آن هنگام امام رضا علیه السلام به نیشابور رسید و قصد عزیمت به سوی مأمون را داشت، راویان حدیث نزد ایشان گرد آمدند و گفتند: این فرزند رسول خدا، اکنون که عازم سفر هستید، آیا حدیثی برای ما بیان نمی فرمایید تا از شما بهره مند گردیم.
حضرت رضا علیه السلام در آن هنگام در هودج نشسته بودند، پس سرشان را بیرون آوردند و فرمودند: از پدرم موسی بن جعفر شنیدم که فرمود:
از پدرم جعفر بن محمد شنیدم که فرمود:
از پدرم محمد بن علی شنیدم که فرمود:
از پدرم علی بن الحسین شنیدم که فرمود:
از پدرم حسین بن علی شنیدم که فرمود:
از پدرم امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام شنیدم که فرمود:
از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود:
از جبرئیل شنید که گفت: از خدای صاحب جلال و شوکت شنیدم که فرمود:
لا اله اله الله دژ من است و کسی که به دژ من داخل گشت از عذاب من در امان است. امام این را فرمود و قافله حرکت کرد.
پس از اندکی سر از هودج بیرون آورد و ما را ندا در داد که: (این کلام) شروطی دارد و من از شروط آن هستم.
(الأمالی (للصدوق) ج۱ ص۲۳۵)
نقل شده از کانال تلگرامی ارتباط با خدا به نشانی ertebat0bakhoda@
https://imgurl.ir/uploads/b994700_mazhabi16.jpg
اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم وَالعَن اَعدائَهُم اَجمَعین
امانتی از اهل بیت (علیهم السلام) که در شام به جا ماند
پس از واقعه کربلا و در زمانی که کاروان اسرای کربلا در شام بودند، حضرت رقیه (سلام الله علیها) به خاطر سختیهایی که در این جریان دید و غم فراق پدر بزرگوارشان رحلت فرمودند. یزید دستور داد چراغ و تخته غسل را ببرند، و او را با همان پیراهن کهنه اش کفن کردند.
زنان شام ازدحام کردند و در حالی که سیاهپوش شده بودند، برای بدرقه اهل بیت (علیهم السلام) از خانهها بیرون آمدند. صدای ناله و گریه آن ها از هر سو شنیده میشد و با کمال شرمندگی با اهل بیت (علیهم السلام) وداع نمودند، و تا کاروان اهل بیت (علیهم السلام) پیدا بود، مردم شام گریه میکردند.
حضرت زینب (سلام الله علیها) هنگام وداع، ناگاه سر از هودج بیرون آورد و خطاب به مردم شام فرمود:
«ای اهل شام، از ما در این خرابه امانتی مانده است؛ جان شما و جان این امانت. هر گاه کنار قبرش بروید (او در این دیار غریب است) آبی بر سر مزارش بپاشید و چراغی در کنار قبرش روشن کنید».
وقتی حضرت زینب (سلام الله علیها) با همراهان به مدینه بازگشتند زن های مدینه برای عرض تسلیت، به حضور زینب (سلام الله علیها) آمدند آن حضرت حوادث جانسوز کربلا و کوفه و شام را برای آنها بیان می کرد و آن ها گریه می کردند، تا اینکه به یاد حضرت رقیه (سلام الله علیها) افتاد و فرمود:
«اما مصیبت وفات رقیه در خرابه شام، کمرم را خم کرد و مویم را سفید نمود.»
زن ها وقتی این سخن را شنیدند، صدایشان با شور و ناله به گریه بلند شد و آن روز به یاد رنجهای جانگداز رقیه (سلام الله علیها) بسیار گریستند.
در کتاب «وقایع الشهور و الأیام» مرحوم آیت الله بیرجندی آمده است که دختر کوچک امام حسین (علیه السلام) روز پنجم ماه صفر سال ۶۱ وفات کرد.
چنانکه همین مطلب در کتاب «ریاض القدس» نیز نقل شده است.
در صفحه ۲۴۴ «مهیج الاحزان» از حمید بن مسلم نقل شده که چون حضرت علیاصغر شهید شد... دخترانی از خیمه بیرون دویدند، و خود را بر روی نعش آن طفل شهید انداختند... و آن دختران فاطمه و سکینه و رقیه بودند.
نقل شده از کانال تلگرامی ارتباط با خدا به نشانی ertebat0bakhoda@
اَللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم وَالعَن اَعدَائَهُم اَجمَعین