیست که در گفتار از خدا راستگوتر باشد)
 

اَللَّهُ لا اِلهَ إلاَّ هُوَ، لَهُ الْأَسْمآءُالْحُسْنی

(ترجمه: خدایی که نیست معبودی جز او و همه نامهای نیک از آن اوست)
 

اَللَّهُ لا اِلهَ إلاَّ هُوَ، وَعَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ‌الْمُوْمِنُونَ.

(ترجمه: خدایی که معبودی جز او نیست و بر خدا باید توکل کنند مومنان).

اسم اعظمی که خضر نبی به امام علی (علیه السلام) آموخت

علامه طبرسی در کتاب فخیم "مجمع البیان" در تفسیر سوره توحید، روایت زیر را از کتاب توحید صدوق آورده است:
«یک شب قبل از [جنگ] بدر، خضر علیه السلام را خواب دیدم و به او گفتم: چیزى به من بیاموز که با آن بر دشمنان، نصرت داده شوم.
گفت: بگو: یا هُوَ یا مَن لا هُوَ إلاّ هُوَ، اى او! اى آن که اویى جز او نیست!.
چون صبح شد، آن را براى پیامبر خدا باز گفتم. فرمود: "اى على! اسم اعظم به تو آموخته شده است". در روز بدر، پیوسته این جمله بر زبانم بود».
نیز امیر مومنان، «قل هو اللّه أحد» را خواند و چون آن را تمام کرد، فرمود: «قُل هُوَ اللّه ُ أحَدٌ»، اى او! اى آن که اویى جز او نیست! مرا بیامرز و بر گروه کافران، پیروزم گردان».


در روز صفّین نیز، در حالى که حمله مى کرد، این دعا را مى خواند. عمّار بن یاسر به ایشان گفت: اى امیر مومنان! این اشارات چیست؟
فرمود: «اسم اعظم خدا و ستون توحید است. خدا، که معبودى جز او نیست». سپس آیه: «شهد اللّه أنّه لا إله إلاّ هو؛ خدا، خود، گواهى مى دهد که معبودى جز او نیست» و آخر حشر را قرائت کرد. آن گاه پیاده شد و چهار رکعت پیش از زوال خواند.»


شاید بپرسید طبق قواعد نحو، حرف ندا بر سر ضمیر وارد نمی شود. این شبهه را علامه حسن زاده آملی در کتاب "مدارج قرآن و معارج انسان" چنین پاسخ داده است:
«در این حدیث شریف و نظائر آن کلمه مبارکه هو منادی شده است و حرف یای ندا بر سرش در آمده است و حال اینکه ضمیر، منادی نمی شود علامه بهائی، در صمدیه در شرایط منادی گوید: «و یشترط کونه مظهراً» و شارح آن علامه سیدعلیخان در شرح کبیر صمدیه پس از عبارت مذکور گوید: فلا یجوز نداء المضمر مطلقاً لایقال یا انا ولا یا ایای ولا یا هوولا یا ایاه اجماعاً تا اینکه گوید: و قال شعبان فی الفیته:

و لا تقل عند النداء یا هو

و لیس فی النحاة من رواه

پس در حدیث مذکور یا هو حرف ندا بر سر ضمیر در نیامده است بلکه هو اسمی از اسماء الله است که مسمی آن هویت مطلقه و ذات اقدس است، چه اینکه جمله شریف یا هو یا من لاهو الاهو سخن کسی است که خود پدر نحو و صرف است »


راقم این سطور بر این باور است که جامع‌ترین تحقیق در باب اسم اعظم خدا و حقیقت آن، دیدگاه مرحوم علامه طباطبایی است که می‌گوید: "در جهان هر پدیده‌اى براى خود علت ویژه‌اى دارد و ضعف و قوتِ معلول بستگى به کیفیت علت از نظر قوه و ضعف دارد; هرگاه اسم اعظم از قبیل الفاظ باشد، سرانجام از دو حالت بیرون نیست، اگر تلفظ شود از مقوله کیفیت مسموع و اگر تصور شود از مقوله امور ذهنى خواهد بود، و در هر دو صورت چگونه مى توان گفت: کیف مسموع و یا صورت خیالى یک شى داراى چنین قوه و قدرتى است که در جهان تحولى ایجاد مى کند، در حالى که خود اسم اعظم بنابر این فرض، معلول نفس و ذهن انسان است.


بنابر این اگر اسماى الهى ـ اعم از اسم وسیع و عام ، یا اسم خاص ـ تأثیرى در آفرینش دارند، به خاطر واقعیتهاى آنها است، نه به خاطر الفاظى که از آنها حکایت مى کند و نه به خاطر معانى بى اثرى که از آنها در ذهن پدید مى آید; طبعاً باید گفت موثر در هر چیز خدا است. از آن نظر که واقعیت این اسما را دارد، نه لفظ مسموع موثر بوده و نه مفاهیم محض.


از طرف دیگر خدا نوید مى دهد که من دعاى دعوت کنندگان را اجابت مى کنم و مى فرماید:( ... أُجیبُ دعوةَ الدّاعِ إِذا دَعان... ) [بقره/186] ، ولى مقصود آیه هر نوع دعا نیست، ولو دعایى که هنوز از اسباب طبیعى منقطع نشده و توجه کامل به خدا تحقق نیافته است، بلکه ناظر به کسى است که از هر سببى چشم بپوشد و فقط به پروردگار خود توجه کند; در این صورت با حقیقت اسمى که با درخواست او کاملاً مناسب است، ارتباط پیدا مى کند و واقعیت، اثر خود را مى گذارد و دعاى او مستجاب مى شود و این است معنى خواندن با اسم، هرگاه او با اسمى که ارتباط برقرار کرده، اسم اعظم باشد، همه چیز از او اطاعت مى کند و دعاى او مستجاب مى شود.


