ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و...  اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و... اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تُهلِکنی (یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان مرا دریاب و به هلاکتم مرسان)
ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و...  اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و... اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تُهلِکنی (یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان مرا دریاب و به هلاکتم مرسان)

دعای ابوذر غفاری که او را در آسمان ها مشهور کرد

دعای ابوذر غفاری که او را در آسمان ها مشهور کرد

حجت‌الاسلام والمسلمین استاد فرزانه شیخ جعفر ناصری نقل میکردند که:

در ملاقاتی که با والد گرامی‌ آیت الله حاج شیخ محمد ناصری، محضر آیت‌الله العظمی ‌بهجت داشتیم، سخن از اولیای الهی به میان آمد. 
والد فرمودند: 
من از ابتدای طلبگی، به مرحوم (عارف کامل) آیت‌ الله آسید جمال گلپایگانی رحمة الله علیه نه تنها ارادت داشتم، بلکه شیفته حرکات و روش و حتی جملات این مرد الهی بودم و در نماز جماعت ایشان شرکت می‌کردم. یادم هست ایشان در قنوت نماز با صدایی آرام و پرطمأنینه این دعا را می‌خواندند:

«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْأَمْنَ وَ الْإِیمَانَ بِکَ وَ التَّصْدِیقَ بِنَبِیِّکَ...».
آیت‌الله العظمی ‌بهجت فرمودند: 
بله این دعای حضرت ابوذر است. روایت دارد:
روزی جناب ابوذر غفاری خدمت رسول خدا رسید و ایشان را مشغول صحبت با دحیه کلبی دید و نشناخت و رفت در حالی که در واقع، این فرد که رسول خدا با او صحبت می‌کرد دحیه نبود، بلکه جبرائیل امین بود به‌ صورت دِحْیَه کلبی.
جبرئیل عرض کرد:
یا رسول خدا اگر اباذر به ما سلام می‌کرد، ما سلام او را جواب می‌دادیم و بعد عرض کرد: ابوذر دعایی دارد که او را در آسمان‌ها مشهور کرده، از او بخواه آن دعا را برایت بخواند...
بعد پیامبر به ابوذر فرمودند:
جبرئیل گفت تو دعایی می‌خوانی که تو را در آسمان‌ها مشهور کرده است. ابوذر آن دعا را برای آن حضرت خواند:


«اللّٰهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْأَمْنَ وَالْإِیمانَ، وَالتَّصْدِیقَ بِنَبِیِّکَ، وَالْعافِیَةَ مِنْ جَمِیعِ الْبَلاءِ، وَالشُّکْرَ عَلَى الْعافِیَةِ، وَالْغِنَىٰ عَنْ شِرَارِ النَّاسِ.

خدایا! از تو درخواست می کنم امنیت و ایمان به تو را، تصدیق نمودن و باور به پیامبرت را، و عافیت از همه بلاها، و شکرگزاری در برابر عافیت، و بی نیازی از مخلوقات بَدَت را (مرا از مردم بد و آزاررسان بی نیاز کن).»
 

ابوذر برای از دست دادن توفیق مکالمه با جبرئیل به قدری پشیمان شدند که چند روز نتوانستند از منزل بیرون بیایند.


منبع: (الکافی، ج‏ ۲، ص۵۸۷)


پی نوشت:

این دعا خیلی خوبه و میشه گفت یک دعای کامله که هم امنیت و ایمان از خدا مسئلت می کنیم هم شکرگزاری هم از جمیع بلایا از خدا عافیت می خواهیم و هم اینکه از شر مردم بدذات و آزاررسان که اکثر مواقع از حسادت شروع میکنن به آزار و اذیت کردن، از خدا یاری می جوییم.

سعی کنید این دعا را حفظ کرده در قنوت نمازها یا بعد از نماز یا بعد از خواندن قرآن و... هر روز چند باری بخوانید که دعا سلاح مومن است و گاها قضا و بلایایی که مقدر شده را برمیگرداند.

اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم وَالعَن اَعدَائَهُم اَجمَعین

حضرت عباس در کلام ائمه اطهار علیهم السلام

حضرت عباس در کلام ائمه اطهار علیهم السلام


امیرالمؤمنین علیه السلام در خطابی به همسر گرانقدرش ام‌ البنین می فرماید: «نور دیده‌ات نزد خداوند منزلتى سترگ دارد و پروردگار در عوض آن دو دست بریده، دو بال به او ارزانى مى‌دارد که با فرشتگان خدا در بهشت به پرواز درآید؛ آن سان که پیشتر این لطف به جعفر بن ابى‌طالب شده است." سپس خطاب به فرزند گرامی خود عباس فرمود: جلوتر بیا. عباس پیش روى پدر ایستاد و امام با دست خود، شمشیری را بر قامت بلند او حمایل نمود. سپس نگاهى طولانى به قامت او نمود و اشک در چشمانش حلقه زد و فرمود: "گویا مى‌بینم که دشمن پسرم را احاطه کرده و او با این شمشیر به راست و چپ دشمن حمله مى‌کند تا این که دو دستش قطع مى‌گردد.»

در زمان امام حسن مجتبی علیه السلام و پس از صلح و بازگشت امام به مدینه، عباس در کنار امام به دستگیرى از نیازمندان پرداخت و هدایاى کریمانه برادر خود را بین مردم تقسیم مى‌کرد. او در این دوران بود که لقب «باب الحوائج» یافت و وسیله دستگیرى و حمایت از محرومین جامعه گردید. او در تمام این دوران، در حمایت و اظهار ارادت به امام خویش کوتاهى نکرد.

امام حسین علیه السلام هنگام خروج از مدینه به طرف کربلا ندا داد: «کجاست‌ برادرم ... کجاست ماه بنى‌هاشم؟ پس عباس جواب داد: بله بله اى آقاى من! آنگاه امام حسین فرمود: اى برادر، اسبم را حاضر کن، پس عباس اسب حضرت را حاضر نمود.»

در عصر تاسوعا شمر با چهار هزار نفر وارد کربلا شد. یکى از نقشه‌هاى او براى کاستن از یاران امام حسین امان دادن به عباس و برادران او بود. وقتى جناب عباس شنید که شمر امان نامه آورده اصلاً به او اعتنا نکرد و جواب او را نداد، تا این که امامش به او فرمان داد که جواب شمر را بگوید، عباس فرمود: «چه مى‌گویى؟» عرض کرد: «شما و برادرانت در امانید.» عباس غیرتمند سراسر وجودش آتش گرفت و فریاد او بلند شد: «دست‌هایت ‌بریده باد و لعنت بر آنچه که از امان نامه آورده‌اى. اى دشمن خدا! آیا دستور مى‌دهى که ما برادرمان و آقایمان حسین پسر فاطمه را رها کنیم و داخل اطاعت لعنت‌شدگان و فرزندان لعنت‌شدگان شویم؟ آیا به ما امان مى‌دهى در حالى که فرزند رسول خدا در امان نیست.»

امام سجاد علیه السلام می فرماید: «خداوند حضرت عباس علیه السلام را رحمت کند که به حق ایثار کرد و امتحان شد و جان خود را فدای برادرش کرد تا آنکه دو دستش قطع شد. لذا خداوند عزوجل در عوض،‌ دو بال به او عطا کرد تا همراه ملائکه در بهشت پرواز کند، همان طور که به جعفر بن ابی طالب علیه السلام هم دو بال عطا فرمود و به تحقیق، حضرت عباس علیه السلام نزد پروردگار مقام و منزلتی دارد که روز قیامت همه شهدا به آن مقام و منزلت غبطه می خورند.»

امام صادق علیه السلام همواره از عمویش عباس تجلیل به عمل مى‌آورد و با درود و ستایش از او یاد مى‌کند و مواضع قهرمانانه‌اش در روز عاشورا را بزرگ مى‌داشت. از جمله سخنانى که امام درباره قمر بنى‌هاشم علیه السلام فرموده است این است که: «عمویم عباس بن على بصیرتى نافذ و ایمانى محکم داشت. همراه برادرش حسین جهاد کرد، به خوبى از بوته آزمایش بیرون آمد و شهید از دنیا رفت...» امام صادق (علیه السلام) از برترین صفات مجسم در عمویش یعنی تیزبینی، ایمان محکم و جهاد، پرده بر می دارد.

در جای دیگر نیز امام صادق علیه السلام فرموده است: «شهادت مى‌دهم که تو براى خدا و رسولش و برادرت خیرخواهى نمودى، پس تو چه نیکو برادر فداکار بودى.»

