ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و...  اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و... اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تُهلِکنی (یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان مرا دریاب و به هلاکتم مرسان)
ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و...  اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و... اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تُهلِکنی (یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان مرا دریاب و به هلاکتم مرسان)

پس از گذشت سال ها از شهادت حضرت على (علیه السلام)، روزى عدى بن حاتم

پس از گذشت سال ها از شهادت حضرت على (علیه السلام)، روزى عدى بن حاتم نزد معاویه رفت. معاویه مى دانست که عدى یکى از یاران قدیمى امیرالمؤمنین است، خواست کارى بکند که شاید این دوست قدیمى کلمه اى علیه حضرت بگوید، از این رو گفت : عدى! فرزندانت چه شدند؟!
عدى گفت : در رکاب مولایشان على، با تو که در زیر پرچم کفر بودى، جنگیدند و کشته شدند.
معاویه : عدى! على درباره تو انصاف داد؟
عدى : چطور؟
معاویه : پسران خود را نگهداشت و پسران تو را به کشتن داد.
عدى : معاویه! من درباره على انصاف ندادم. نمى بایست على امروز در زیر خروارها خاک باشد و من زنده بمانم. اى کاش من مُرده بودم و على زنده مى ماند!
معاویه که دید سخنانش اثرى ندارد, گفت : عدى! الان دیگر کار از این حرفها گذشته است چون تو زیاد با على بودى دلم مى خواهد، مقدارى از کارهایش را برایم توصیف کنى.
عدى : معاویه! معذورم بدار!
معاویه : نه، حتماً باید بگویى!
عدى : حال که باید بگویم، آنچه را که مى دانم مى گویم، نه آنچه را که مطابق میل توست!
آنگاه عدى شروع به صحبت درباره على (علیه السلام) کرد و گفت : یکى از خصوصیت هاى او این بود که علم و حکمت از اطرافش مى جوشید. على شخصیتى بود که در مقابل ضعیف، ضعیف بود و در مقابل ستمکاران نیرومند. با اینکه در میان ما بى هیچ تکبر و امتیاز مى نشست، اما خداوند هیبتى از او در دل مردم قرار داده بود که بدون اجازه اش نمى توانستیم حرفى بزنیم.
معاویه ! مى خواهم منظره اى را که به چشم خود دیده ام، برایت باز گویم : در یکى از شب ها على را دیدم که در محراب خویش با خدایش به راز و نیاز پرداخته و محاسن شریفش را به دست مبارک گرفته , مى گوید : یا دنیا غرّی غیری ; اى دنیا، کسى غیر از مرا فریب ده.
عدى آنچنان على (علیه السلام) را وصف کرد که دل سنگ معاویه تحت تاثیر قرار گرفت; به طورى که با آستین، اشک هاى صورتش را پاک کرد. آنگاه گفت : دنیا عقیم است که مانند على بزاید.

معاویه از عدی بن حاتم طائی (از یاران امیر المومنین علی علیه السلام)

سوال کرد: چه وقت به یاد علی می افتی؟

عدی گفت: روزگار به من فرصت نمی دهد تا او را فراموش کنم.

امام علی (علیه السلام)میفرمایند:


مردم دشمن چیزی هستند که نمی دانند.

احمق ها چون نمی دانند، سکوت نمی کنند.
انتقاد کردن از دیگران را حق خود می دانند اما انتقاد را نمی پذیرند. 
احمق ها برای حرفهایشان مدرک یا سندی ندارند اما از تو سند و مدرک می خواهند و این در حالیست که تو به آنها سند و مدرک نشان دادی اما حماقت چشمان آنها را کور کرده است.
با احمق بحث نکنید، چون نه تنها سطح او بالا نمی رود، سطح تو را نیز پایین می آورد.

نقل شده از کانال تلگرامی راز نهج البلاغه به نشانی raz_Nahjolbalagheh@

در دوران حکومت امام علی علیه السلام، به آن حضرت خبر رسید که

امیرالمؤمنین یعنی

در دوران حکومت امام علی علیه السلام، به آن حضرت خبر رسید که "ابن هرمه" مأمور حکومتی ناظر بر بازار اهواز، مرتکب خیانتی شده است. امام علیه السلام پس از اطلاع، به فرماندار خود در اهواز چنین نوشت: " هنگامی که نامه مرا خواندی، ابن هرمه را از نظارت بازار برکنار دار و او را به مردم معرفی کن، و به زندانش بیفکن و آبرویش را بریز، و به همه بخشهای تابع اهواز بنویس که من، علی، چنین عقوبتی برای او معین کرده ام. مبادا در مجازات او غفلت یا کوتاهی کنی، که نزد خدا خوار می شوی، و من به زشت ترین صورت ممکن تو را از کار برکنار می کنم و خدا آن روز را نیاورد.

و چون روز جمعه رسید، او را از زندان درآور و ۳۵ تازیانه به او بزن و او را در بازار بگردان. و هر کس گواهی آورد که ابن هرمه از او چیزی گرفته است، او را با گواه قسم بده، و مبلغ را از مال ابن هرمه بردار و به صاحب آن بپرداز و دوباره او را خوار و سر افکنده و بی آبرو به زندان بازگردان، و پاهایش را در بند بگذار، و تنها برای نماز باز کن و فقط اگر کسی برایش خوراک یا نوشیدنی یا پوشاک یا زیر اندازی آورد به او برسان.

مگذار ملاقاتی داشته باشد، تا مبادا راه پاسخگویی به محاکمه را به او یاد دهند و به آزاد شدن از زندان امیدوارش سازند. و اگر دانستی که کسی چیزی (عذری) به او آموخته است که به مسلمانی زیانی می رساند، او را نیز تازیانه بزن و زندانی کن تا توبه کند.

شبها زندانیان را به فضای باز بیاور تا تفریح کنند، جز ابن هرمه! مگر بترسی که بمیرد، در این صورت او را نیز به حیاط زندان بیاور و اگر دیدی هنوز طاقت تازیانه خوردن دارد، پس از ۳۰ روز، ۳۵ تازیانه دیگر، به جز ۳۵ تازیانه نخستین، به او بزن. و برای من بنویس که درباره بازار (و نظارت بر آن) چه کردی، و پس از این خائن، چه کسی را برگزیدی، در ضمن حقوق ابن هرمه خائن را نیز قطع کن "


منابع: (دعائم الاسلام ۵۳۳-۵۳۲ / الحیاة ۴۱۰-۴۰۹).

نقل شده از کانال تلگرامی راز نهج البلاغه به نشانی raz_Nahjolbalagheh@

 

امیرالمومنین علی (علیه السلام):

نادان ترین مردم کسی است که فریب سخن ستایشگران چاپلوس را بخورد.
آنکه زشت را برایش زیبا و خیرخواه را برایش دشمن جلوه می دهد.


منبع: غرور الحکم، حدیث۳۲۶۲

اولاد صالح باعث رفع عذاب قبر

اولاد صالح باعث رفع عذاب قبر


حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) فرمود: عیسى بن مریم به قبرى گذشتند که صاحب آن را عذاب مى کردند. سال بعد که برگشتند و به آن قبر رسیدند دیدند، عذاب از آن قبر برداشته شده است. عرض کرد: پروردگارا سال قبل که بر این قبر گذشتم دیدم صاحب آن را عذاب مى کردند، ولى الان که برگشتم مشاهده مى کنم عذاب از آن برداشته شده است علت چیست؟ وحى شد اى عیسى، اولاد صالحى از او باقى مانده بود. امسال او بزرگ شده و جاده اى را اصلاح و تعمیر کرده و یتیمى را پناه داده است.

 خداوند گناهان پدر او را به واسطه اعمال صالح فرزندش بخشید و عفو نمود. هم چنین نقل شده است حضرت عیسى علیه السلام به قبرى عبور کرد دید ملائکه عذاب ، صاحب آن را عذاب مى کنند، بعد از آن که کار خود را انجام داد و برگشت، باز به همان قبر رسید، دید ملائکه رحمت با طبق هایى از نور کنار قبر او هستند.
 عیسى علیه السلام تعجب کرد و عرض نمود: خدایا علت چه بود که اول او را عذاب مى کردند و الان با طبق هایى از نور در کنار او هستند؟خداوند به او وحى کرد: اى عیسى این بنده یکى از گناه کاران بود، وقتى از دنیا رفت زن او آبستن بود.

 بعد از آن که طفل به دنیا آمد، او را خوب تربیت کرد تا بزرگ شد مادر او را نزد معلم برد تا به او علم خداشناسى بیاموزد. وقتى معلم بسم الله را به آن طفل یاد داد، دیگر خجالت کشیدم او را عذاب کنم در حالى فرزندش روى زمین اسم مرا به زبان جارى کرده است. 


منبع: انسان از مرگ تا برزخ

‌‌‌‌نقل شده از کانال تلگرامی کربلا به نشانی karballa_ir@ 

اگر ستایش شدى، شاد مشو و اگر نکوهش شدى، بیتابى مکن

امام باقر علیه السلام: 

اگر ستایش شدى، شاد مشو و اگر نکوهش شدى، بیتابى مکن و پیرامون آنچه درباره تو گفته شده است بیندیش. اگر دیدى که آنچه گفته اند در تو هست، مصیبت افتادن از چشم خداوند عزّوجلّ، به سبب خشمناک شدنت از حقیقت، بزرگتر از مصیبت افتادنت از چشم مردم است که از آن مى ترسى و اگر خلاف آن چیزى باشى که گفته اند، این خود ثوابى است که بى رنج به دست آورده اى. (یعنی اگه چیز خلاف و دروغی به تو نسبت داده اند، مرتکب تهمت شده اند و روز حساب که روز قیامته، باید از ثواب ها و کارهای نیکشان به جبران تهمتی که بهت زده اند بدهند و این ثواب بی رنج و بدون زحمت است که بدست میاری. البته اگه اون شخص، کار نیکی در پرونده اعمالش نداشته باشه لاجرم باید بار گناهان تو را به دوش بکشد)
و بدان که تو دوست [و پیرو ] ما نیستى مگر آن گاه که اگر همه همشهریانت بر ضد تو همداستان شوند و بگویند: تو مرد بدى هستى، این سخن تو را اندوهگین نسازد و اگر بگویند: تو مرد خوبى هستى، این سخن شادمانت نگرداند. بلکه خودت را با قرآن بسنج، اگر پوینده راه آن بودى و به آنچه به بى اعتنایى بدان فراخوانده است بى اعتنا و به آنچه بدان ترغیب کرده است راغب بودى، پس پایدارى کن و خوش باش؛ زیرا که آنچه درباره تو گفته شده به تو زیانى نرساند و اما اگر از قرآن جدا بودى، چرا باید فریب نفست را بخورى!

تحف العقول صفحه 284

نقل شده از کانال تلگرامی راز نهج البلاغه به نشانی raz_Nahjolbalagheh@

پوستر از سایت اهل بیت ahlolbait.com

دیدن تمامی اعمال در یک لحظه در قیامت

دیدن تمامی اعمال در یک لحظه در قیامت

چگونه میشود انسان در قیامت در یک لحظه به تمامی اعمال خود، از اول زندگی تا لحظه مرگش، احاطه و علم پیدا می‌کند؟

به این آیه توجه کنید:
و وُضِعَ الْکِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ وَیَقُولُونَ یَا وَیْلَتَنَا مَالِ هذَا الْکِتَابِ لَا یُغَادِرُ صَغِیرَةً وَلَا کَبِیرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَدًا.[کهف آیه 49]

در روز قیامت کتاب‌ گذارده‌ میشود، پس‌ تو ای پیغمبر! میبینی که‌ مردمان‌ مجرم‌ از آنچه‌ در آن‌ هست‌ به‌ خوف‌ و ترس‌ میافتند و میگویند:

- ای وای بر ما! این‌ چه‌ کتابی‌ است‌ که‌ از شمارش‌ هیچ‌ عمل‌ کوچکی و یا بزرگی دریغ‌ نکرده‌ است‌.
- و آنچه‌ را که‌ در دنیا بجای آورده‌ بودند، همه‌ را یکجا حاضر می یابند
- و پروردگار تو به‌ هیچ‌ کس‌ ظلم‌ نمیکند.

زمان از خصوصیات عالم دنیاست و در قیامت زمان به این صورت که در دنیا هست نمی‌باشد.

وقتی که‌ بشر برای‌ حساب‌ و کتاب‌ محشور میشود از زمان‌ بالاتر میرود و در یک لحظه بر تمام‌ أفعال‌ و کردار خود، اطلاع‌ پیدا میکند، ‌
در واقع چنانچه‌ زمان‌ برداشته شود، دیگر‌ گذشته‌ و آینده‌ و حال‌ برای ما مساوی است‌ و ما میتوانیم‌ با یک‌ نظر به‌ تمام‌ آنها نگاه کنیم، 

چون‌ آنچه‌ بین‌ ما و موجودات‌ گذشته و آینده، فاصله‌ می اندازد زمان‌ است و با برداشته شدن زمان‌ دیگر گذشته و آینده ‌معنی ندارد، 

زمان‌ حضرت آدم‌ با زمان‌ حضرت‌ نوح‌ و‌ دیگر پیامبران و یا زمان‌ ائمه یکسان‌ خواهد شد و همه‌ و همه‌ یکجا حاضر و در یک ردیف‌ هستند.

منبع: معادشناسی علامه طهرانی ج ۶، ص ۱۰۷ – ۱۰۸

نقل شده از کانال تلگرامی عالم پس از مرگ به نشانی Pas_As_Marg@