این که مى گویند خدا اسم اعظم را به برخى از پیامبران آموزش داده، مقصود این است که راه انقطاع از غیر خدا و توجه به خدا را به روى آنان باز کرده که در همه جا با واقعیت این اسم، ارتباط برقرار مى کنند و دعاى آنان مستجاب مى شود.
بنابر این روایات را باید چنین تفسیر کرد و اسماى لفظى و صور ذهنى را، اسم اسم نامید."[12] و [13]

 

-------------------------------------------------------------------------
1.شرح اسماءاللّه الحسنى، ص‌ 92؛ مصباح‌الشریعه، ص‌ 133.
2. شرح اسماء اللّه الحسنى، ص‌ 94.
3. همان، ص‌ 102.
4. جامع‌البیان، مج‌ 14، ج‌ 28، ص‌ 72؛ التفسیرالکبیر، ج‌ 1، ص‌ 115؛ الصافى، ج‌ 1، ص‌ 81.
5. شرح اسماء اللّه الحسنى، ص‌ 94.
6. همان، ص‌ 99؛ مجمع‌البیان، ج‌ 2، ص‌ 696؛ تفسیر صدرالمتألهین، ج‌ 1، ص‌ 37.
7. شرح اسماء اللّه الحسنى، ص‌ 100؛ مجمع‌البیان، ج‌ 7، ص‌ 349؛ تفسیر ‌صدرالمتألهین، ج‌ 4، ص‌ 37.
8. شرح اسماء اللّه الحسنى، ص‌ 100؛ جامع البیان، مج، ج‌ 1، ص‌ 130.
9. فى ملکوت اللّه، ص‌ 37.
10.علامه طباطبایی، المیزان، ج۸/ ۱۸۰-۱۸۶
11.عبدالله جوادی آملی، تفسیر موضوعی قران کریم، جلد ۶، چاپ چهارم، مرکز نشر اسرا، ص. ۲۶۶3.
12. محمد حسین طباطبایى، المیزان، ج8، ص370 ـ 371.
13. جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج2، ص 79 ـ 81.

 

 

منبع: سایت عرفان به نشانی https://erfan.ir/farsi

 

اولین زائر مزار امام علی (علیه السلام)

اولین زائر مزار امام علی (علیه السلام)

هنگامى که امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) از دفن پیکر امیرالمومنین باز مى‌گشتند، نزدیک کوفه، مردی نابینا را دیدند که ناله مى‌کرد. 
از او پرسیدند: 
((کیستى و چرا ناله مى‌کنى؟))
مرد گفت:
((غریبى بینوا و نابینا هستم که مونسى ندارم. هر روز مردى مهربان نزد من مى‌آمد و احوال مرا مى‌پرسید و غذا به من مى‌رسانید و مونس من بود ولى اکنون سه روز است که نیامده.))
پرسیدند: 
((آیا نام او را مى دانى؟))
پاسخ داد: 
((خیر. نامش را پرسیدم ولى فرمود تو را با نام من چه کار!؟ من براى خدا از تو سرپرستى مى کنم.))

پرسیدند: 
((آیا هیچ نشانى از گفتار او دارى؟))
گفت: 
((پیوسته زبان او به ذکر خدا مشغول بود. وقتى کنار من مى‌نشست مى‌فرمود:
"مسکین جالس مسکینا؛غریب جالس غریبا
درمانده اى با درمانده اى نشسته و غریبى هم نشین غریبى شده."

فرزندان امام علی گریستند و گفتند: 
((این نشانه ها که گفتی، نشانه‌هاى پدر ما على بن ابیطالب است))

بینوا پرسید: 
((او را چه شده که در این سه روز نزد ما نیامده؟!))
گفتند: 
((او شهید شد و ما هم اکنون از کنار قبر او مى‌آبیم))

ناله مرد غریب بلند شد و به شدت گریست و گفت: 
((شما را به جدتان سوگند مرا کنار قبر او ببرید))

وقتی او را کنار مزار حضرت على (علیه‌السلام) بردند، خود را به روى قبر انداخت و بسیار گریست و گفت:
((خدایا من طاقت فراق این مرد مهربان را ندارم. تو را به حق صاحب این قبر، جان مرا بگیر.))

آن مرد آنقدر گریست تا جان سپرد. 
فرزندان على، در حالی که می‌گریستند، شخصاً جنازه آن نابینا را غسل دادند و کفن کردند و نماز بر آن خواندند و او را در همان حوالى به خاک سپردند.

 

(روضه الشهداء - صفحه ۱۷۲)

 

نقل شده از کانال تلگرامی ارتباط با خدا به نشانی ertebat0bakhoda@

 

 

 

https://s6.uupload.ir/files/hadith963_03a.jpg

 

 


 

 

اَللهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ السِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ

خداوندا به مقدار علمِ بی پایانت بر فاطمه و پدرش و شوهرش و فرزندانش و رازی که در او قرار داده شده، صلوات و درود بفرست