بقیة الله الاعظم، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در بخشى از سخنان پرمعنای خود در زیارت ناحیه مقدسه درباره عمویش حضرت عباس علیه السلام چنین مى‌گوید: «سلام بر ابوالفضل، عباس بن امیرالمؤمنین، همدرد بزرگ برادر که جانش را فداى او ساخت و از دیروز بهره فردایش را برگزید، آنکه فدایى برادر بود و از او حفاظت کرد و براى رساندن آب به او کوشید و دستانش قطع گشت...»


نقل شده از کانال تلگرامی کربلا به نشانی karballa_ir@


اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَّ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیتَ عَلی اِبراهیمَ وَ عَلی آلِ اِبراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.


اَللهُمَّ بَارِک عَلی مُحَمَّدٍ وَّ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا بَارَکتَ عَلی اِبراهیمَ وَ عَلی آلِ اِبراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.

خداوندا بر محمد و آل محمد درود فرست، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم درود فرستادی، راستی که تو ستوده شده و بزرگواری.
خداوندا بر محمد و آل محمد برکت نازل فرما، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم برکت نازل فرمودی، به راستی که تو ستوده شده و بزرگواری.

زن نیکوکاری فوت کرد و هر وقت قبرش را زیارت میکردند از خاک...

 ۱- آیا میدانى:          

زمانى که اذان تمام میشود؛ دعایت مستجاب میشود....

پس محروم نکن خودت را از دعا؛ بعد از تکرار کردن اذان و دعاى معروف (اللهم رب هذه الدعوة التامة....)          

حتما منتشر کن شاید یکى غیر از تو این را نمیداند،  .....

۲- آیا میدانى:         

کجا قرار داده میشود گناهان تو در حالی که نماز میخوانی؟        

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: (که بنده خدا وقتی بلند شد تا نماز بخواند با تمام گناهانش آمده .....      

پس گناهانش بر روی سرش و گردنش گذاشته میشود پس هر بار که که به رکوع و سجود میرود گناهانش میریزد)          

ای کسی که عجله میکنی در رکوع و سجود؛         
سجود و رکوعت را تا میتوانی طولانی کن تا گناهانت از تو بریزد این اجر را از دست نده.....
      

۳- آیا میدانی          

زن نیکوکاری فوت کرد و هر وقت قبرش را زیارت میکردند از خاک قبرش بوی گل می آمد شوهرش گفت که او هیچ وقت خواندن سوره ملک را قبل از خواب ترک نمیکرده پس مبارک باد بر آن  کسی که خواندن سوره ملک قبل از خواب را برای خودش عادت قرار داده پس بر این کار حریص باش زیرا نجات میابی از عذاب قبر "به هر کس دوستش داری خبر بده"        


۴- آیا میدانی          

با خواندن آیة الکرسى بعد از هر نماز فاصله بین تو و بهشت فقط مرگ است...

 یعنی با مرگ ورودت در بهشت تضمینی است......      

۵- آیا میدانی          

بعد از تمام شدن نماز نباید عجله کنی و باید مدتی بشینی؛ برای اینکه ملائکه بعد نماز        

براى تو دعا میکنند ؛ نزد خداوند....... 


نقل شده از کانال تلگرامی راز نهج البلاغه به نشانی raz_Nahjolbalagheh@


اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

حاج محمد مرزوق حائری نوحه خوانی است که نزدیک به ۱۳۰ سال پیش توسط...

داستان حسینی

بسیار زیبا حتما بخوانید

- حاج محمد مرزوق حائری نوحه خوانی است که نزدیک به ۱۳۰ سال پیش توسط هیئت بزاز از عراق به ایران می ‎آید. برای بار اول هیئت بزاز از او درخواست می‌کند تا به ایران بیاید اما او قبول نمی‌کند. برای بار دوم او به درخواست هیئت بنی‌فاطمه برای مهاجرت به ایران پاسخ مثبت می‌دهد. خود او می‌گوید که در خواب امام حسین (علیه السلام) را می‌بیند که به او میفرماید: هرجا که باشی با ما در ارتباط هستی اما ما یک سری شیعیان در ایران داریم که بهتر است به آنجا بروی. در نتیجه حاج مرزوق در حدود سال ۱۲۷۰ به ایران می‌آید. او پدر نوحه‎ خوانی معاصر در ایران است و بسیاری از آداب و رسوم‎هایی که اکنون در هیئت‎ ها انجام می‎شود منتسب به ایشان است.

- سینه زنی تهرانی های قدیم تا قبل از نقل مکان مرحوم حاج مرزوق حائری از کربلا به تهران، اینگونه بود که اصطلاحا سه ضرب و بی وقفه سینه می زدند. بدین ترتیب اساسا « دم سرپا » و « زمینه خوانی »، در تهران رایج نبود. مرحوم حاج مرزوق بنیانگذار سینه زنی سنتی در تهران بوده است. اوج تکامل این سبک، در دوره مرحوم شاه حسین و مرحوم ناظم شکل گرفت. ایشان از بنیانگذاران سنت “چهارپایه” در شب های مسلمیه حرم عبدالعظیم حسنی (علیه السلام) بودند.
حاج مرزوق، یکی از سوختگان وادی سیدالشهدا علیه السلام بود که عمری را در مقامات عالیه توسل و گریه به سر برده و مس گونه هایش به مدد کیمیای سرشک حسینی به طلای ناب مبدل گشته بود.

- هنگامی که فرزند مرحوم حاج مرزوق از دنیا رفت، خبر مرگ فرزند را در مجلس روضه‌خوانی امام حسین (علیه السلام) به او دادند، اما او به جای قطع روضه‌خوانی به ادامه آن پرداخت و این را مهمتر دانست. حاج مرزوق، وقتی به خانه برگشت فرزند مرحوم خود را در دست گرفته و از امام حسین (علیه السلام) خواست که به حرمتش، فرزندش را به او بازگرداند که در همان لحظه فرزند او با عنایات خاص سالار شهیدان چشم باز کرده و به زندگی برگشت.

- یک روز حاج مرزوق به یکی از دوستانش، به نام سید حسن پیغام می دهد، که بیا حاج مرزوق با شما کار دارد، آن موقع حاج مرزوق در بستر بیماری بود. سید حسن می گوید: رفتم دیدم به هم ریخته فرمود: من آخر عمرم است سید حسن! می خواهم یه رازی را با شما در میان بگذارم، دیروز مادرت زهرا (سلام الله علیها) را دیدم، در تب داشتم می سوختم، تو بیداری دیدم نه خواب.
حاج مرزوق گفت: تشنگی بر من غالب شد. سه تا دختر داشتم؛ راضیه، مرضیه و فاطمه. دختر اول را صدا زدم، راضیه مقداری آب به من بده، دیدم یک بانوی مجلله با روبند سبز پدیدار شد، حیا کردم، آب نخواستم. دختر دومم را صدا زدم: مرضیه! دوباره دیدم بی بی بلند شد آمد طرف من. دختر سومم را صدا زدم: فاطمه؛ بار سوم که شد خانم فرمود: حاج مرزوق سه بار من را صدا کردی؟ چی می خواهی ؟ گفتم بی بی جان! من حیا کردم حرف بزنم، فرمود: حاج مرزوق عمری نوکری کردی، حالا وقتش است ما جواب بدهیم، سرم را پایین انداختم.

- فرمود: تشنه هستی؟، از زیر چادر ظرف آبی بیرون آورد، نوشیدم، به گوارایی این آب، تا حالا نخورده بودم، طبق عادت بچگی، گفتم: صلّی الله علیک یا ابا عبدالله…، دیدم صدای گریه بی بی بلند شد، فرمود: حاج مرزوق! دلم گرفته برایم روضه بخوان، گفتم خانم، دکترها منعم کردند از روضه خواندن، ولی چون شما می فرمایید چشم. چه روضه ای بخوانم؟ فرمود: روضه علی اصغرِ حسین را بخوان …

- کربلایی احمد (میرزاحسینعلی تهرانی) و جناب شیخ رجبعلی خیاط در خصوص ویژگی های اخلاقی حاج مرزوق نکات بسیاری را بازگو کرده اند.
یکی از اهل معنا در خصوص برزخ ایشان می فرمود: حاج مرزوق را در جوار آقا بزرگ تهرانی دفن کردند. یکی از مؤمنان در عالم رویا آقا بزرگ را مشاهده می کند و به وی می گوید: چقدر خوب است که حاجی مرزوق را نزد شما دفن کرده اند! آقا بزرگ در پاسخ می فرماید: این گونه هم که فکر می کنی، نیست. به محض آنکه حاج مرزوق را اینجا دفن کردند، آقا امام حسین علیه السلام او را برداشتند و با خود بردند.


