ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و...  اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و... اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تُهلِکنی (یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان مرا دریاب و به هلاکتم مرسان)
ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و...  اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و... اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تُهلِکنی (یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان مرا دریاب و به هلاکتم مرسان)

چگونگی تقسیم کارها میان امیرالمومنین (علیه السلام) و حضرت زهرا (سلام الله علیها)

چگونگی تقسیم کارها میان امیرالمومنین (علیه السلام) و حضرت زهرا (سلام الله علیها)

 

علی (علیه السلام) و زهرای مرضیه (سلام الله علیها) پس از آنکه با هم ازدواج کردند و زندگی مشترک تشکیل دادند، ترتیب و تقسیم کارهای خانه را به نظر و مشورت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) واگذاشتند، به آن حضرت گفتند: «یا رسول الله ما دوست داریم ترتیب و تقسیم کارهای خانه با نظر شما باشد».

 

پیامبر (صلی الله علیه و آله) کارهای بیرون خانه را به عهده علی (علیه السلام) و کارهای داخلی را به عهده زهرای مرضیه (سلام الله علیها) گذاشت. علی (علیه السلام) و زهرا (سلام الله علیها) از اینکه نظر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را در زندگی خصوصی خود دخالت دادند و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با مهربانی و محبت خاص از پیشنهاد آنها استقبال کرد و نظر داد، راضی و خرسند بودند.

 

مخصوصا زهرای مرضیه (سلام الله علیها) از اینکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) او را از کار بیرون معاف کرد خیلی اظهار خرسندی می‌کرد، می‌گفت: «یک دنیا خوشحال شدم که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مرا از سروکار پیدا کردن با مردان معاف کرده است».

 

داستان راستان، ج۲، ص۲۷۱


‌‌
سالروز ازدواج امام علی (علیه السلام) 
و حضرت زهرا (سلام الله علیها) مبارک باد.

 

 

نقل شده از کانال تلگرامی کربلا به نشانی karballa_ir@

 

 

 

 

اَللهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ السِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ

خداوندا به مقدار علمِ بی پایانت بر فاطمه و پدرش و شوهرش و فرزندانش و رازی که در او قرار داده شده، صلوات و درود بفرست

میلاد باسعادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) و روز مادر و زن را تبریک می گوییم

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله):

من نام دخترم را فاطمه (سلام الله علیها) گذاشتم زیرا خدای عزو جل، فاطمه (سلام الله علیها) و هر کس او را دوست دارد، از آتش دوزخ دور نگه داشته است.


امالی ج۱ ص۲۹۴


فاطمه باغ گلاب است خدا میداند

فاطمه گوهرناب است خدا میداند

فاطمه واژه زیباست، تعجب نکنید
کرم فاطمه دریاست، تعجب نکنید

فاطمه دخترطاهاست بگو یا زهرا
فاطمه روح تولاست بگو یا زهرا

---------------------------------------

شب تاریک کنار تو به سر می‌آید

نام زهرا به تو بانو چقدر می‌آید

آبرو یافته هر کس به تو نزدیک شده

خار هم پیش شما گل به نظر می‌آید

و نبوت به دو تا معجزه آوردن نیست

از کنیزان تو هم معجزه بر می‌آید

به کسی دم نزد، اما پدرت می‌دانست

وحی از گوشۀ چشمان تو در می‌آید

پای یک خط تعالیم تو بانو والله

عمر صد مرجع تقلید به سر می‌آید

مانده ام تو اگر از عرش بیایی پایین

چه بلایی به سر اهل هنر می‌آید

مانده ام لحظۀ پیچیدن عطر تو به شهر

ملک الموت پیِ چند نفر می‌آید

 

میلاد باسعادت دخت نبی اکرم
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
و همچنین روز مادر و زن را
به تمام مادران و زنان سرزمینم
تبریک عرض میکنم.


نقل شده از کانال تلگرامی کربلا به نشانی karballa_ir@

 


اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ السِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ

خداوندا به مقدار علمِ بی پایانت بر فاطمه و پدرش و شوهرش و فرزندانش و رازی که در او قرار داده شده، صلوات و درود بفرست

عنایت ویژه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به شهید احمد کاظمی

شهید احمد کاظمی از شهدایی است که در پرتو عنایات ائمه به ویژه فاطمه زهرا سلام‌الله علیها به جایگاهی رفیع دست یافت.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، وقتی انسان وصیتنامه شهدای دفاع مقدس و حتی شهدای مدافعان حرم را مطالعه می‌کند، به این حقیقت دست می‌یابد که رمز پیروزی رزمندگان اسلام و ثبت جاودانگی آنها در تاریخ به ارتباط وثیق آنها با ائمه اطهار علیهم‌السلام باز می‌گردد؛ در واقع شهدا همانهایی هستند که تمام توان نظامی و رزمی خویش را در گروی اتصال به اهل بیت وحی به ویژه بانوی مکرم اسلام حضرت زهرا سلام‌الله علیها می‌دانستند. مسئله‌ای که متأسفانه کمتر به آن پرداخته می‌شود.

از این منظر، شهدای بزرگوار ما نخبگانی هستند که با بهره از صفات فاطمی و نوشیدن از کوثر فاطمی سلام‌الله علیها، توان خویش را در راستای تحقق اهداف اسلام و آرمانهای انقلاب و نابودی دشمنان دین به کار گرفتند. فهم این موضوع،‌ فکر انسان مؤمن نسبت به اهل بیت وحی و فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را از سیاهه‌های صفحات تاریخ به حضوری عینی و اثرگذار در عالم و آدم سوق می‌دهد.  

در این راستا مطالعه تجربه‌های معنوی این شهدای بزرگوار و مطالعه کیفیت توسل و ارتباط ایشان با ائمه علیهم‌السلام و حجت ایشان یعنی حضرت زهرا سلام‌الله علیها ضمن آنکه نگاه انسان را جهتی توحیدی می‌دهد، فرد را با رمز رستگاری و پیروزی رزمندگان بیشتر آشنا می‌کند.

شهید احمد کاظمی از شهدایی است که در پرتو عنایات ائمه به ویژه فاطمه زهرا سلام‌الله علیها به جایگاهی رفیع دست یافت. در بخشی از کتاب "مهر مادر" یکی از همرزمان این شهید نقل می‌کند:

ارادت عجیب به حضرت زهرا (سلام الله علیها) داشت، در هر پست و مقامی بود مجلس عزای فاطمیه را برپا می‌کرد و خودش هم مانند خادمان، در کنار در می‌ایستاد و خوش آمد می‌گفت. در نیروی هوایی که بود مسجد حضرت زهرا (سلام الله علیها) را در پادگان ولی‌عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) راه‌اندازی کرد.

وقتی به فرماندهی نیروی زمینی انتخاب شد در مراسم رسمی پشت تریبون رفت و خدا را به حق حضرت زهرا (سلام الله علیها) قسم داد و گفت «من دوست داشتم در نیروی هوایی شهید شوم ولی ان‌شاءالله در نیروی زمینی دوران شهداتم فرا برسد.»

علت این همه عشق و علاقه‌اش به حضرت زهرا (س) را دوستان قدیمی او می‌دانستند. یکی از آن‌ها می‌گفت «اوایل سال 1361 در عملیات بیت‌المقدس در خدمت حاج احمد بودیم. او فرمانده تیپ نجف بود. نیروها خیلی به او علاقه داشتند.

در حین عملیات به سختی مجروح شد، ترکش به سرش خورده بود. با اصرار او را به بیمارستان صحرایی بردیم. شهید کاظمی می‌گفت «کسی نفهمد من زخمی شدم. همین جا مداوایم کنید. می‌خواست روحیه‌ی نیروها خراب نشود.»

دکتر گفت «این زخم عمیق است، باید کاملاً مداوا و بعد بخیه شود» به همین دلیل بستری شد. خونریزی او به قدری زیاد بود که بی‌هوش شد. مدتی گذشت، یک دفعه از جا پرید!

گفت «بلندشو، باید برویم خط» هر چه اصرار کردیم بی‌فایده بود. بالاخره همراه ایشان راهی مقر نیروها شدیم. در طی راه از ایشان پرسیدم: شما بی‌هوش بودی، چه شد که یک‌ دفعه از جا بلند شدی؟ هر چه می‌پرسیدم جواب نمی‌داد.
قسمش دادم که به من بگویید که چه شد؟ نگاهی به چهره‌ی من انداخت و گفت «می‌گویم، به شرطی که تا وقتی زنده‌ام به کسی حرفی نزنی.»

بعد خیلی آرام ادامه داد «وقتی در اتاق خوابیده بودم، یک باره دیدم خانم فاطمه زهرا (سلام الله علیها) آمدند داخل اتاق، به من فرمودند: چرا خوابیدی؟ گفتم: سرم مجروح شده، نمی‌توانم ادامه دهم. حضرت زهرا (سلام الله علیها) دستی به سر من کشیدند و فرمودند: بلند شو، بلند شو، چیزی نیست، برو به کارهایت برس.»

وقتی حاج احمد به منطقه برگشت در جمع نیروها گفت «من تا حالا شکی نداشتم که در این حنگ ما برحق هستیم، اما امروز روی تخت بیمارستان این موضوع را با تمام وجود درک کردم.»

 

نقل شده از کانال تلگرامی خبری فتح به نشانی News_Fath@

 


اَللهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ السِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ

خداوندا به مقدار علمِ بی پایانت بر فاطمه و پدرش و شوهرش و فرزندانش و رازی که در او قرار داده شده، صلوات و درود بفرست

مصائب حضرت فاطمه (سلام الله علیها) و صبر علی (علیه السلام)

مصائب حضرت فاطمه (سلام الله علیها) و صبر علی (علیه السلام)

- مصیبت بی بی دو عالم آنقدر سنگین است که کمر امیرالمومنین (علیه السلام) زیر بار این مصیبت خم شده. در طول این چند روز چه بر امیرالمومنین (علیه السلام) گذشت؟ 
- حضرت فاطمه (سلام الله علیها) که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خم می شد و دستش را می بوسید و به استقبالش می رفت و او را در جای خود می نشانید؛ سینه اش را می بویید و می فرمود:«فِدَاهَا أَبُوهَا»، بوی بهشت را از حضرت فاطمه (سلام الله علیها) می شنوم.(۱و۲)

- حضرت فاطمه (سلام الله علیها) که حضرت درباره او می فرمود: به کسی یا چیزی یا امری غضبناک شود خدا غضب می کند. اگر حضرت فاطمه(سلام الله علیها) راضی شد، خدا راضی می شود(۳).

- حضرت فاطمه (سلام الله علیها) که حضرت می فرمود: نگویید حضرت فاطمه (سلام الله علیها) روح من و جان من است. حضرت فاطمه (سلام الله علیها) که می آمد درب خانه اش، حضرت اجازه می گرفت و وارد می شد. بی اجازه وارد خانه نمی شد.(۴)
- حضرت فاطمه (سلام الله علیها) که پیغمبر خدا وقتی مسافرت می رفت، آخرین خانه برای وداع، خانه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بود. وقتی برمی گشت، اولین خانه ای که وارد می شد خانه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بود. آیا این حقایق تاریخ رد کردنی است؟ در مدینه طوری غریب شود که بریزند خانه اش را آتش بزنند. او را بین در و دیوار بگذارند. نامحرم ها در کوچه او را محاصره کنند.

از امام صادق (علیه السلام) سؤال شد: آقا! سبب وفات حضرت فاطمه (سلام الله علیها) چه بود؟ حضرت فاطمه (سلام الله علیها) که جوان بود. 
فرمود: قنفذ فلانی به دستور او حضرت را هدف قرار داد؛ وقتی آمد کمربند امیرالمومنین (علیه السلام) را گرفت، دومی دستور داد مغیره، دست حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را کوتاه کن. چه کردند؟ هجوم دسته جمعی به حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بردند.

تعبیری که از امام مجتبی (علیه السلام) نقل شده، این است که حضرت به مغیره رو کرد و فرمود: تو همان کسی هستی که آنقدر مادرم را زدی که غرق در خون شد. امیرالمومنین (علیه السلام) صحنه ها را دیده و طبق پیمانی که ازش گرفته شده صبر کرد.

در نقل کافی شریف هست که وقتی بعضی از این صحنه ها را جبرئیل نقل کرده که یا رسول الله (صلّی الله علیه و آله) باید امیرالمومنین (علیه السلام) میثاق به صبر کند.
حضرت به رو افتاد و بعد عرض کرد: یا رسول الله (صلّی الله علیه و آله وسلّم)! اگر خدا می خواست باید صبر کنم، صبر می کنم. امیرالمومنین (علیه السلام) صبر کرد.

وقتی بدن حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را غسل و کفن کرد، تحویل رسول خدا داد. دیگر صبر امام علی (علیه السلام) کم شد و عرض کرد:«قَلَّ یَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِیَّتِکَ صَبْرِی وَ رَقَّ عَنْهَا تَجَلُّدِی»؛[۵] فرمودی صبر کن، تحمل کردم ولی دیگر صبر امام علی (علیه السلام) کم شده. «یَا رَسُولَ اللَّهِ أَمَّا حُزْنِی فَسَرْمَدٌ»؛ [۶] دیگر غصه من پایان پذیر نیست؛ اما دیگر تا آخر عمر از این غصه خواب به چشم امام علی (علیه السلام) راه ندارد. یا رسول الله (صلّی الله علیه و آله وسلّم) خودت می دانی چه بر ما گذشته. «وَ سَتُنْبِئُکَ ابْنَتُکَ بِتَظَافُرِ أُمَّتِکَ عَلَى هَضْمِهَا»؛به زودی دختر عزیزت به تو خواهد گفت که امت تو پشت به پشت هم دادند که حضرت فاطمه (سلام الله علیها) نباشد و او را نابود کنند. یا رسول الله (صلّی الله علیه و آله وسلّم)!

با امام علی (علیه السلام) اسراری است که حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در میان می گذاشت. تو از حضرت فاطمه (سلام الله علیها) سؤال کن چه بر سر ما آمد و ما در این میثاق و عهدمان کنار شما ایستادیم. تعبیرم این است که یا رسول الله (صلّی الله علیه و آله وسلّم) تو مرا وصیت کردی. آن چنان خاموش که کار حرف زدن به اشاره افتاده؛ اگر می بینی مخفیانه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را آوردم و دفن کردم؛ اگر می بینی همه را دعوت به سکوت و آرامش می کنم که مبادا دشمن با خبر شود، این ها از وصیت و سفارش شماست یا رسول الله (صلّی الله علیه و آله وسلّم).
به وصف غربتم این بس بود که با سیلی‌ زگوش همسر من گوشواره افتاده


پی‌نوشت:

۱- مفاتیح الجنان، ج۱ ص ۱۰۸
۲- بحارالأنوار، ج۴۳ ص ۲۰ باب ۳
۳- بحارالأنوار، ج۲۱ ص ۲۷۹
۴- اعتقادات الإمامیة و تصحیح الاعتقاد، ج۳۸ ص ۱۰۵.
۵- شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید ج ۱۰ ص ۲۶۵
۶- الکافی، ج۱ 


نقل شده از کانال تلگرامی ارتباط با خدا به نشانی ertebat0bakhoda@

 

https://s2.uupload.ir/files/hazrat_zahra1_b4x.png

 


اَللهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ السِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ

خداوندا به مقدار علمِ بی پایانت بر فاطمه و پدرش و شوهرش و فرزندانش و رازی که در او قرار داده شده، صلوات و درود بفرست

 

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی فَاطِمَةَ بِنْتِ نَبِیِّکَ وَ زَوْجَةِ وَلِیِّکَ وَ أُمِّ السِّبْطَیْنِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ الطَّاهِرَةِ الْمُطَهَّرَةِ الصِّدِّیقَةِ الزَّکِیَّةِ سَیِّدَةِ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ أَجْمَعِینَ صَلَاةً لَا یَقْوَی عَلَی إِحْصَائِهَا غَیْرُکَ

«خداوندا بر فاطمه دخت پیامبرت و همسر ولی ات و مادر پاک و مطهر و بس راستگوی پاکنژادِ سبطین، حسن و حسین، و سرور همه زنان اهل بهشت، درود و صلواتی فرست که جز تو را یارای شمارش آن نباشد.»

 

 

https://s2.uupload.ir/files/hazrat_zahra2_kgmx.jpg

 

 

 

https://s2.uupload.ir/files/hazrat_zahra3_tz0h.jpg

 

سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

 

https://s2.uupload.ir/files/zahra1_vo1h.jpg

 

مسابقه خطاطی بین پسرها برگزار شده است. داور مسابقه هم مادر است. مادر حواسش هست که پسر کوچک نباید احساس ضعف کند و پسر بزرگ هم نباید غرورش بشکند. گردنبندش را از گردن باز می کند و مهره های آن را روی زمین می ریزد. به پسرها می گوید هر کدام مهره بیشتری جمع کند او برنده مسابقه خطاطی است. حالا دیگر مجبور نیست از بین پسرها یکی را انتخاب کند.

 

https://s2.uupload.ir/files/zahra2_6ocg.jpg

 

همیشه به وقت صدا کردن بچه ها می گردد دنبال کلمات قشنگ. همیشه حواسش هست قبل از بردن نامشان محبت ریخته باشد در کلامش. پسر کوچکش، حسینش آمده است پیشش، به مادر سلام می دهد و فاطمه (سلام الله علیها) می گوید: «سلام پسرک من! نور چشم من! میوه ی دلم!»

 

https://s2.uupload.ir/files/zahra3_5ocz.jpg

 

در خانه کوچک علی (علیه السلام) وقتی به نماز می ایستد نورش برای فرشته های آسمان مانند نور ستاره هاست برای اهل زمین، شبیه پر نورترین ستاره! خدا به فرشته هایش می گوید: «فاطمه من را نگاه کنید، سرور بندگان من است. بند بند بدنش از خوف من می لرزد و با قلب خاشع به عبادت من آمده است.»

 

https://s2.uupload.ir/files/zahra4_7pbj.jpg

 

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از جمع مسلمانان در مسجد می پرسد: «چه روشی برای زندگی بانوان بهتر است؟» همگی از جواب عاجزند. سلمان به خانه فاطمه (سلام الله علیها) می آید و همین را می پرسد. فاطمه (سلام الله علیها) پاسخ می دهد: «بهترین چیز برای زن آن است که مرد نامحرمی را (به غیر ضرورت) نبیند و هیچ مرد نامحرمی هم او را نبیند.»

 

https://s2.uupload.ir/files/zahra5_apfg.jpg

 

جنگ احزاب است و مدینه در محاصره. بانو برای بچه هایش نان تازه پخته، دلش نمی آید بدون رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نان را بخورند، برای همین به خط مقدم جبهه، پیش پدر می رود. پدر با صدایی خسته می گوید: «این اولین غذایی است که بعد از سه روز می خورم.»

 

https://s2.uupload.ir/files/zahra6_nm46.jpg

 

یا «ابالحسن!»....

علی (علیه السلام) بر می گردد تا ببیند فاطمه (سلام الله علیها) چرا صدایش کرده است. آداب زندگی را از پدر آموخته و می داند اگر بنا باشد بقیه به همسرش احترام بگذارند خودش باید آغازگر آن باشد. همیشه علی (علیه السلام) را به رسم عرب، برای احترام با کنیه اش صدا می زند.

 

https://s2.uupload.ir/files/zahra7_x32c.jpg

 

فاطمه (سلام الله علیها) زمان ناخوشی پدر، بیش از همه گریه می کرد، تا اینکه پدر به او گفت : «تو اولین کسی که در بهشت به من ملحق می شوی.» با این جمله آرامش به جان فاطمه (سلام الله علیها) نشست و لبخند زد. دردانه پیامبر (صلی الله علیه و آله) بعد از رحلت پدر، یک دریا اشک ریخت و مردم به جای آرام کردن او، شکایت کردند که یا شب گریه کن یا روز. از آن به بعد بانو به بقیع می رفت و گریه می کرد.

 

https://s2.uupload.ir/files/zahra8_h6gg.jpg

 

فاطمه (سلام الله علیها) به سختی چشمانش را باز می کند. درد سراسر بدنش را گرفته. خانه هنوز پر از دود است و فضه با چشمان گریان، بالای سرش نشسته است. قبل از اینکه سراغی از حسن و حسین (علیهما السلام) بگیرد، حتی قبل از اینکه برای محسنش سوگواری کند؛ نام امامش را صدا می زند. سراغ از علی (علیه السلام) مظلوم می گیرد و وقتی خبردار می شود که او را به مسجد برده اند، تمامی درد و رنج هایش را از یاد می برد و بی درنگ به سمت مسجد می رود. تهدید فاطمه (سلام الله علیها) در مسجد، جان علی (علیه السلام) را نجات می دهد. جان امام زمانش را.

 

https://s2.uupload.ir/files/zahra9_bld6.jpg

 

حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها:


أنَّى تُؤْفَکُونَ؟ وَ کِتَابُ اَللَّهِ بَیْنَ أَظْهُرِکُمْ، أُمُورُهُ ظَاهِرَةٌ، وَ أَحْکَامُهُ زَاهِرَةٌ، وَ أَعْلاَمُهُ بَاهِرَةٌ

شما را کجا به بیراهه می برند؟ درحالی که کتاب خدا (قرآن) میان شماست، امور قرآن آشکار است، احکامش درخشان است و نشانه های آن فروزنده.

(از خطبه فدکیه) - بحارالأنوار  ج29 ص220

 

سالروز شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها بر شما تسلیت باد


نقل شده از کانال تلگرامی راز قرآن به نشانی raz_quran@

 

اَللهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ السِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ

خداوندا به مقدار علمِ بی پایانت بر فاطمه و پدرش و شوهرش و فرزندانش و رازی که در او قرار داده شده، صلوات و درود بفرست