ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و...  اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و... اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تُهلِکنی (یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان مرا دریاب و به هلاکتم مرسان)
ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و...  اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و... اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تُهلِکنی (یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان مرا دریاب و به هلاکتم مرسان)

۲۴ رجب فتح خیبر به دست امیرالمومنین علیه السلام

۲۴ رجب ﻓﺘﺢ خیبر ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺍمیرﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ

ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ سال ۷ هـ ﺩﺭ جنگ خیبر ﻣَﺮﺣَﺐ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ امیرﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ (ﻋﻠﻴﻪﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪ ﻭ ﻗﻠﻌﻪ خیبر ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ فتح ﮔﺮﺩﻳﺪ.
(این فتح در ۲۷ ﺭﺟﺐ و ۱۵ محرم نیز ﺫﻛﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.)

ﭼﻮﻥ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ (ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ) ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﺧﻴﺒﺮﻳﺎﻥ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻗﻠﻌﻪ  «قموص» ﺭﺍ ﻣﺤﺎﺻﺮﻩ ﻛﺮﺩ، ﺍﺑﺘﺪﺍ ﭘﺮﭼﻢ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﺑﻮﺑﻜﺮ ﺩﺍﺩﻧﺪ. ﺍﺑﻮﺑﻜﺮ ﺑﺎ ﻟﺸﻜﺮﻯ ﺭﻓﺖ، ﻭﻟﻰ ﭼﻮﻥ ﻧﻈﺮ ﺑﻪ ﭘﻬﻠﻮﺍﻧﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﻤﻮﺩ ﻓﺮﺍﺭ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻟﺸﻜﺮﻳﺎﻥ ﻫﻢ ﺩﺭ ﭘﻰ ﺍﻭ ﺑﺎﺯﮔﺸﺘﻨﺪ. ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ (ﺻﻠّﻰ الله علیه ﻭ ﺁﻟﻪ) ﭘﺮﭼﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋُﻤَﺮ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺍﻭ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺑﻪ ﻣﻴﺪﺍﻥ ﺟﻨﮓ ﻧﺮﺳﻴﺪﻩ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ. 


ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ علی (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﺑﺮﺍﻯ فتح خیبر
ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ (ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ) ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ : «ﻓﺮﺩﺍ ﭘﺮﭼﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻯ ﻣﻰ ﺩﻫﻢ ﻛﻪ ﺣﻤﻠﻪ ﻫﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﺗﻜﺮﺍﺭ ﻛﻨﺪ، ﻧﻪ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻓﺮﺍﺭ ﻛﻨﺪ. ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ ﻫﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﻭ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺧﻴﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺍﻭ ﻓﺘﺢ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ».
ﻫﻤﻪ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺁﺭﺯﻭ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻘﺎﻡ ﻭ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭ ﺷﻮﺩ. ﻓﺮﺩﺍﻯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ، ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ (ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ) ﻓﺮﻣﻮﺩند:
ﻋﻠﻰ ﺑﻦ ﺍﺑﻰ ﻃﺎﻟﺐ (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﻛﺠﺎﺳﺖ ؟
ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﭼﺸﻢ ﺩﺭﺩﻯ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺣﺮﻛﺖ ﺑﺮﺍﻯ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﺸﻜﻞ ﺍﺳﺖ. ﺧﺎﺗﻢ ﺍلاﻧﺒﻴﺎﺀ (ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ) ﻓﺮﻣﻮﺩند : ﺍﻭ ﺭﺍ ﺣﺎﺿﺮ ﻛﻨﻴﺪ.
ﺳﻠﻤﺔ ﺑﻦ ﺍﻛﻮﻉ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩ. ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ (ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ) ﺳﺮ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺮ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺩﻫﺎﻥ ﻣﺒﺎﺭک ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﻧﻮﺭﺍﻧﻰ ﺣﻀﺮﺕ ﺧﺎﺗﻢ ﺍلاﻭﺻﻴﺎﺀ ﻋﻠﻰ ﻣﺮﺗﻀﻰ (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﻣﺎﻟﻴﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: «ﺑﺎﺭ ﺍﻟﻬﺎ، ﺯﺣﻤﺖ ﮔﺮﻣﺎ ﻭ ﺳﺮﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﺮﺩﺍﺭ». ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﺮ اﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ (ﻋﻠﻴﻪﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﺩﺭﺩ ﭼﺸﻢ ﻋﺎﺭﺽ ﻧﺸﺪ ﻭ ﺍﺯ ﮔﺮﻣﺎ ﻭ ﺳﺮﻣﺎ ﺁﺯﺭﺩﻩ ﻧﮕﺸﺖ.
ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ (ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ) ﺯﺭﻩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﻭ ﭘﻮﺷﺎﻧﻴﺪ ﻭ ﺫﻭﺍﻟﻔﻘﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻛﻤﺮ ﺍﻭ ﺑﺴﺖ ﻭ ﭘﺮﭼﻢ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﭙﺮﺩ ﻭ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺮ ﻣﺮﻛﺒﺶ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻓﺮﻣﻮﺩ :
«ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﺍﺯ ﺳﻤﺖ ﺭﺍﺳﺖ، ﻣﻴﻜﺎﺋﻴﻞ ﺍﺯ ﺳﻤﺖ ﭼﭗ، ﻋﺰﺭﺍﺋﻴﻞ ﺍﺯ ﭘﻴﺶ ﺭﻭ ﻭ ﺍﺳﺮﺍﻓﻴﻞ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ، ﻭ ﻧﺼﺮﺕ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﻟﺎﻯ ﺳﺮ، ﻭ ﺩﻋﺎﻯ ﻣﻦ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ». و ﻓﺮﻣﻮﺩ: «ﻳﺎ ﻋﻠﻰ، ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻰ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻋﺮﺿﻪ ﻛﻦ». 

ﻣﻴﺪﺍﻥ ﺟﻨﮓ ﺧﻴﺒﺮ 
ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﻓﺖ، ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﻮﻋﻈﻪ ﻭ ﻧﺼﻴﺤﺖ ﻋﺪﻩ ﺍﻯ ﺑﺮﺍﻯ ﺟﻨﮓ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺁﻣﺪﻧﺪ. ﺁﻧﺎﻥ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺷﻬﻴﺪ ﻛﺮﺩﻧﺪ. اﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﺎﺧﺘﻪ ﻭ ﺁن ها ﺭﺍ ﻛﺸﺘﻨﺪ. ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻣَﺮﺣَﺐ ﺑﺎ ﻋﺪﻩ ﺍﻯ ﺁﻣﺪﻧﺪ. ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺩﺭک ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ. ﻣَﺮﺣَﺐ ﻛﻪ ﺷﺠﺎﻉ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﻧﺨﻮﺍﻫﻰ ﺁﻣﺪ. اﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ (ﻋﻠﻴﻪﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﭼﻨﺎﻥ ﺑﺎ ﺫﻭﺍﻟﻔﻘﺎﺭ ﺑﺮ ﺳﺮﺵ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﻛﻪ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺍﺯ ﺣﻠﻘﺶ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻭ ﻧﻴﻢ ﺳﺎﺧﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎک ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ. ﺻﺪﺍﻯ ﺗﻜﺒﻴﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ. ﻋﺪﻩ ﺍﻯ ﺍﺯ ﻳﻬﻮﺩ ﺑﻪ ﺩﻓﺎﻉ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻨﺪ. اﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﺑﻪ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﻋﺪﻩ ﺍﻯ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﻋﺪﻩ ﺍﻯ ﺑﻪ ﻗﻠﻌﻪ ﮔﺮﻳﺨﺘﻨﺪ.
ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪ ﺣﻴﺪﺭﻯ ﺩﺭ ﻗﻠﻌﻪ ﺭﺍ ﻛَﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﻣَﻌﺒَﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻕ ﻋﺒﻮﺭ ﻛﻨﻨﺪ. ﺣﻀﺮﺕ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻭﻯ ﺧﻨﺪﻕ ﺑﻪ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺁﻥ ﺩﺭ ﻋﺒﻮﺭ ﺩﺍﺩ، ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﺯ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﻗﺒﻞ، ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺑﻮﺩ.


منابع:

۱-بحارالأنوار: ج۹۷، ص۳۸۴
۲-مصباح المتهجد: ص۷۴۹
۳-بحارالأنوار: ج۲۱، ص۴۱
۴-توضیح المقاصد: ص۴
۵-کافی: ج۸، ص۳۵۱


نقل شده از کانال تلگرامی ارتباط با خدا به نشانی ertebat0bakhoda@


اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم وَالعَن اَعدَائَهُم اَجمَعین

یک سیره حسینی علیه السلام (1)

امام حسین (علیه السلام) در بالین برادرش امام حسن (علیه السلام) در زمان احتضار تشریف داشتند. امام حسین (علیه السلام) فرمودند: برادر!! می خواهم لحظه ای که ملک الموت را ببینی می دانی ، تو آنگاه قادر به سخن گفتن نخواهی بود پس دست خود را در دستم بگذار و هر وقت ملک الموت را دیدی دست مرا فشار بده تا من نیز بدانم. امام که دست امام را فشار داد، امام حسین علیه السلام توفی برادر را در آن لحظه دانست و اعمال بعد از توفی در حق برادر جاری ساخت.

حکمت حدیث آن است که اگر بر بالین کسی هستیم که در حال احتضار است او در زمان توفی با دیدن ملک الموت قادر به سخن گفتن نخواهد بود. ولی قادر به فشار دادن دستمان است، وقتی دستمان فشار داد یعنی ملک الموت در نزد ما حاضر است و بهتر است ما نیز به او سلام کنیم و اگر محتضر را دیدیم که دست ما را می گیرد، بدانیم محتضر عزرائیل را حس نموده است و دست ما از ترسش می گیرد. ما انسان ها تا زمان دیدن عزرائیل به کمک هم و دست در دست هم بودنمان نیازمندیم.


برگرفته از کتاب موسوعَةُ کَلِماتِ الامامِ الحُسَین


نقل شده از کانال تلگرامی اخلاق و معرفت در قرآن و روایات به نشانی akhlagh_marefat@


اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم وَالعَن اَعدَائَهُم اَجمَعین

ملک الموت حضرت عزرائیل در شبانه روز 360 بار به تو نگاه میکند

آیا میدانید

هر روز قبل از طلوع خورشید همه حیوانات سکوت سر داده تا صدای (النفخ فی الصور) را بشنوند. عاقبت همه بخیر!

آیا میدانید

بعد از فوت شخص رشد موها تا چندین ماه متوقف نمیشود!

آیا میدانید

بیدار کردن شخص خوابیده بصورت سریع و عجله ای؛ ممکن است شخص دچار اختلال عقلی دائم شود!

آیا میدانید

بعد از فوت تنها قسمت چپ مغز تا هفت دقیقه زنده میماند و تمام گذشته خود را بصورت یک خواب مرور میکند!

..لا حول ولا قوة إلا بالله.

آیا میدانید 

پس از مرگ تنها عضوی که تا ۳ روز زنده است گوش هست به همین علت هنگام مرگ تلقین خوانده میشود.

سبحان الله

ملک الموت حضرت عزرائیل؛ در شبانه روز 360 بار به تو نگاه میکند

و منتظر امر خداوند است برای قبض روحت؛ پس سعی کن هنگامی که تو را تحت نظر دارد مرتکب معصیت نشوی؛ در غیر این صورت چگونه با خداوند متعال تقابل خواهی کرد!

 

آیت الله کوهستانی:
فردای قیامت مردم دوست دارند به دنیا برگردند و یک ((لا اله الا الله)) بگویند و بمیرند.


قبل از مرگ، میتوانی ولی نمیدانی / بعد از مرگ میدانی ولی نمیتوانی

امام حسن مجتبی علیه السلام فرمودند:

مردم در این دنیا در خانه غفلت بسر می برند،
پس هر کاری را انجام می دهند، نتیجه‌اش را نمیدانند،
و چون به خانه آخرت روند، به وادی یقین وارد می‌شوند و همه چیز را خواهند دانست و لکن نمی‌توانند عملی برای خویش انجام دهند.


مصابیح الانوار، ج 2، ص 271


نقل شده از کانال تلگرامی عالم پس از مرگ به نشانی Pas_As_Marg@


پی نوشت : خدا آخر و عاقبتمان را ختم بخیر کند و ان شاءالله دلمون رو پُر کند از معرفت و محبت به خودش و دائم زبانمان ذکر خدا گوید. روزی می رسد که بعد از مرگ حسرت یک ذکر مثل سبحان الله و ... گفتن در دلمان می ماند و مثل سایر اموات آرزو می کنیم که به دنیا برگردیم و ذکر خدا بگوییم. اونوقت ما خیلی راحت اوقات و عُمرمون رو بدون ذکر خدا و به بطالت و گناه هدر میدیم و البته موقع مرگ و بعد از مرگ (که پرده غیب کنار میره) متوجه میشیم چقدر ضرر جبران ناپذیری کردیم و دیگر راه برگشتی نیست و چشم امیدمون میشه خیرات و دعاهای زندگان در حقمون بلکه یه گشایشی در برزخ برای ما حاصل بشه. خدایا دل و ذهن مارو به خودت متمایل کن و ما را خوب بمیران و بعد از مرگ هم رحمت و مغفرت و لطفت را شامل ما بگردان به حق محمد و آل محمد. آمین یا رب العالمین


اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ السِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ

خداوندا به مقدار علمِ بی پایانت بر فاطمه و پدرش و شوهرش و فرزندانش و رازی که در او قرار داده شده، صلوات و درود بفرست

قبض روح چیست؟!

قبض روح چیست؟!


قبض روح همان چیزی است که ما از آن تعبیر به مرگ و جان دادن می کنیم و در قرآن با این لفظ نیامده و ما در قرآن اصلاً تعبیر قبض روح نداریم. البته در روایات داریم. در قرآن یک تعبیر دقیق تری داریم به نام توفی که کلمه ی وفات نیز از همین گرفته شده است. توفی یا وفات یعنی تحویل گرفتن. اینکه ما به قبض روح می گوییم توفی و در قرآن نیز آمده است یعنی فرشته ی مرگ روح را تحویل گرفته و تعلق آن را از بدن قطع می کند.

روح موجود مجرد است و بدن مادی است. مانند آبی نیست که از کوزه بیرون بیاید بلکه تعلق و رابطه ی آن قطع می شود. گاهی اوقات ما به غلط به مرگ فوت می گوییم. فوت به معنای تمام شدن و از بین رفتن است. در واقع از بین نمی رود بلکه وفات می کند. وفات یعنی تحویل گرفته شد و از این عالم به یک عالم دیگری رفت.


حضرت عزراییل تنها نیست

در رابطه با قبض روح گفتنی است که مرگ یعنى انتقال از جهان جسمانى و عالم مادى به عالم برزخ (معاد استاد مطهرى ـ انتشارات صدار، ص 53 ـ 35).

اما اینکه در لحظه مرگ حضرت عزرائیل براى قبض روح حاضر میشود، امر مسلمى نیست. بلکه ظاهر قرآنى خلاف آن است. زیرا در قرآن چند دسته آیات به مرگ اشاره دارد:


1 - مسئولیت آن با خداست. او جان مخلوقات را مى گیرد. قرآن در این باره مى فرماید:

الله یتوفى الانفس حین موتها (سوره زمر، آیه 42.) خداوند جان (مخلوقات را) به هنگام مرگ مى گیرد.

امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: خداوند براى ملک الموت دستیاران و کمک کارانى از فرشتگان را قرار داده است که آنها جانها را از طرف ملک الموت مى گیرند، ملک الموت هم علاوه بر جان هایى که خود گرفته است جانهاى دیگرى که ملائکه گرفته اند را نیز مى گیرد و همه آنها را خداوند متعال از ملک الموت مى گیرد و به سوى خود مى برد.


2 - نسبت مرگ با ملک الموت است. قرآن در این باره مى فرماید:

قل یتوفاکم ملک الموت الذى و کل بکم (سوره سجده، آیه 10.)

(اى پیامبر به مردم) بگو: ملک الموت ماءمور (گرفتن جان شماست) و روح شما را مى گیرد، سپس به سوى پروردگارتان باز مى گردید.


3 - نسبت آن را به ملائکه داده است. در یک جا مى فرماید:

الذین تتوفاهم الملائکة طیبین (سوره نحل، آیه 32.)

(پرهیزکاران) کسانى هستند که فرشتگان جانشان را مى ستانند در حالى که طیب و پاکیزه اند از همه بدى ها و زشتى ها.

در جاى دیگر مى فرماید:

الذین تتو فاهم الملائکة ظالمى انفسهم (سوره نحل، آیه 28.)

(کافران) کسانى هستند که فرشتگان جانشان را مى گیرند در حالى که بر خویشتن ستم کرده اند.


چگونه مى شود که مرگ را گاهى به خدا و گاهى به ملک الموت و گاهى به ملائکه نسبت مى دهند؟


آیا همه آنها با کمک همدیگر جان مخلوقات را مى گیرند؟ یا هر کدام جان افراد مخصوصى را مى گیرند. در این باره نظریاتى وجود دارد از جمله:


1 - قبض روح افراد به حسب رتبه و مقام آنان است. جان افراد کافر و مشرک، جنایت کار و خیانت کاران، بى دین، و بدکاران را ملائکه مى گیرند و روح مومنان و زاهدان، علما و صالحان را ملک الموت و روح دوستان و مقربان الهى را خدا مى گیرد.


2 - از امام صادق علیه السلام درباره گرفتن جان افراد سئوال شد: با توجه به این که در یک زمان، بسیارى از مردم در اطراف جهان از دنیا مى روند که شمارش آنها را جز خدا نداند، اگر تنها ملک الموت قبض روح مى کند با آیات یاد شده چگونه ممکن است؟

فرمود: خداوند براى ملک الموت دستیاران و کمک کارانى از فرشتگان را قرار داده است که آنها جانها را از طرف ملک الموت مى گیرند، ملک الموت هم علاوه بر جان هایى که خود گرفته است جانهاى دیگرى که ملائکه گرفته اند را نیز مى گیرد و همه آنها را خداوند متعال از ملک الموت مى گیرد و به سوى خود مى برد. (من لایحضره الفقیه، شش جلدها، جلد 1، ص 190.)


آیات ذکر شده منافات با هم ندارند؛ زیرا ملک الموت و ملائکه همه فرمان برداران حق و مجریان دستورات او هستند.

این قضیه درست مانند وزیر کشور و استاندار و فرمانداران اوست. وزیر کشور استاندارى را به نمایندگى از جانب خود انتخاب مى کند و استاندار هم فرماندارانى را براى اجراى دستورات و انجام کارها و نیازها ماءموریت مى دهد و آنان را به نقاط مختلف مى فرستد.


3 - در اخبار آمده است: ملک الموت ما بین زمین و آسمان قرار دارد، اعوان و انصارش روح انسان ها را از جاى خودشان مى گیرند تا وقتى به گلوى آنان رسید. در این هنگام ملک الموت روح ها را مى گیرد و از بدن ها خارج مى کند و به سوى خدا مى برد. (کشف الاسرار، ج 7، ص 521.)


نقل شده از کانال تلگرامی عالم پس از مرگ به نشانی Pas_As_Marg@


اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم