جنگ های ملکه
ملکه الیزابت دوم در 7 دهه حکومت خود بهطور مستقیم و غیرمستقیم در کشتار میلیونها تن از مردم کشورهای مخالف نقش داشته است. نیروهای او در این مدت در 12 جنگ مشارکت داشتهاند که در دو مورد آن انگلیس منحصرا شرکت داشته است. در ادامه به این جنگها اشاره شده است؛
۱- جنگ کره 1950
سال 1950 به دنبال حمله کمونیستهای مسلط بر شمال شبهجزیره به منطقه جنوبی، آمریکا برای ازدستنرفتن این منطقه به شبه جزیره کره لشکرکشی کرد. هرچند ملکه الیزابت سال 1952 به پادشاهی رسید اما نیروهای انگلیسی تا پایان جنگ در سال 1953 به مدت دوسال در دوران سلطنت ملکه الیزابت در این جنگ مشارکت داشتند. تلفات این جنگ 1.5 میلیون کشته بود.
۲- بحران سوئز 1956
مصر سال 1956 کانال سوئز را ملی اعلام کرد. در ۲۹ اکتبر ۱۹۵۶، ارتش رژیمصهیونیستی وارد شبه جزیره سینا شد و دو روز بعد نیز جنگندههای انگلیسی و فرانسوی با پرواز از روی ناوهای هواپیمابر مواضع مصر در این منطقه را بمباران کردند.
۳- جنگهای جنوب شرق آسیا (دهه 1950 تا 1970)
ویتنام، کامبوج و لائوس که پیشتر جزئی از مستعمرات فرانسه بودند در دهه 1950 شاهد موجی از استقلالطلبی شدند. انگلیس نیز در همراهی با آمریکا در بمبارانهای ویتنام و لائوس به شکل مخفیانه حضور داشت. این جنگها بیش از 4 میلیون کشته برجای گذاشت.
۴- جنگ در جنوب یمن 1963
انگلیس بندر عدن و از طریق آن دیگر مناطق جنوب یمن را برای پشتیبانی از مسیر مواصلاتی خود به مستعمراتش در آفریقا و آسیا تصرف کرد.
۵- جنگ فالکلند 1982
جزایر فالکلند در آرژانتین، سال 1833 تحت سلطه بریتانیا درآمد. سال 1982 دولت آرژانتین طی یک عملیات نظامی موفق شد این جزایر را آزاد کند. این حمله به جنگی ده هفتهای منجر شد و طی آن ارتش انگلیس با اعزام ناوگان بزرگی موفق شد بار دیگر جزایر فالکلند را اشغال کند.
۶- جنگ اول خلیج فارس 1991
عراق سال 1990 با حمله به کویت این کشور را اشغال کرد. آمریکا در راس ائتلافی از 35 کشور به عراق حمله کرد. از 956 هزار سرباز حاضر در ائتلاف 700 هزار تن آمریکایی و 43 هزار تن دیگر انگلیسی بودند. انگلیس همچنین بهطور جدی در برنامه نفت در برابر غذا مشارکت داشت.
۷- اشغال افغانستان 2001
حمله به برجهای دوقلو تجارت جهانی در نیویورک. آمریکا مدعی بود طالبان گروه القاعده را پناه داده و این گروه از خاک افغانستان در حال برنامهریزی عملیاتهایی برای کشتار غربیهاست. آمریکا در همان سال با همراهی گسترده انگلیس به افغانستان حمله کرده و آن را اشغال کرد. این جنگ بیش از 200 هزار کشته در برداشت.
۸- اشغال عراق 2003
اشغال عراق به بهانه وجود سلاحهای کشتار جمعی چندان آسان نبود. آمریکا بار دیگر با همراهی بیبدیل انگلیس به این کشور حمله کرد. مشهور است که واشنگتن هیچ اقدام بزرگی در منطقه غرب آسیا را بدون مشورت و کسب همراهی لندن آغاز نمیکند.
انگلیس پس از استقرار در عراق کنترل استان مهم بصره را که بیش از نیمی از تولید نفت این کشور را دراختیار داشت، به دست گرفت.
۹- تجزیه سودان 2011
سودان سال 1956 از انگلیس استقلال گرفت. علیرغم شکست در بسیاری از این کشورها، لندن تلاش کرد همچنان به نفوذ خود در آنها ادامه داده و با اجرای سیاستهایی بار دیگر به افزایش بهرهبرداری خود از منابع این کشورها بپردازد.
۱۰- توطئه علیه سوریه 2011
با شکلگیری زمینههای بهار عربی در آخرین روزهای سال 2010 و سقوط حاکمان تونس، مصر و لیبی در سال 2011 تنشها به سوریه نیز کشیده شد. انگلیس نیز بهعنوان بخشی از بلوک غربی وارد قضایای سوریه شده و یکی از توطئهگران درگیریهای خونین این کشور بود.
۱۱- توطئه و جنگ در اوکراین (2014 و 2022)
لندن سال 2014 با حمایت از اعتراضات خیابانی در اوکراین موفق شدند دولت قانونی این کشور را ساقط کند. در پی تسلط غربگرایان اوکراین بر کییف دولت روسیه نیز در واکنش به اقدام غرب، شبه جزیره کریمه را از خاک اوکراین جدا ساخته و به خاک خود ملحق ساخت.
۱۲- جنگ یمن 2015
یمن حوزه نفوذ سنتی انگلیس است. با به بنبست رسیدن ریاض و ابوظبی در این جنگ، واشنگتن و لندن به صورت مستقیمتری وارد جنگ شدند به گونهای که تاکنون چندین عضو از نیروهای ویژه ارتش انگلیس در این جنگ کشته شدهاند.
نقل شده از کانال تلگرامی خبری فتح به نشانیnews_fath@
https://s6.uupload.ir/files/siyasi2_kii7.jpg
وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ
و کسانى که ستم کرده اند به زودى خواهند دانست به کدام بازگشتگاه برخواهند گشت
چرا مرگ ملکه انگلستان مهم است؟
1- انگلستان از ۴ کشور انگلیس، ایرلند شمالی، اسکاتلند و ولز تشکیل شده که شانزده کشور مشترک المنافع مثل کانادا، استرالیا، نیوزلند و... و حتی سابقا پاکستان تحت قیومیت ملکه انگلیس هستند که با مرگ وی احتمال استقلال برخی از آنها تقویت می گردد که می تواند برخی معادلات جهانی را تغییر دهد.
2- از سال ۲۰۰۳ جرم انگاری فکر کردن به جمهوریت در انگلستان برچیده شد و گروه های جمهوری خواه (منظور حزب جمهوری خواه نیست) فرصت عرض اندام پیدا کردند، البته هیچگاه توان مواجه با الیزابت را نداشتند که با مرگ وی فرصت مناسبی برای آنها ایجاد خواهد گردید.
3- پرنسس چارلز حدوداً ۷۲ ساله شخصیتی خودکامه تر از ملکه انگلیس داشته و خواهان دخالت های علنی تر خاندان سلطنت در امور است که این موضوع قطعاً باعث افزایش نفرت جامعه انگلیس مخصوصاً کشورهای زیر نظر بریتانیا خواهد شد، ضمناً همسر وی نیز شخصیتی منفور در انگلیس است و اگر چارلز پادشاه گردد او نیز ملکه خواهد شد که قاعدتاً واکنش های منفی مردم را به همراه خواهد داشت.
4- مرگ ملکه انگلیس می تواند باعث تضعیف بی بی سی، رسانه درباری شود که این قطعاً برای کشور ما و همه انسان های آزاده مفید خواهد بود.
5- مرگ ملکه انگلیس و خلأ قدرت حاصله ممکن است به درگیری و جنگ حتی در بین کشورهای اروپایی منجر گردد و در این زمستان سخت کار دولت جدید انگلیس را برای اداره انگلیس و سه کشور زیرمجموعه اش بسیار سخت خواهد کرد.
قاعدتاً مرگ الیزابت دوم سرآغاز تحولات خاصی که به ضرر تمامیت خواهی آنگلوساکسون ها و جریان مخوف ایلومناتی است، خواهد شد. شاید برخی این متن را به سخره بگیرند ولی نمی داند رسماً یک شعبه از انجمن فراماسونری در کاخ باکینگهام ایجاد شده است که قطعاً با مدیریت ماسون اعظم الیزابت آدم خوار اداره می شده است که با کمی جستجو در اینترنت می شود مستنداتی بر اثبات این ادعا پیدا کرد.
نکته جالب مرگ الیزابت دوم، انتشار و واکنش خاص برخی رسانه های داخلی مثل خبر فوری است که چندین خبر خاص در جهت تخریب موج ایجاد شده و پس از آن آرام کردن شرایط رسانهای و همچنین خط دهی دارد که در اخبار مشابه و حتی با درصد اهمیت بالا این مثلاً رسانه واکنش های بسیار کم تر و در حد خبر کوتاه داشته که جای بسی تأمل دارد.
محمدمهدی شریعت
نقل شده از کانال تلگرامی ایران سیاست به نشانی iransiasat_ir@
https://s6.uupload.ir/files/siyasi2_kii7.jpg
وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ
و کسانى که ستم کرده اند به زودى خواهند دانست به کدام بازگشتگاه برخواهند گشت
جنگ ها و منازعات انگلستان در دوران ملکه الیزابت
- کنیا (1952_ 1960) : شورش مائو مائو
- عمان (1954_ 1959) : جنگ جبل اخدار
- (1955_ 1959) : اضطراری قبرس
- مصر (1956_ 1957) : بحران کانال سوئز
- ایرلند (1956_ 1962) : عملیات مرزی
- ایسلند (1958_ 1961) : اولین جنگ کاد
- یمن (1959) : اشغال یافا
- عمان (1962_ 1974) : شورش ظفار
- نزاع اندونزی و مالزی (1963_ 1966) : بورنئو
- یمن (1963_ 1967) : اضطراری عدن
- ایرلند (1968_ 1998) : مشکلات
- ایسلند (1972_ 1973) : دومین جنگ کاد
- ایسلند (1975_ 1976) : سومین جنگ کاد
- آرژانتین (1982) : جنگ فالکلند
- لبنان (1982_ 1984) : نیروهای چند ملیتی در لبنان
- عراق (1990_ 1991) : جنگ خلیج
- بوسنی (1992_ 1995) : جنگ بوسنی
- عراق (1998) : عملیات روباه صحرا
- کوزوو (1998_ 1999) : جنگ کوزوو
- سیرالئون (2000_ 2002) : جنگ سیرالئون
- افغانستان (2001 _ 2021) : جنگ افغانستان
- عراق (2003_ 2009) : جنگ عراق
- لیبی (2011) : جنگ های داخلی لیبی
- عراق و سوریه (2014 تاکنون) : عملیات شیدر
- (2015 تاکنون) : جنگ یمن
https://s6.uupload.ir/files/siyasi1_g618.jpg
منبع : تبیان
وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ
و کسانى که ستم کرده اند به زودى خواهند دانست به کدام بازگشتگاه برخواهند گشت
داستان بسیاااار زیبای "مقبل کاشانی"
مقبل کاشانی، شاعری بوده که خیلی آرزوی زیارت امام حسین علیه السلام رو داشته اما از نظر مالی در مضیقه بوده، یک روز یکی از دوستان خرج سفرش رو تقبل میکنه و از کاشان راه میفتن به سمت کربلا در راه و نزدیکی های گلپایگان دزدان قافله رو تاراج میکنن یک عده از افراد بر میگردن کاشان یک عده هم میرن سمت گلپایگان و از اونجا با توجه به اعتباری که داشتند و یا از فامیلاشون پول قرض میکنن و سفر رو ادامه میدن.
اما مقبل در گلپایگان نه آشنایی داشت و نه اعتباری، از یک طرف هم دوست نداشت دیگه راهی رو که اومده برگرده؛ دلش هوای امام حسین علیه السلام رو داشت با خودش میگفت همینجا میمونم کار میکنم تا خرج ادامه سفرم جور بشه، در گلپایگان ماند تا اینکه شب عاشورا شد، اشعاری رو که سروده بود در شب عاشورا خوند و غوغا کرد ...
همون شب پس از اتمام مجلس و در عالم رویا خواب دید، مشرف شده به کربلا و وارد صحن شد؛ خواست بره طرف ضریح که از ورودش جلوگیری کردن ...
مقبل میگه: با خودم گفتم خدایا نباید در رابطه با دخول به حرم کسی دیگری را مانع شوند.
یکی گفت: درست میگویی مقبل اما الان فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و خدیجه کبری (سلام الله علیها) و آسیه و هاجر و ساره با عده ای از حوریان در حرم مشغول زیارتند؛ چون تو نامحرمی اجازه ورود نخواهی داشت.
پرسیدم: توکیستی؟
گفت : من از فرشتگان حافّین هستم، حالا برای اینکه ناراحت نشوی بیا تا تو را به قسمتهای دیگر حرم هدایت کنم.
در سمت غربی صحن مطهر مجلسی با شکوه بود، از وی راجع به حاضرین در مجلس سوال کردم.
گفت: پیامبرانند از آدم تا خاتم که همه برای زیارت قبر سیدالشهدا (علیه السلام) آمده اند.
مقبل میگه، حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) را دیدم که فرمود: بروید به محتشم بگویید بیاید.
ناگاه دیدم محتشم با همان قیافه، قدی کوتاه و چهره ای نورانی و عمامه ای ژولیده وارد شد.
حضرت به منبری که در آنجا بود اشاره فرمودند، که ای محتشم برو بالا و هر چه بالا میرفت حضرت میفرمود، برو بالاتر تا پله نهم رسید ایستاد و منتظر دستور پیامبر بود.
حضرت فرمود: ای محتشم امشب شب عاشوراست، از آن اشعار جانسوزت بخوان
و محتشم شروع کرد به خواندن اشعارش:
کشتی شکست خوردهٔ طوفان کربلا
در خاک و خون طپیده میدان کربلا
اینجا بود که، صدای گریه و ناله از پیامبران بلند شد ...
حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) گریه کنان می فرمود: ای پدران من ای عزیزان ببینید با فرزندم حسین چه کرده اند، آب فراتی که همه حیوانات از آن مینوشند بر فرزندم حرام کردند.
سپس اشاره کرد که محتشم باز هم بخوان محتشم ادامه داد:
روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار
خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار
در این لحظه گریه آنقدر زیاد شد که، گویی صدای گریه به عرش میرسید.
محتشم خواست تا پایین بیاید حضرت فرمود: باز هم بخوان زیرا هنوز دلها از گریه خالی نشده
محتشم در حالیکه عمامه اش را از سر برداشت، فریاد کنان صدا زد یا رسول الله :
این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
با رسیدن محتشم به این قسمت از اشعارش رسول الله غش کرد و انبیا همه بر سر میزدند و گریه میکرند و ملائکه محتشم را ساکت میکردند، محتشم لب فرو بست و از منبر پایین آمد.
پس از ساعتی که مجلس به حالت عادی بازگشت پیامبر (صلی الله علیه و آله) عبای خود را بر دوش محتشم انداخت ...
مقبل میگوید؛ من هم شاعر اهل بیت بودم و دوست داشتم پیامبر به من هم بگوید تو هم اشعارت را بخوان.
هر چه انتظار کشیدم نفرمود، مایوسانه از حرم خارج شدم که دیدم حوری مرا صدا میزند: ای مقبل، فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به نزد پدر آمد و فرمود: به مقبل هم بگویید تا اشعارش را بخواند.
مقبل گوید؛ رفتم روی منبر پله اول ولی دیگر پیامبر (صلی الله علیه و آله) به من نفرمود برو بالاتر فهمیدم، مقام محتشم از من خیلی بالاتر است.
شروع کردم به خواندن اشعارم:
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سید الشهداء بر جدال طاقت داشت
هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب واژه گون گردید
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد
تا این اشعار را خواندم، حوریه ای آمد و گفت: مقبل دیگر نخوان که زهرا (سلام الله علیها) غش کرد.
مقبل گوید؛ از منبر فرود آمدم و پیامبر (صلی الله علیه و آله) صله چیزی به من عطا نفرمود، ناگهان امام حسین (علیه السلام) را درهمان حالت رویا دیدم که از آن حلقوم بریده صدا زد: ای مقبل من خودم خلعت تو را خواهم داد.
مقبل گوید؛ در این حال از خواب بیدار شدم.
فردای آن روز قافله ای به قصد زیارت کربلا حرکت کرد و مرا همراه خود بردند ...
منبع: وقایع الایام 58
نقل شده از کانال تلگرامی ارتباط با خدا به نشانی ertebat0bakhoda@
به تو از دور سلام
----------------------------------------------
اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَّ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیتَ عَلی اِبراهیمَ وَ عَلی آلِ اِبراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.
اَللهُمَّ بَارِک عَلی مُحَمَّدٍ وَّ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا بَارَکتَ عَلی اِبراهیمَ وَ عَلی آلِ اِبراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.
خداوندا بر محمد و آل محمد درود فرست، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم درود فرستادی، راستی که تو ستوده شده و بزرگواری.
خداوندا بر محمد و آل محمد برکت نازل فرما، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم برکت نازل فرمودی، به راستی که تو ستوده شده و بزرگواری.
روضه جانسوز خرابه شام:
سختیهای اسارت، رقیهٔ نازدانه را به شدت میرنجاند و او یک سره بهانهٔ بابا را میگرفت؛ شبی در خرابهٔ شام و در خواب پدر را دید؛ چون از خواب برخواست و چشم گشود، خود را در خرابه یافت و از پدر نشانی ندید؛ از عمه سراغ پدر را گرفت و زینبِ مظلومه بسیار گریه کرد و رقیه نیز با عمه گریست؛ آن شب باز صدای عزاداری زنان اهلبیت بلند شد؛ مجلسی که نوحه سرایش رقیه بود؛ از سر و صدای اهلبیت، یزید (لعنة اللّه علیه) از خواب نحس بیدار شد و پرسید چه خبر است؟ به او خبر دادند که کودکی سراغ پدرش را گرفته است؛ یزید دستور داد تا سر پدرش را برای او ببرند! این دستور یزید نشان از رذالت و شقاوت طینت او بود و برگی دیگر از دفتر مظلومیتهای بیشمار اهلبیت را گشود؛ وقتی به دستور یزید سر پدر را برای رقیه آوردند، رقیه سر را در بغل گرفت و عقدههای دل را باز کرد و هر چه میخواست با سر بابا گفت؛ آن شب رقیه گم شدهٔ خود را یافته بود، اما بی نوازش و آغوش گرم؛ پس لبهایش را بر لبهای بابا گذاشت و آن قدر گریست تا جان به جان آفرین تسلیم کرد؛ پشت خمیدهٔ زینب شکست، رو به سر برادر فرمود: آغوش بگشا که امانتت را باز گرداندم؛ دیگر کسی نالههای شبانهٔ رقیه را در فراق پدر نشنید.
نقل شده از کانال تلگرامی کَلَامُکُمْ نُورٌ وَ اَمْرُکُمْ رُشدٌ به نشانی ahadisegoharbar@
https://s6.uupload.ir/files/hazratzeynab_ghsj.jpg
https://s6.uupload.ir/files/hazrat_roghayeh_u5th.jpg
https://s6.uupload.ir/files/ziyarat1_3mr7.jpg
اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم