ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و...  اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و... اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تُهلِکنی (یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان مرا دریاب و به هلاکتم مرسان)
ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و...  اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و... اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تُهلِکنی (یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان مرا دریاب و به هلاکتم مرسان)

سفره حضرت رقیه سلام الله علیها چگونه است؟

سفره حضرت رقیه سلام الله علیها

- این سفره در باورهای مردم، از سفره های بسیار مجرب بوده و برای هر نذر و حاجتی از قبیل شفای بیمار، به سلامت بازگشتن مسافران، خرید خانه، رفتن به زیارت و ... گسترده می شود.

- سفره را می توانند در اماکن متبرکه مانند مساجد، حسینیه‌ها و تکایا و یا در منزل خود نذر کنند. نذر سفره در منزل به این شرط است که از پاکیزه و طاهر بودن تمام اجزای خانه مطمئن باشند.

- اگر سفره را در اماکن متبرکه بیندازند، ساده‌تر بوده و تنها نان و خرما بر آن می نهند. ولی اگر در منزل انداخته شود خوراکی های بیشتر و متنوع‌تری همچون نان، پنیر، سبزی، خرما، نقل و نبات، آجیل و دیگر خوراکی ها در آن قرار می دهند. اما بهتر است که این سفره به صورت محقرانه انداخته شود. معمولا هسته‌های خرما را درمی آورند، ولی اگر از قبل این کار را انجام نداده باشند از افرادی که خرما را میخورند، می خواهند که هسته‌ها را برگردانند تا به آب روان بسپارند و زیر دست و پا نیندازند.

- معمولا سفره حضرت رقیه را، در سه نوبت و هر نوبت در یک شب جمعه نذر می کنند. اما می گویند در شب دوشنبه نیز انداختن این سفره خوب است.

گستردن این سفره در منزل به این شکل است که:

- خانم‌های حاجتمند در اتاقی از خانه که به پاکیزگی آن اطمینان دارند، سفره‌ای پهن کرده و انواع خوراکی ها از قبیل نان و پنیر و سبزی، خرما که هسته‌های آن را درآورده و به آب روان سپرده‌اند، نقل، نبات و آجیل که بیش‌تر شامل کشمش، نخودچی، گردو و توت خشک میباشد را در آن می نهند.

- روی سفره را با پارچه‌ای سیاه می پوشانند و تا پایان مراسم سفره آن را بر نمی دارند تا توجه مهمانان به سفره جلب نشود. آن‌گاه در کنار این سفره نمادی از یک قبر کوچک را به این شکل می سازند، که چند آجر یا خشت را روی هم چیده و بر روی آن‌ها شمع روشن می کنند.

- در زمان مشخص شده، روضه‌خوان خانم یا آقا که از قبل دعوت شده است و نیز سایر مهمانان  وارد اتاق می‌شوند و دور تا دور سفره می نشینند. زنان حاجتمند با دیدن صحنه قبر کوچک شروع به گریستن می کنند و روضه‌خوان نیز روضه و شرح مصیبت حضرت رقیه و قساوت و بی رحمی یزید را می خواند. زنان سر بر آن قبر نهاده و می گریند و او را به روح پدر و جد بزرگوارش سوگند می دهند، که هر چه زودتر مرادشان را برآورده سازد و می گویند، یا حضرت رقیه خاتون، مراد مرا بده.


نقل شده از کانال تلگرامی ارتباط با خدا به نشانی ertebat0bakhoda@


اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ السِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ

خداوندا به مقدار علمِ بی پایانت بر فاطمه و پدرش و شوهرش و فرزندانش و رازی که در او قرار داده شده، صلوات و درود بفرست

اما مصیبت وفات رقیه در خرابه شام، کمرم را خم کرد و مویم را سفید نمود

امانتی از اهل بیت (علیهم السلام) که در شام به جا ماند

پس از واقعه کربلا و در زمانی که کاروان اسرای کربلا در شام بودند، حضرت رقیه (سلام الله علیها) به خاطر سختی‌هایی که در این جریان دید و غم فراق پدربزرگوارشان رحلت فرمودند. یزید دستور داد چراغ و تخته غسل را ببرند، و او را با همان پیراهن کهنه اش کفن کردند.

زنان شام ازدحام کردند و در حالی که سیاه پوش شده بودند، برای بدرقه اهل بیت (علیهم السلام) از خانه‌ها بیرون آمدند. صدای ناله و گریه آن ها از هر سو شنیده می‌شد و با کمال شرمندگی با اهل بیت (علیهم السلام) وداع نمودند، و تا کاروان اهل بیت (علیهم السلام) پیدا بود، مردم شام گریه می‌کردند.

حضرت زینب (سلام الله علیها) هنگام وداع، ناگاه سر از هودج بیرون آورد و خطاب به مردم شام فرمود:
«ای اهل شام، از ما در این خرابه امانتی مانده است؛ جان شما و جان این امانت. هر گاه کنار قبرش بروید (او در این دیار غریب است) آبی بر سر مزارش بپاشید و چراغی در کنار قبرش روشن کنید».

وقتی حضرت زینب (سلام الله علیها) با همراهان به مدینه بازگشتند زن های مدینه برای عرض تسلیت، به حضور زینب (سلام الله علیها) آمدند آن حضرت حوادث جانسوز کربلا و کوفه و شام را برای آن‌ها بیان می کرد و آن ها گریه می کردند، تا اینکه به یاد حضرت رقیه (سلام الله علیها) افتاد و فرمود:

«اما مصیبت وفات رقیه در خرابه شام، کمرم را خم کرد و مویم را سفید نمود.»

زن ها وقتی این سخن را شنیدند، صدایشان با شور و ناله به گریه بلند شد و آن روز به یاد رنجهای جانگداز رقیه (سلام الله علیها) بسیار گریستند.

در کتاب «وقایع الشهور و الأیام» مرحوم آیت الله بیرجندی آمده است که دختر کوچک امام حسین (علیه السلام) روز پنجم ماه صفر سال ۶۱ وفات کرد. 
چنانکه همین مطلب در کتاب «ریاض القدس» نیز نقل شده است.

در صفحه ۲۴۴ «مهیج الاحزان» از حمید بن مسلم نقل شده که چون حضرت علی‌اصغر شهید شد... دخترانی از خیمه بیرون دویدند، و خود را بر روی نعش آن طفل شهید انداختند... و آن دختران فاطمه و سکینه و رقیه بودند.

 

https://s6.uupload.ir/files/hazrat_roghayeh_u5th.jpg


من دختری یتیمم، اگر میشود نزن
گر میزنی بزن، ولی حرف بد نزن

سیلی مگر چه داشت که دیگر نمیزنی؟
سیلی بزن، به پهلوی من با لگد، نزن

 

نقل شده از کانال تلگرامی ارتباط با خدا به نشانی ertebat0bakhoda@

 

https://s6.uupload.ir/files/hazratzeynab_ghsj.jpg

 

السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ
السَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الشَّهیدَةِ
السَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ

--------------------------------------------------------------------


اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم وَالعَن اَعدَائَهُم اَجمَعین

ماجرای نبش قبر حضرت رقیه (سلام الله علیها) در سال 1242 و جسد مطهر در کمال سلامت

شهادت باب الحوائج دختر سه ساله امام حسین حضرت رقیه (سلام الله علیها) را تسلیت میگوییم.


ملا محمدهاشم خراسانی (ره) حکایت نبش قبر حضرت رقیه (سلام الله علیها) توسط ایشان به منظور ترمیم قبر و رفع آب‌گرفتگی مضجع شریف حضرت رقیه (سلام الله علیها) در سال ۱۲۸۰ هجری، را نقل میکند :


جناب آقا سید ابراهیم دمشقی که نَسَبش به سید مرتضی علم‌الهدی منتهی میشد بعد از نبش قبر حضرت رقیه (سلام الله علیها)، مدام از شدت گریه و غصه غش می‌کرد. چون به هوش می‌آمد، قضیه کبودی را برای مردم تعریف می‌کرد.

می گفت بدن مطهر ایشان در پارچه سیاهی (چادر یا لباس سیاه) پیچیده و کفن شده بود. بخشی از صورت منور ایشان را دیدم که هنوز از آثار سیلی، کبود و مجروح بود. سپس به همراه شیون ایشان، صدای ضجه و زاری از مردم بر می‌خواست.

اما حکایت :
قبر دچار آب گرفتگی شده بود و علما شیعه درخواست تعمیر قبر مطهر را داشتند.
والی به علماء و صلحاء شام از شیعه و سُنی امر کرد که غسل کنند و لباس‌های پاکیزه بپوشند، به دست هر کس قفل ورودی حرم مطهر باز شد، همان کس برود و قبر مقدس او را نبش کند، پیکر را بیرون آورد تا قبر را تعمیر کنند.

صلحاء و بزرگان از شیعه و سُنی در کمال آداب غسل کردند و لباس پاکیزه پوشیدند، قفل به دست هیچ کس باز نشد مگر به دست خود مرحوم سید، و چون میان حرم آمدند کلنگ هیچ کدام بر زمین اثر نکرد، مگر به دست سید ابراهیم.

حرم را قُرق کردند و لحد را شکافتند. دیدند بدن نازنین حضرت رقیه (سلام‌الله علیها)، میان لحد و کفن صحیح و سالم است اما آب زیادی میان لحد جمع شده است.

سید ابراهیم در قبر رفت، همین که خشت بالای سر را برداشت دیدند 
سید افتاد. زیر بغلش را گرفتند، 
هی میگفت: «ای وای بر من.. وای بر من.. به ما گفته بودند یزید لعنةالله علیه، زن غساله و کفن فرستاده 
ولی اکنون فهمیدم دروغ بوده، چون دختر با پیراهن خودش دفن شده. من بدن را منتقل نمی کنم، می ترسم بدن را منتقل کنم  و دیگر به عنوان "رقیّه بنت الحسین" شناخته نشود و من نتوانم جواب بدهم.

سید بدن شریف را از میان لحد بیرون آورد و بر روی زانوی خود نهاد و سه روز بدین گونه بالای زانو خود نگه داشت و گریه میکرد تا اینکه قبر را تعمیر کردند.

وقت نماز که می شد سید بدن حضرت را بالای جایی پاکیزه می گذاشت، پس از فراغ از نماز برمیداشت و بر زانو می نهاد، تا اینکه از تعمیر قبر و لحد فارغ شدند، سید بدن را دفن کرد. 
و از معجزه آن حضرت این که سید در این سه روز احتیاج به غذا و آب و تجدید وضو پیدا نکرد و چون خواست بدن را دفن کند دعا کرد که خداوند پسری به او عطا فرماید. 
دعای سید به اجابت رسید و در سن پیری خداوند پسری به او لطف فرمود که نام او را "سید مصطفی" گذاشت.
آنگاه والی واقعه را به سلطان عبدالحمید عثمانی نوشت؛ او هم تولیت زینبیه و مرقد شریف حضرت رقیه و ام کلثوم و سکینه را به سید ابراهیم واگذار کرد.

این قضیه در سال 1242 هجری شمسی رخ داده و در کتاب «معالی» هم این قضیه مجملاً نقل شده و در آخر اضافه کرده است: 
«فَنزلَ فی قبرها و وَضع علیها ثوباً لفَّها فیه و أخْرجها، فإذا هی بنتٌ صغیرةٌ دُونَ البُلوغِ و کانَ متْنُها مجروحةً مِنْ کثرةِ الضَّرب» 
«آن سید جلیل وارد قبر شد و پارچه ای بر او پیچید و او را خارج نمود، دختر کوچکی بود که هنوز به سن بلوغ نرسیده، و پشت شریفش از زیادی ضربات مجروح بود.»

پس از درگذشت سید ابراهیم، تولیت آن مشاهد مشرفه به پسرش سید مصطفی و بعد از او به فرزندش سید عباس رسید.فرزندان سید ابراهیم دمشقی معروف و مشهور به "مستجاب الدعوه" هستند.

این موضوع پیش از این به صورت روضه‌خوانی از سوی حجت‌ الاسلام سید حسین مؤمنی و حجت‌ الاسلام سید عبدالله فاطمی نیا، در حرم مطهر امام رضا (علیه السلام) خوانده شده و مورد تأیید علما نیز قرار گرفته است.


منابع روایت؛
منتخب التواریخ، صفحه ۳۸۸.
اسرار الشهادة، صفحه ٤٠٦.
مقتل جامع مقدم، جلد ۲، صفحه ۲۰۸.
تراجم اعلام النساء، جلد ۲، صفحه ۱۰۳

 

https://s6.uupload.ir/files/ziyarat1_3mr7.jpg


نقل شده از کانال تلگرامی ارتباط با خدا به نشانی ertebat0bakhoda@


اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَّ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیتَ عَلی اِبراهیمَ وَ عَلی آلِ اِبراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.

اَللهُمَّ بَارِک عَلی مُحَمَّدٍ وَّ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا بَارَکتَ عَلی اِبراهیمَ وَ عَلی آلِ اِبراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.

خداوندا بر محمد و آل محمد درود فرست، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم درود فرستادی، راستی که تو ستوده شده و بزرگواری.
خداوندا بر محمد و آل محمد برکت نازل فرما، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم برکت نازل فرمودی، به راستی که تو ستوده شده و بزرگواری.

امانتی از اهل بیت (علیهم السلام) که در شام به جا ماند

امانتی از اهل بیت (علیهم السلام) که در شام به جا ماند


پس از واقعه کربلا و در زمانی که کاروان اسرای کربلا در شام بودند، حضرت رقیه (سلام الله علیها) به خاطر سختی‌هایی که در این جریان دید و غم فراق پدر بزرگوارشان رحلت فرمودند. یزید دستور داد چراغ و تخته غسل را ببرند، و او را با همان پیراهن کهنه اش کفن کردند.

زنان شام ازدحام کردند و در حالی که سیاهپوش شده بودند، برای بدرقه اهل بیت (علیهم السلام) از خانه‌ها بیرون آمدند. صدای ناله و گریه آن ها از هر سو شنیده می‌شد و با کمال شرمندگی با اهل بیت (علیهم السلام) وداع نمودند، و تا کاروان اهل بیت (علیهم السلام) پیدا بود، مردم شام گریه می‌کردند.

حضرت زینب (سلام الله علیها) هنگام وداع، ناگاه سر از هودج بیرون آورد و خطاب به مردم شام فرمود:
«ای اهل شام، از ما در این خرابه امانتی مانده است؛ جان شما و جان این امانت. هر گاه کنار قبرش بروید (او در این دیار غریب است) آبی بر سر مزارش بپاشید و چراغی در کنار قبرش روشن کنید».


وقتی حضرت زینب (سلام الله علیها) با همراهان به مدینه بازگشتند زن های مدینه برای عرض تسلیت، به حضور زینب (سلام الله علیها) آمدند آن حضرت حوادث جانسوز کربلا و کوفه و شام را برای آن‌ها بیان می کرد و آن ها گریه می کردند، تا اینکه به یاد حضرت رقیه (سلام الله علیها) افتاد و فرمود: 

«اما مصیبت وفات رقیه در خرابه شام، کمرم را خم کرد و مویم را سفید نمود.»

زن ها وقتی این سخن را شنیدند، صدایشان با شور و ناله به گریه بلند شد و آن روز به یاد رنجهای جانگداز رقیه (سلام الله علیها) بسیار گریستند.

در کتاب «وقایع الشهور و الأیام» مرحوم آیت الله بیرجندی آمده است که دختر کوچک امام حسین (علیه السلام) روز پنجم ماه صفر سال ۶۱ وفات کرد. 
چنانکه همین مطلب در کتاب «ریاض القدس» نیز نقل شده است.

در صفحه ۲۴۴ «مهیج الاحزان» از حمید بن مسلم نقل شده که چون حضرت علی‌اصغر شهید شد... دخترانی از خیمه بیرون دویدند، و خود را بر روی نعش آن طفل شهید انداختند... و آن دختران فاطمه و سکینه و رقیه بودند.


نقل شده از کانال تلگرامی ارتباط با خدا به نشانی ertebat0bakhoda@


اَللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم وَالعَن اَعدَائَهُم اَجمَعین