منبع: جام و عقیق

نقل شده از کانال تلگرامی راز قرآن به نشانی raz_quran@


به تو از دور سلام


السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً؛ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ

سلام بر تو اى اباعبداللّه و بر جان هایى که به درگاهت فرود آمدند، از جانب من سلام خدا بر تو باد همیشه تا هستم و تا شب و روز باقى است و خدا زیارت شما را آخرین زیارت از سوى من قرار ندهد

السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْن

سلام بر حسین

و عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن

و بر على بن الحسین

و عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْن

و بر فرزندان حسین

و عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن

و بر یاران حسین

-------------------------------

اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَّ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیتَ عَلی اِبراهیمَ وَ عَلی آلِ اِبراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.

اَللهُمَّ بَارِک عَلی مُحَمَّدٍ وَّ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا بَارَکتَ عَلی اِبراهیمَ وَ عَلی آلِ اِبراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.

خداوندا بر محمد و آل محمد درود فرست، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم درود فرستادی، راستی که تو ستوده شده و بزرگواری.
خداوندا بر محمد و آل محمد برکت نازل فرما، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم برکت نازل فرمودی، به راستی که تو ستوده شده و بزرگواری.

" ارزش کوچکترین کارها در دستگاه سیدالشهدا (علیه السلام) "

حکایتی زیبا 


" ارزش کوچکترین کارها در دستگاه سیدالشهدا (علیه السلام) "


حاج عبدالحسین حبیب الهی از روحانیون عظیم الاشان نقل میکرد : در سالهای گذشته یک بار برای تبلیغ در محرم به جایی رفته بودم.

در آنجا دو جوان در آن مجلس بسیار بی ادبی می کردند ؛ نه در سوگ سیدالشهداء لباس عزا پوشیده بودند و نه به سخنان من گوش می دادند و پیوسته در مجلس با هم حرف می زدند و خلاصه حال مرا گرفتند.
پس از پایان آن دهه با خود گفتم دیگر برای تبلیغ به این جا نمی آیم اما سال بعد هم در پی دعوت و پافشاری مردم آن مسجد ، دوباره به آن جا رفتم ولی این بار با تعجب دیدم آن دو جوان هم جامه ی مشکی به تن کرده اند و و واقعاً عزادار و مودب شده اند!

از آنان پرسیدم : « چطور شده امسال تغییر کرده اید؟! »
گفتند : « پس از روزهای عزای سال پیش ، ما هر دو در خواب دیدیم که امام حسین (علیه السلام) همراه حضرت ابوالفضل (علیه السلام) به این جا آمدند و امام حسین به برادرش فرمود : " نام این دو را هم در فهرست عزاداران بنویس " .
حضرت عباس (علیه السلام) عرض کرد : " آقا جان ! این دو نفر عزادار نبودند و پیوسته اذیت می کردند "
اما امام حسین فرمود : " نه ؛ اینها یک قندان از جلو راه عزاداران برداشته اند " 
و آن فرمایش امام حسین مربوط به این بود که روزی ما در مسجد منتظر آمدن دسته ی عزاداران بودیم که یکی از ما قندانی را جلو در دید و به دیگری گفت : " آن قندان را بردار تا پای مردمی که می آیند به آن نخورد " و دیگری هم برداشت. 
وقتی دیدیم حتی یک قندان برداشتن از جلو پای عزاداران حسینی تا این اندازه در بارگاه امام حسین ارزش دارد و از دید صاحب این عزا علیه السلام دور نمی ماند ، پی به نادانی و غفلت خود بردیم ... »


منبع: با کربلا صفحه 348

نقل شده از کانال تلگرامی داروخانه معنوی به نشانی Manavi_2@


به تو از دور سلام


السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً؛ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ

سلام بر تو اى اباعبداللّه و بر جان هایى که به درگاهت فرود آمدند، از جانب من سلام خدا بر تو باد همیشه تا هستم و تا شب و روز باقى است و خدا زیارت شما را آخرین زیارت از سوى من قرار ندهد

السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْن

سلام بر حسین

و عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن

و بر على بن الحسین

و عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْن

و بر فرزندان حسین

و عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن

و بر یاران حسین

-------------------------------

اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم