حضرت رقیه سلام الله علیها
حضرت فاطمه صغری (رقیه) علیها سلام، دختر سه ساله امام حسین (علیه السلام) عصر روز سه شنبه در خرابه در کنار حضرت زینب (سلام الله علیها) نشسته بود. جمعی از کودکان شامی را دید که در رفت و آمد هستند.
پرسید: عمه جان! اینان کجا می روند؟ حضرت زینب (سلام الله علیها) فرمود: عزیزم این ها به خانه هایشان می روند. پرسید: عمه! مگر ما خانه نداریم؟ فرمودند: چرا عزیزم، خانه ما در مدینه است. تا نام مدینه را شنید، خاطرات زیبای همراهی با پدر در ذهن او آمد.
بلافاصله پرسید: عمه! پدرم کجاست؟ فرمود: به سفر رفته. طفل دیگر سخن نگفت، به گوشه خرابه رفته زانوی غم بغل گرفت و با غم و اندوه به خواب رفت. پاسی از شب گذشت. ظاهراً در عالم رؤیا پدر را دید. سراسیمه از خواب بیدار شد، مجدداً سراغ پدر را از عمه گرفت و بهانه جویی نمود، به گونه ای که با صدای ناله و گریه او تمام اهل خرابه به شیون و ناله پرداختند.
خبر را به یزید (لعنة الله علیه) رساندند، دستور داد سر بریده پدرش را برایش ببرند. رأس مطهر سید الشهدا را در میان طَبَق جای داده، وارد خرابه کردند و مقابل این دختر قرار دادند. سرپوش طبق را کنار زد، سر مطهر سیدالشهدا را دید، سر را برداشت و در آغوش کشید.
بر پیشانی و لبهای پدر بوسه زد و آه و ناله اش بلندتر شد، گفت: پدر جان چه کسی صورت شما را به خونت رنگین کرد؟ پدر جان چه کسی رگهای گردنت را بریده؟ پدر جان «مَن ذَالَّذی أَیتَمَنی علی صِغَرِ سِنِّیِ» چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟ پدر جان یتیم به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ بشود؟ پدر جان کاش خاک را بالش زیر سرم قرار می دادم، ولی محاسنت را خضاب شده به خونت نمی دیدم.
دختر خردسال حسین (علیه السلام) آن قدر شیرین زبانی کرد و با سر پدر ناله نمود تا خاموش شد. همه خیال کردند به خواب رفته. وقتی به سراغ او آمدند، از دنیا رفته بود. شبانه غساله آوردند، او را غسل دادند و در همان خرابه مدفون نمودند.
به دخترت زده ای سر فدای سر زدنت
فدای آتش داغی که بر جگر زدنت
چقدر ناله کشیدم دگر نخوان قرآن
ولی تو خواندی و با سنگ ای پدر زدنت
به هیچ جای سر تو که جای سالم نیست
ز بس که هر سر بازار و هر گذر زدنت
خودت بگو سر نیزه چه بر سرت آمد؟
به روی نیزه که بودی چرا مگر زدنت؟
میان مجلس و در پیش روی عمه و من
برای کشتن ما بوده بیشتر زدنت!
نقل شده از کانال تلگرامی داروخانه معنوی به نشانی Manavi_2@
https://s6.uupload.ir/files/ziyarat1_3mr7.jpg
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ السِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ
خداوندا به مقدار علمِ بی پایانت بر فاطمه و پدرش و شوهرش و فرزندانش و رازی که در او قرار داده شده، صلوات و درود بفرست
گفتگوی زن غساله با حضرت زینب کبری سلام الله علیها
هنگامی که زن غساله ، بدن حضرت رقیه (سلام الله علیها) را غسل می داد ، ناگاه دست از غسل کشید و گفت: سرپرست این اسیران کیست؟
حضرت زینب (سلام الله علیها) فرمود : چه می خواهی؟
غساله گفت : این دخترک به چه بیماری مبتلا بوده که بدنش کبود است؟
حضـرت زینب (سلام الله علیها) در پاسخ فرمود :ای زن ، او بیمار نبود ، این کبودیها آثار تازیانه ها و ضـربه های دشـمنان است.
پس از شهادت آن مخدّره و هنگامی که کاروان اهل بیت قصد بازگشت داشتند، مردم نامرد شام که صدای گریه و شیون آن ها از هر سو به گوش می رسد برای بدرقه کاروان از خانه های خود بیرون آمدند.
زنان شام ازدحام کردند و در حالیکه سـیاه پوش شده بودند برای بدرقه اهل بیت علیه السـلام از خانه ها بیرون آمدند. صدای ناله و گریه آنها از هر سو شـنیده می شد و با کمال شرمندگی با اهل بیت علیه السلام وداع نمودند.
حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) از این فرصت اسـتفاده های بسـیار کرد. از جمله اینکه هنگام وداع، ناگاه سر از هودج بیرون آورد و خطاب به مردم شام فرمود :
ای اهـل شـام ، از مـا در این خرابه امانتی مانـده است، جان شـما و جان این امانت. هرگاه کنار قبرش برویـد، او در این دیار غریب است. آبی بر سر مزارش بپاشید و چراغی در کنار قبرش روشن کنید.
منبع: ستاره درخشان شام
نقل شده از کانال تلگرامی مصباح به نشانی misbah110@
https://s6.uupload.ir/files/hazratzeynab_ghsj.jpg
اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم وَالعَن اَعدَائَهُم اَجمَعین
زیارت حضرت رقیه (سلام الله علیها)
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنـا رُقَیَّةَ،
عَلَیْکِ التَّحِیَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ خَدیجَةَ الْکُبْرى اُمِّ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ وَلِىِّ اللهِ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الشَّهیدَةِ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقیّةُ النَّقیَّةُ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الزَّکِیَّةُ الْفاضِلَةُ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْبَهِیَّةُ،
صَلَّى اللهُ عَلَیْکِ وَعَلى رُوحِکِ وَبَدَنِکِ،
فَجَعَلَ اللهُ مَنْزِلَکِ وَمَاْواکِ فِى الْجَنَّةِ مَعَ آبائِکِ وَاَجْدادِکِ،
الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدّارِ،
وَعَلَى الْمَلائِکَةِ الْحـافّینَ حَوْلَ حَرَمِکِ الشَّریفِ،
وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ،
وَصَلَّى اللهُ عَلى سَیِّدِنا مُحَمَّد وَآلِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ وَسَلَّمَ تَسْلیماً برَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
ترجمه
درود بر تو ای بزرگ ما رقیه که بر تو باد احترام و سلام و عنایات و برکات خداوندگار ما. به تو ادای احترام می کنم ای دخت امیرالمومنین علی بن ابی طالب، در برابر عظمتت تعظیم می نمایم ای دختر فاطمه زهرا که مادرت بزرگ زنان دو جهان است، تسلیم مقام توام ای دختر یادگار خدیجه کبری، که سمت مادری داشت بر مردان و زنان با ایمان. سلام بر تو ای دختر ولی خدا.
https://s6.uupload.ir/files/ziyarat1_3mr7.jpg
نقل شده از کانال تلگرامی ارتباط با خدا به نشانی ertebat0bakhoda@
اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم
سفره حضرت رقیه سلام الله علیها
- این سفره در باورهای مردم، از سفره های بسیار مجرب بوده و برای هر نذر و حاجتی از قبیل شفای بیمار، به سلامت بازگشتن مسافران، خرید خانه، رفتن به زیارت و ... گسترده می شود.
- سفره را می توانند در اماکن متبرکه مانند مساجد، حسینیهها و تکایا و یا در منزل خود نذر کنند. نذر سفره در منزل به این شرط است که از پاکیزه و طاهر بودن تمام اجزای خانه مطمئن باشند.
- اگر سفره را در اماکن متبرکه بیندازند، سادهتر بوده و تنها نان و خرما بر آن می نهند. ولی اگر در منزل انداخته شود خوراکی های بیشتر و متنوعتری همچون نان، پنیر، سبزی، خرما، نقل و نبات، آجیل و دیگر خوراکی ها در آن قرار می دهند. اما بهتر است که این سفره به صورت محقرانه انداخته شود. معمولا هستههای خرما را درمی آورند، ولی اگر از قبل این کار را انجام نداده باشند از افرادی که خرما را میخورند، می خواهند که هستهها را برگردانند تا به آب روان بسپارند و زیر دست و پا نیندازند.
- معمولا سفره حضرت رقیه را، در سه نوبت و هر نوبت در یک شب جمعه نذر می کنند. اما می گویند در شب دوشنبه نیز انداختن این سفره خوب است.
گستردن این سفره در منزل به این شکل است که:
- خانمهای حاجتمند در اتاقی از خانه که به پاکیزگی آن اطمینان دارند، سفرهای پهن کرده و انواع خوراکی ها از قبیل نان و پنیر و سبزی، خرما که هستههای آن را درآورده و به آب روان سپردهاند، نقل، نبات و آجیل که بیشتر شامل کشمش، نخودچی، گردو و توت خشک میباشد را در آن می نهند.
- روی سفره را با پارچهای سیاه می پوشانند و تا پایان مراسم سفره آن را بر نمی دارند تا توجه مهمانان به سفره جلب نشود. آنگاه در کنار این سفره نمادی از یک قبر کوچک را به این شکل می سازند، که چند آجر یا خشت را روی هم چیده و بر روی آنها شمع روشن می کنند.
- در زمان مشخص شده، روضهخوان خانم یا آقا که از قبل دعوت شده است و نیز سایر مهمانان وارد اتاق میشوند و دور تا دور سفره می نشینند. زنان حاجتمند با دیدن صحنه قبر کوچک شروع به گریستن می کنند و روضهخوان نیز روضه و شرح مصیبت حضرت رقیه و قساوت و بی رحمی یزید را می خواند. زنان سر بر آن قبر نهاده و می گریند و او را به روح پدر و جد بزرگوارش سوگند می دهند، که هر چه زودتر مرادشان را برآورده سازد و می گویند، یا حضرت رقیه خاتون، مراد مرا بده.
نقل شده از کانال تلگرامی ارتباط با خدا به نشانی ertebat0bakhoda@
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ السِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ
خداوندا به مقدار علمِ بی پایانت بر فاطمه و پدرش و شوهرش و فرزندانش و رازی که در او قرار داده شده، صلوات و درود بفرست
ماجرای نبش قبر حضرت رقیه (سلام الله علیها) در سال 1242 و جسد مطهر در کمال سلامت
شهادت باب الحوائج دختر سه ساله امام حسین حضرت رقیه (سلام الله علیها) را تسلیت میگوییم.
جناب آقا سید ابراهیم دمشقی که نَسَبش به سید مرتضی علمالهدی منتهی میشد بعد از نبش قبر حضرت رقیه (سلام الله علیها)، مدام از شدت گریه و غصه غش میکرد. چون به هوش میآمد، قضیه کبودی را برای مردم تعریف میکرد.
می گفت بدن مطهر ایشان در پارچه سیاهی (چادر یا لباس سیاه) پیچیده و کفن شده بود. بخشی از صورت منور ایشان را دیدم که هنوز از آثار سیلی، کبود و مجروح بود. سپس به همراه شیون ایشان، صدای ضجه و زاری از مردم بر میخواست.
اما حکایت :
قبر دچار آب گرفتگی شده بود و علما شیعه درخواست تعمیر قبر مطهر را داشتند.
والی به علماء و صلحاء شام از شیعه و سُنی امر کرد که غسل کنند و لباسهای پاکیزه بپوشند، به دست هر کس قفل ورودی حرم مطهر باز شد، همان کس برود و قبر مقدس او را نبش کند، پیکر را بیرون آورد تا قبر را تعمیر کنند.
صلحاء و بزرگان از شیعه و سُنی در کمال آداب غسل کردند و لباس پاکیزه پوشیدند، قفل به دست هیچ کس باز نشد مگر به دست خود مرحوم سید، و چون میان حرم آمدند کلنگ هیچ کدام بر زمین اثر نکرد، مگر به دست سید ابراهیم.
حرم را قُرق کردند و لحد را شکافتند. دیدند بدن نازنین حضرت رقیه (سلامالله علیها)، میان لحد و کفن صحیح و سالم است اما آب زیادی میان لحد جمع شده است.
سید ابراهیم در قبر رفت، همین که خشت بالای سر را برداشت دیدند
سید افتاد. زیر بغلش را گرفتند،
هی میگفت: «ای وای بر من.. وای بر من.. به ما گفته بودند یزید لعنةالله علیه، زن غساله و کفن فرستاده
ولی اکنون فهمیدم دروغ بوده، چون دختر با پیراهن خودش دفن شده. من بدن را منتقل نمیکنم، می ترسم بدن را منتقل کنم و دیگر به عنوان "رقیّه بنت الحسین" شناخته نشود و من نتوانم جواب بدهم.
سید بدن شریف را از میان لحد بیرون آورد و بر روی زانوی خود نهاد و سه روز بدین گونه بالای زانو خود نگه داشت و گریه میکرد تا اینکه قبر را تعمیر کردند.
وقت نماز که می شد سید بدن حضرت را بالای جایی پاکیزه می گذاشت، پس از فراغ از نماز برمیداشت و بر زانو می نهاد، تا اینکه از تعمیر قبر و لحد فارغ شدند، سید بدن را دفن کرد.
و از معجزه آن حضرت این که سید در این سه روز احتیاج به غذا و آب و تجدید وضو پیدا نکرد و چون خواست بدن را دفن کند دعا کرد که خداوند پسری به او عطا فرماید.
دعای سید به اجابت رسید و در سن پیری خداوند پسری به او لطف فرمود که نام او را "سید مصطفی" گذاشت.
آنگاه والی واقعه را به سلطان عبدالحمید عثمانی نوشت؛ او هم تولیت زینبیه و مرقد شریف حضرت رقیه و ام کلثوم و سکینه را به سید ابراهیم واگذار کرد.
این قضیه در سال 1242 هجری شمسی رخ داده و در کتاب «معالی» هم این قضیه مجملاً نقل شده و در آخر اضافه کرده است:
«فَنزلَ فی قبرها و وَضع علیها ثوباً لفَّها فیه و أخْرجها، فإذا هی بنتٌ صغیرةٌ دُونَ البُلوغِ و کانَ متْنُها مجروحةً مِنْ کثرةِ الضَّرب»
«آن سید جلیل وارد قبر شد و پارچه ای بر او پیچید و او را خارج نمود، دختر کوچکی بود که هنوز به سن بلوغ نرسیده، و پشت شریفش از زیادی ضربات مجروح بود.»
پس از درگذشت سید ابراهیم، تولیت آن مشاهد مشرفه به پسرش سید مصطفی و بعد از او به فرزندش سید عباس رسید.فرزندان سید ابراهیم دمشقی معروف و مشهور به "مستجاب الدعوه" هستند.
این موضوع پیش از این به صورت روضهخوانی از سوی حجت الاسلام سید حسین مؤمنی و حجت الاسلام سید عبدالله فاطمی نیا، در حرم مطهر امام رضا (علیه السلام) خوانده شده و مورد تأیید علما نیز قرار گرفته است.
منابع روایت؛
منتخب التواریخ، صفحه ۳۸۸.
https://s6.uupload.ir/files/ziyarat1_3mr7.jpg
نقل شده از کانال تلگرامی ارتباط با خدا به نشانی ertebat0bakhoda@
اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَّ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیتَ عَلی اِبراهیمَ وَ عَلی آلِ اِبراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.