نوروز روز ظهور منجی بشریت
از معلی بن خنیس روایت است که در روز نوروز به محضر امام صادق علیه السلام وارد شدم که ایشان فرمود:
می دانی امروز چه روزی است؟ گفتم : فدایتان شوم، این روز روزی است که عجم (ایرانی ها) آن را بزرگ می دارند و در آن هدیه می دهند.
پس حضرت فرمود:
ای معلی! روز نوروز روزی است که:
١. الله از بندگان پیمان گرفت که او را عبادت کنند و بر او شریکی قرار ندهند.
٢. به رسولان و حجج او ایمان آورند و به ائمه علیهم السلام ایمان آورند.
٣. اولین روزی است که خورشید در آن طلوع کرده و بادها در آن وزیدن گرفته اند و زینت زمین در این روز آفریده شده.
٤. روزی است که کشتی نوح بر کوه جودی استقرار یافت.
٥. روزی است که در آن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) امیرالمؤمنین را بر شانه هایش گذاشت تا بتهای قریش را از بالای بیت الحرام سنگ زند و بشکند و همینطور است درباره ابراهیم علیه السلام.
٦. روزی است که نبی (صلی الله علیه و آله و سلم) به اصحابش امر کرد که با علی علیه السلام به اسم امیرالمؤمنین بیعت کنند و در آن روز بیعت دوم واقع شد.
٧. آن روزی بود که علی علیه السلام به اهل نهروان ظفر یافت و ذوثدیه را کشت.
٨. روزی است که قائم ما و صاحبان امر ظهور می کنند و آن روزی است که قائم ما علیه السلام بر دجال ظفر می یابد.
نوروزی نیست مگر اینکه ما در انتظار فرج هستیم. برای اینکه آنروز، از ایام ما و ایام شیعه ی ماست که عجم (ایرانی ها) آن را حفظ کرده در حالی که شما آن را ضایع کردید.
منبع: (مستدرک الوسائل ج : 6 ص : 353 ، بَابُ اسْتِحْبَابِ صَلَاةِ یوْمِ النَّیرُوزِ وَ الْغُسْلِ فِیهِ وَ الصَّوْمِ وَ لُبْسِ أَنْظَفِ الثِّیابِ وَ الطِّیبِ وَ تَعْظِیمِهِ وَ صَبِّ الْمَاءِ فِیهِ)
اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ وَ الْعَافِیَهَ وَ النَّصْر
خدایا بر محمد و آلش درود فرست و در فرج و عافیت و پیروزی ولیّت سرعت ببخش.
اهمیت حمله ایران به پایگاه های آمریکا...!
عبدالرحیم انصاری
-خیلی بی تعارف بگویم تمام مصائب آمریکا زیر سر ایران است. از ۴۴ سال پیش که انقلاب به پیروزی رسید و جمهوری اسلامی تشکیل شد، مبارزه واقعی با آمریکا نیز آغاز گشت. در تمام این سالها ایران با مقاومتی که داشت قوی تر شد و آمریکا علیرغم فشارها، تحریم ها، تحمیل جنگ، ترور و غیره موفق به ساقط کردن جمهوری اسلامی نشد.
- به عبارتی هرچه بیشتر قلدری کرد تو دهنی محکم تری نیز دریافت نمود و هیچگاه نتوانست آنچه در سر دارد را پیاده کرده و یا به اهداف خود برسد. نکته مهمی که در تقابل ایران و آمریکا بیشتر به چشم میخورد نترسیدن جمهوری اسلامی از هیمنه ساختگی ایالات متحده آمریکا بود. آمریکا قوی بود لیکن نه آنقدر که با ابزار رسانه و هالیوود در اذهان ملتها جا انداخته بودند. در دورانی که ممالک مختلف جهان از دسترسی به تسلیحات پیشرفته محروم بودند، نقطه قوت آمریکا ابزار نظامی اش بود و با این هر که را میخواست سر جایش مینشاند و اهداف خودش را پیش میبرد؛ کسی نیز جرات اینکه به سران کاخ سفید تو بگوید نداشت. این باعث شد تا برای تسلط بر دنیا، در هر کجای عالم که اراده کند پایگاهی بزند و چماقش را بر سر ملت ها نگه دارد.
- یکی از مناطقی که بدلیل استراتژیک بودنش، آمریکا علاقه و انگیزه بیشتری برای ایجاد پایگاه های متعدد داشت غرب آسیا و خلیج فارس بود. شاید آن روزی که این پایگاه ها را احداث میکردند به ذهنشان هم خطور نمیکرد که روزی کشوری پیدا شده و برایشان دردسر ساز شود. آمریکا تمام مناسباتش بر پایه زور و قدرت نظامی بود و ایران اگر میخواست مقابلش بایستد، میبایست در حوزه نظامی قوی میشد تا به سطح قابل قبولی از بازدارندگی برسد.
- ما برای این کار به تسلیحات پیشرفته نیاز داشتیم و با مجاهدت امثال طهرانی مقدم ها در موشک و پهپاد سرآمد شدیم. تبدیل شدن به قدرت موشکی و پهپادی در کنار توانایی بی نظیر حاج قاسم در بسیج کردن ظرفیت های مقاومت در کشورهای مختلف منطقه، از ایران یک قدرت غیر قابل مهار ساخت. اکنون جمهوری اسلامی و محور مقاومت به لحاظ تسلیحاتی نه تنها از نیروهای آمریکایی در منطقه چیزی کم ندارد که در موارد زیادی از آنها سرتر است.
- ایران امروز به راحتی میتواند پایگاه ها و ناوهای آمریکایی را هر زمان که اراده کند هدف بگیرد و خسارات و تلفات زیادی را به آنها وارد کند. جمهوری اسلامی در موارد متعددی این را اثبات کرده و نشان داده آنجا که لازم است اقدامی کند، تردیدی به خود راه نخواهد داد و درنگ هم نمیکند. در حالی که در ۸۰ سال گذشته هیچ کشوری حتی جرات نداشته یک گلوله سمت آمریکا شلیک کند، ایران عین الاسد را شخم زد، پهپاد گلوبال هاوک را انداخت، ملوانان آمریکایی را به صرف قلیه ماهی بازداشت کرد، بر سر سرباز زنشان چفیه انداخت، و روزی نیست در عراق سوریه پایگاه های ایالات متحده را مورد عنایت قرار ندهد.
- آمریکا حالا تجهیزات دارد ولی چندان به دردش نمیخورد، زیرا شرایط دیگر مثل قبل نیست که قدرت و تجهیزات و تسلیحات فقط در دست خودشان باشد. محور مقاومت امروز سلاح هایی در اختیار دارد که بعضا آمریکایی ها از آن محرومند. پهپادی که از تمام سامانه های دفاعی و راداری عبور میکند و بساط آمریکایی ها را به هم میریزد قطعا سرآمد است. و نکته بعدی اینکه تعدد پایگاههای آمریکا در سراسر جهان که یک روز نقطه قوت ایالات متحده به حساب می آمد، حالا به نقطه ضعفش بدل شده است؛ اکنون کاخ سفید مجبور است مدام رصد کند به کدام پایگاه در کدام نقطه از جهان حمله شده است.
- دوران بی سلاحی ملت ها تمام شده و پایگاه های متعدد فقط ضربه پذیری آمریکا را بیشتر میکنند. ایران در تحقیر آمریکایی ها همواره پیش قدم بوده و تا اخراج کامل نیروهای اشغالگرش از پای نخواهد نشست. نحوه برخورد جمهوری اسلامی با آمریکا همچنین به دیگران نیز جرات داده تا مستقل تر بوده و ترس و رودربایستی را کنار بگذارند. روسیه امروز به راحتی پهپاد آمریکایی را میزند، چین صریحا با آمریکا مخالفت میکند، و عربستان علیرغم میل کاخ سفید با ایران به توافق میرسد. و نکته پایانی اینکه آمریکا امروز هیچ سودی برای منطقه ندارد و صرفا برای ملت های منطقه دردسر ساز است.
نقل شده از کانال تلگرامی روشنگری به نشانی Roshangari_ir@
برای پیروزی اسلام بر کفر و نابودی کفارِ ظالم به خصوص دولت های مستکبر و غاصب منجمله آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی صلواتی احسان بفرمایید
اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم وَالعَن اَعدَائَهُم اَجمَعین
منصور حسینی
دیدگاه دین درباره ثروتاندوزی چیست؟ چه نسبتی میان ثروت و معنویت و ثروت و انسان وجود دارد؟ آثار و برآیند تکاثر کدام است؟ در مطلب حاضر به این سؤالات با الهام ازآموزههای قرآن پاسخ داده شده است.
نسبت انسان و ثروت
ثروت به معنای داراییهای مادی که در اختیار بشر قرار میگیرد و موجبات آسایش وی را فراهم میآورد، هماناندازه که میتواند به عنوان عامل مهم کمال و نعمت و خیر برای انسان باشد، میتواند عامل سقوط و هبوط و نقمت برای وی محسوب شود. از این رو میتوان ثروت را در تحلیل سنجشی و ارزشی، امری خنثی تلقی کرد و از آن به عنوان چاقویی با دو کارکرد متضاد یاد نمود.
با این همه به نظر میرسد که ثروت به عنوان نعمت و خیر به علل گوناگون دارای وزنهای بیشتر است و کفه آن بیشتر به سوی امری مثبت بودن سنگینی میکند، زیرا اگر چه به عنوان مهمترین و سختترین آزمون برای بشر شناخته شده، ولی ثروت به سبب آنکه فرآیند تکامل بشری را رقم میزند و زمینه بروز کمال و فعلیت بخشی استعدادها را فراهم میآورد، باید امری مثبت ارزیابی شود هر چند که نمیتواند ارزشی بودن را برای شخص به ارمغان آورد.
در این میان نوعی گرایش در انسان موجب میشود که حتی ثروت به عنوان امری ضد ارزشی تلقی شود چه رسد که جنبه مثبت بودن خود را حفظ کند. در حقیقت زمانی که نسبت انسان با اموری که نیازهای بشر را از نظر آسایشی برآورده میسازد، سنجیده میشود، مفهوم ثروت شکل میگیرد.
به این معنا که اگر گرایش انسان به نعمت و امکانات آسایشی یعنی همان ثروت به شکل گرایش کنزی و تکاثری باشد، نه تنها عامل بالندگی و رشد انسان و جامعه نخواهد بود، بلکه به عنوان عامل سقوط و هبوط انسان شمرده میشود و از چنین گرایش و تمایل قلبی و باطنی بهشدت نهی میشود، زیرا هر چیزی که کرامت و شرافت انسانی را از میان بردارد به عنوان عامل منفی و زیانبار تلقی شده و نزدیکی و عمل بدان حرام، گناه، جرم و ضد اخلاقی و هنجاری از نظر عقل و عقلا و شریعت میباشد.
مذمت ثروتاندوزی
چنانکه گفته شد ثروت به معنای دارایی و امکانات مادی است که انسان برای دستیابی به کمال و نیز سعادت یعنی آسایش و آرامش بدان نیازدارد. هر چند که نقش ثروت برای رسیدن به آرامش بسیار سست و کم اهمیت است ولی نمیتوان از نقش آن در تحقق بخشی به آسایش چشم پوشی کرد؛ زیرا مفهوم آسایش با ثروت و دارایی رقم میخورد و نیازهای آسایشی و مادی بشر با آن بر آورده میشود، چنانکه نیازهای آرامشی و روحی بشر نیز با معنویت برآورده میگردد و نقش مادیات و ثروت در آن کم رنگ است.
انسان برای اینکه بتواند در مسیر کمالی قرار گیرد و به وظایف خود به عنوان خلیفه خدا عمل کند نیازمند ثروت و داراییهای مادی است.
دنیا؛ عامل کمال یا سقوط؟
خداوند در آیاتی چند زمین را به عنوان قرارگاه رشد و بالندگی بشر و مرکز خلافت وی معرفی کرده؛ زیرا انسان در چنین محیطی است که میتواند خود را بسازد و به کمالات واقعی و حقیقی اش دست یابد. زمین و مادیات، به نفس انسانی فرصت رشد و بالندگی را میدهد.
در همین آیات این معنا مورد تاکید قرار میگیرد که همه آنچه انسان برای رشد و بالندگی و دستیابی به خلافت الهی نیاز دارد در زمین برای وی فراهم شده است.
زمین به سبب شرایط خاص خود میتواند برای انسان دو نقش متضاد را ایفا کند.
به این معنا که هم میتواند او را به کمال برساند و یا به سمت هبوط و سقوط سوق دهد. از آنجا که انسان موجود مختار و با ارادهای است میتواند هر یک از دو راه را انتخاب کند و سر از بهشت و یا دوزخ در آورد.
اینجاست که نسبت انسان به دنیا با توجه به گرایش و انتخاب او سنجیده میشود و به عنوان ارزشی و یا ضد ارزشی در میآید. به این معنا که اگر انسان از دنیا و نعمتهای آن برای دستیابی به کمال و بهشت تقرب و رضوان و جنت ذات استفاده کند، دنیا نه تنها ضد ارزشی و پست نخواهد بود بلکه مزرعهای بزرگ با همه امکانات برای انسان میشود که نتیجه رشد و بالندگی را در آخرت درو خواهد کرد. اما اگر انسان نعمتهای دنیا را اصالت بخشد و نگاهی ابزاری به آنها نداشته باشد، در دام آن اسیر شده و در آن هبوط و سقوط میکند و دوزخ فراق از کمالات جمالی خدا را تجربه خواهد کرد.
در این نگرش به دنیا مسئله تکاثر و ثروتاندوزی شکل میگیرد و مفهوم ضد ارزشی و هنجاری دنیا طلبی و تکاثر خواهی معنا مییابد.
تکاثر در حقیقت نسبت انسان به دنیا را نشان میدهد که در آن شخص به جای آنکه به نعمتها و امکانات مادی دنیا به عنوان ابزار تکامل و بالندگی بنگرد به عنوان امری اصیل توجه مییابد و حتی در مقامپرستش آن بر میآید و آن را خدا و مقصد و معبود خود قرار میدهد.
البته در مفهوم تکاثر نسبت دیگری نیز نهفته است، زیرا این واژه بیانگر این معناست که شخص با دیگری برای ثروتاندوزی به رقابت میپردازد و میکوشد تا در جمع واندوختن ثروت گوی سبقت را از دیگری برباید. از این رو میتوان گفت کسی که اهل تکاثر و ثروتاندوزی است، همانند کسی است که تفاخر میجوید و میکوشد تا فخر و بزرگی را به دیگری بفروشد و خود را در میدان بزرگی پیشتاز نشان دهد.
به هر حال تکاثر در فرهنگ قرآنی به معنای مسابقه دو طرف برای افزایش مال و ثروت و اندوختن دارایی است. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 703 ذیل واژه کثر)
از نظر قرآن تکاثر به سبب آنکه به مادیات اصالت میبخشد و دنیا را به عنوان مقصد و معبود قرار میدهد و از خدا و آخرت غافل میگرداند، امری ناپسند و گناه است. به این معنا که اگر این مسئله جز همین نتیجه و اثر، نتایج و آثار دیگری نداشت در دایره امور مذموم و گناه قرار میگرفت؛ این در حالی است که تکاثر آثار زیانبار و نتایج بدتری نیز در حوزهها و ابعاد دیگر زندگی بشر به جا میگذارد.
غفلت، برآیند تکاثر
نگرش انسان اگر به مادیات و دنیا و امور دنیوی، نگرش اصالت بخشی باشد میتواند موجب شود که از خدا و آخرت غافل شود؛ زیرا شخص تحت تاثیر نگرش مادیگرایانه خود، برای خداوند اگر نقش آفریدگاری نیز قائل شود و خدا را خالق هستی بداند از نقش پروردگاری او غافل میشود و برای جهان فلسفه وجودی و هدفی قائل نمیشود و از نقش آخرت و حسابرسی به سبب عدم باور به نقش پروردگاری خداوند آفریدگار غفلت میورزد.
شخصی که به دنیا اصالت میبخشد، میکوشد تا به عناصر اساسی خوشبختی در همین دنیا دست یابد؛ از این رو به جمعآوری هر آنچه خوشبختی وی را تامین میکند، میپردازد.
اینگونه است که به ثروت و داراییهای دنیا به عنوان اصلیترین عامل خوشبختی توجه میکند؛ چون بر این باور است که تنها در سایه ثروت است که میتواند آسایش و آرامش را به دست آورد و سعادت خود را تضمین کند.
نتیجه طبیعی چنین تفکر و نگرشی چیزی جز غفلت از طاعت خداوند و آموزههای وحیانی، دین، قیامت و رستاخیز، حسابرسی آخرت و مانند آن نمیشود. از این رو خداوند اهل تکاثر را انسانهایی معرفی میکند که از همه این امور تا زمان مرگ که چشمانشان به حقیقت جهان و ربوبیت خداوند باز میشود، غافل میباشند.
قرآن در آیات 1 و 2 سوره تکاثر میفرماید که تکاثر، شما را از اطاعت خدا و یاد قیامت باز داشته است. در این آیه خداوند با بهرهگیری از واژه لهو به معنای چیزی که انسان را از مسائل مهم باز میدارد میکوشد تا این معنا را به انسان گوشزد کند که امور دنیوی و لهوی مهمترین عامل بازدارنده انسان از سرگرم شدن به امور مهم واصلی یعنی خداوند و عبادت و اطاعت از وی میباشد.
شیخ طبرسی با توجه به آیه « حتی زرتم المقابر» به این معنا توجه میدهد که این غفلتی که انسان به سبب تکاثر طلبی بدان گرفتار میشود تا زمان مرگ و دیدار گور بیشتر به درازا نمیکشد و انسان در هنگام مرگ است که درمییابد که از حقیقت زندگی،بسیار دور بوده و از آن غافل بوده است.(مجمع البیان، ج 9 و 10، ص 812)
بیگمان غفلت از خداوند و آخرت در رفتارهای انسان تاثیر شگرفی به جا میگذارد که از مهمترین آنها میتوان به بیتوجهی به قوانین عقلی و عقلایی و شرعی اشاره کرد. انسانی که از خداوند غافل است، زیر پا گذاشتن قانون حتی قوانینی که عقل و عقلا برای مدیریت جامعه تصویب و تعیین کردهاند برای وی امری عادی و طبیعی میشود؛ زیرا شخص میخواهد به هر شکلی که شده خوشبختی خود را که در سایه ثروت و قدرت مییابد تامین کند؛ از این رو، تجاوز به حقوق دیگران و زیرپا گذاشتن اصول هنجاری و قوانین اجتماعی به دور از حضور هر عامل بازدارنده ای، امری طبیعی برای او قلمداد میشود.
نقش تکاثر در غرور و تفاخر
تکاثر و ثروتاندوزی که با چنین نگرشی پدید آمده باشد، مهمترین عامل برای تفاخر طلبی و غرور انسانی است. بسیاری از مردمان به سبب دارایی و ثروت خویش نسبت به دیگران تفاخر میفروشند و خود را بزرگتر و ارزشمندتر از دیگران بر میشمارند و دیگرانی راکه از ثروت کمتر برخوردارند و یا در فقر به سر میبرند انسانهای بیارزشی میدانند.
خداوند درآیات 34 و 35 سوره کهف و نیز 34 و 35 سوره سبا تبیین میکند که چگونه ثروتاندوزی مترفان موجب میشود تا برای خود ارزشهای دروغینی خلق کنند و ثروت و قدرت را معیار سنجش کرامت و شرافت انسانی بر شمارند.
بسیاری از اهل تکاثر و مترفان بر این باورند که شرافت و کرامت انسانی در داراییها و قدرت نهفته است؛ از این رو رفتارهای خود با دیگران را بر اساس همین معیار تنظیم میکنند، نسبت به کسانی که دارایی کمتر دارند و یا از دارایی برخوردار نمیباشند فخر میفروشند و دچار نوعی خود بزرگ بینی و خود پسندی میشوند.
ریشه فزون طلبی
اگر به آیات قرآن و تحلیل آن درباره خاستگاه ثروتاندوزی توجه شود، دو خاستگاه و ریشه مهم میتوان برای آن یافت. هر چند که سر منشا هر دو از یک نظر عین هم است و میتوان آن را به بینشها و نگرشهای انسان نسبت به هستی و جهان و خداوند و ربوبیت وی ربط داد ولی تفاوتهایی نیز در این میان میتوان یافت که بررسی آن مفید و سازنده و راهگشا است.
قرآن تحلیل میکند که بیشتر کسانی که به تکاثر و ثروتاندوزی روی میآورند آنهایی هستند که خداوند را منکر میباشند و یا آنکه پروردگاری خداوند را به طور مطلق قبول نداشته و برای هستی هدف و آخرت و حساب و کتابی قائل نمیشوند. این افراد به طور طبیعی جهان را اصالت میبخشند و برای دستیابی به خوشبختی یعنی آسایش و آرامش به کنزاندوزی و تکاثر روی میآورند.
اما کسانی نیز هستند که با پذیرش ربوبیت و حتی آخرت و حساب و کتاب به دام تکاثر میافتند. شما بسیاری از مومنان و مسلمانان را دیده اید که با پذیرش اسلام گرفتار تکاثر و ثروتاندوزی هستند. علت این امر را باید در شناخت نادرست و نگرش باطل آنان نسب به پروردگاری و مالکیت و ربوبیت و قدرت و علم خداوند جست.
بسیاری از مردم علم خداوند به جزئیات زندگی و لحظه به لحظه آن و نیز اراده و قدرت و توانایی او را در هستی به شکلی منکر میباشند و یا فراموش میکنند هر چند که به زبان و گفتار نمیآورند.
از این رو به ثروتاندوزی برای تامین زندگی و امنیت بخشی به خود توجه جدی دارند. همین تفکر و نگرش است که آنان را از حقیقت خداوند و ربوبیت غافل میکند و عبادت و اطاعت خداوند را به درستی انجام نمیدهند.
البته قرآن تحلیل دیگری نیز ارائه میدهد که بیانگر تاثیر و تاثر متقابل تکاثر و غفلت در یکدیگر دارد. به این معنا که غفلت از خداوند و حقیقت هستی گاه موجب تکاثر طلبی انسان میشود و گاه دیگر این تکاثر طلبی و ثروتاندوزی است که موجب غفلت انسان از خدا و در نتیجه انکار قیامت و کفر و شرک میشود.
به سخن دیگر، انسانهای مومنی را میتوان یافت که به خداوند و پروردگاری وی ایمان دارند ولی سرگرم شدن به دنیا و ثروتاندوزی، آنان را از مسیر اصلی بیرون میکند و اندکاندک دنیا و ثروت و قدرت برای آنان اصل میشود.
این همان معنای واقعی الهیکم التکاثر است؛ زیرا این ثروتاندوزی است که مردمان را به غفلت از مسائل مهم هستی میکشد و بینش آدمی را دگرگون میکند و او را به سوی کفر و شرک سوق میدهد.
مومنان باید توجه داشته باشند که کارهای افراطی همانند ثروتاندوزی میتواند آنان را به دام غرور و غفلت بیندازد و اندکاندک آنان را به سوی کفر و شرک براند.
این همان معنای دقیق آیه نخست سوره تکاثر است که هشدار میدهد که تکاثر و ثروتاندوزی، انسان را از امور مهمی چون خدا، آخرت، اطاعت، حساب و کتاب باز میدارد و سرگرم زندگی دنیوی میکند.
گروهی از مسلمانان و مومنان اینگونه در دام دنیا و وسوسههای شیطانی میافتند. خداوند در آیات 34 و 35 سوره کهف این معنا را روشن میکند که چگونه تکاثر به فزونی مال و فرزند موجب میشود تا اشخاصی حتی منکر معاد و رستاخیز و حساب و کتاب آن شوند و یا گرفتار غرور و تفاخر شده و رفتارهای ضد هنجاری و اخلاقی را در پیش گیرند.
یا در آیه 34 و 37 و 42 سوره کهف و نیز 34 و 35 سوره سبا تبیین میکند که چگونه تکاثر به فزونی مال و فرزند و دلبستگی به آنها انسان را به سوی کفر و شرک به پروردگار سوق میدهد.
این بدان معناست که همان گونه که بینشها و نگرشها در انسان تاثیر میگذارد و رفتارها و کردارها را دگرگون میکند، همچنین رفتارها و کردارهای نادرست و ناهنجار و افراطی میتواند اندکاندک در یک فرآیند نگرش و بینش انسانی را نسبت به هستی دگرگون کند.
اینگونه است که در آیات قرآن گاه تکاثر و ثروتاندوزی به سبب نوع بینش و نگرش نادرست انسان به هستی و نادیده گرفتن ربوبیت و پروردگاری خداوند است و گاه دیگر تکاثر را عامل تغییر نگرش و بینش انسان بر میشمارد تا اینگونه، از تاثیر و تاثر بینشها در نگرشها، و نگرشها در بینشها خبر دهد.
منبع: سایت کیهان به نشانی kayhan.ir
اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم وَالعَن اَعدَائَهُم اَجمَعین
چند توصیه از مادربزرگها برای برطرف کردن قرمزی چشم
بهار با همه قشنگیهاش برای خیلی آدما فصل اشکریزی، سوزش گلو و کلی علائم آلرژیکه، این روشهای طبیعی رو برای آلرژی چشمهاتون استفاده کنید.
- کمپرس بابونه
مقداری گل بابونه را در یک لیوان آب بجوشانید، سپس یک گلوله پنبه یا گازاستریل نرم را به محلول صاف و خنک شده آغشته کرده، ده دقیقه روی چشم هایتان بگذارید.
- کمپرس شیرین بیان
50 گرم ریشه شیرین بیان را در یک لیتر آب بریزید تا 10 دقیقه بجوشد. دو گلوله پنبه یا گازاستریل نرم را به محلول صاف و ولرم شده آغشته کرده، 20 دقیقه روی چشم ها بگذارید.
- کمپرس گیاه پنیرک
یک قاشق گیاه پنیرک را در یک کاسه آب ریخته بگذارید بجوشد و 10 دقیقه دم بکشد. آب آن را دور ریخته، گل های مرطوب و ولرم را 20 دقیقه روی چشم ها نگه دارید.
- کمپرس سیب زمینی
آن را به طور خام رنده کرده و در یک پارچه نازک و نخی تمیز بریزید. این کمپرس را 5 دقیقه روی چشم ها قرار دهید.
- ژل آلوئه ورا
ژل آلوئه ورا ارگانیک را از عطاری های معتبر تهیه کرده، به آرامی اطراف چشم و روی پلکتان را با آن ماساژ دهید.
منبع: تبیان
اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم
آلرژی فصل بهار و روش های درمان آن
علائم آلرژی فصل بهار
- سرفه
- آبریزش بینی
- خارش چشم
- بی خوابی
- خستگی
- گز گز کردن بدن
- تنگی نفس
- گرفتگی قفسه سینه
- ورم چشم
- خارش گلو و دهان
راه های درمان خانگی
- استفاده از سرکه سیب
- گرده زنبور
- ورزش
- دمنوش های سنتی
- استفاده از عسل طبیعی
- منابع غذایی دارای پروبیوتیک
- اسپری بینی
- تغییر رژیم غذایی
تشخیص آلرژی بهاری
افرادی که از علائم آلرژی بهاری رنج می برند، بهتر است به متخصص مراجعه کنند؛ پزشک با انجام آزمایش های مختلف، نوع آلرژی را تشخیص داده و در صورت نیاز برای بیمار واکسن تجویز می کند. علاوه بر این، پزشکان می توانند از داروهای تشخیص آلرژی برای متعادل سازی عملکرد سیستم ایمنی بدن استفاده کنند.
منبع: رسالت
اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم