{وجود نازنین مولانا امیرالمؤمنین علیه السّلام، تقسیم کنندهٔ بهشت و جهنّم!}
اباصلت هروی گوید: روزی مأمون عباسی (لعنة الله علیه) به حضرت امام رضا (علیهالسلام) گفت: یا أباالحسن! ما را از جدّت امیرالمؤمنین (علیه السلام) آگاه ساز که چرا و به چه معنایی "قَسِیمُ الجَنّةِ وَ النّارِ" خوانده میشود، که این مطلب فکر مرا مشغول ساخته است؟!
حضرت به او فرمودند: ای مأمون! آیا تو از پدرانت از جدّ بزرگت ابنعباس نقل نکردید که او گفت: از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) شنیدم که فرمود: حُبّ علی (علیه السلام)، ایمان و دشمنی با او، کفر است؟!
مأمون پاسخ داد: آری!
امام علیه (السلام) فرمودند: پس اگر تقسیم بهشت و دوزخ بر اساس حُبّ و بغض اوست، پس بنابراین او قسیم الجّنة و النّار است!
مأمون خبیث منافق گفت: خدا مرا بعد از شما زنده نگه ندارد! گواهی میدهم که شما وارث علم رسول خدا هستید!
اباصلت گوید: وقتی حضرت به سمت منزلشان روانه شدند، به ایشان عرض کردم: چقدر زیبا پاسخ مأمون را دادید!
امام رضا (علیه السلام) فرمودند: ای أباصلت! به او جوابی به قدر فهمش دادم! در حالی که از پدرم شنیدم که از پدرانش از امیرالمؤمنین (علیه السلام) روایت کرد که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) به او فرمود: ای علی! تو قسمت کنندهٔ بهشت در روز قیامت هستی؛ یعنی به جهنم میگویی: این فرد مال من است و این مال توست!
منابع:
عیون اخبار الرّضا علیه السلام ج۱ ص۹۲
کشف الغمّة ج۳ ص۱۰۳
نقل شده از کانال ahadisegoharbar@
https://s6.uupload.ir/files/hadith963_03a.jpg
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ حَتَّی لا یَبْقَی مِنْ صَلَوَاتِکَ شَیْءٌ،
پروردگارا درود فرست بر محمد و آل محمد / تا اینکه از صلوات تو چیزی نماند
وَ ارْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ حَتَّی لا یَبْقَی مِنْ رَحْمَتِکَ شَیْءٌ،
پروردگارا رحمت فرست بر محمد و آل محمد / تا اینکه از رحمت تو چیزی نماند
وَ بَارِکْ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ حَتَّی لا یَبْقَی مِنْ بَرَکَاتِکَ شَیْءٌ،
پروردگارا برکت فرست بر محمد و آل محمد / تا اینکه از برکات تو چیزی نماند
وَ سَلِّمْ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ حَتَّی لا یَبْقَی مِنْ سَلامِکَ شَیْء
پروردگارا سلام فرست بر محمد و آل محمد / تا اینکه از سلام تو چیزی نماند
گریه جبرائیل بر مصائب حضرت زینب (سلام الله علیها)
روایت شده است که پس از ولادت حضرت زینب (سلام الله علیها) ، امام حسین (علیه السلام) که در آن هنگام کودک سه چهار ساله بود، به محضر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمد و عرض کرد: خداوند به من خواهرى عطا کرده است. پیامبر(صلی الله علیه و آله) با شنیدن این سخن ، منقلب و اندوهگین شد و اشک از دیده فرو ریخت. حسین (علیه السلام) پرسید: براى چه اندوهگین و گریان شدى؟
پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: اى نور چشمم ، راز آن به زودى برایت آشکار شود. تا اینکه روزى جبرائیل نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمد، در حالى که گریه مى کرد، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از علت گریه او پرسید، جبرائیل عرض کرد: این دختر (زینب) از آغاز زندگى تا پایان عمر همواره با بلا و رنج و اندوه دست به گریبان خواهد بود؛ گاهى به درد مصیبت فراق تو مبتلا شود، زمانى دستخوش ماتم مادرش حضرت زهرا (سلام الله علیها) و سپس پدرش امیر مومنان (علیه السلام) و سپس ماتم مصیبت جانسوز برادرش امام حسن (علیه السلام) گردد و از این مصایب دردناکتر و افزونتر اینکه به مصایب جانسوز کربلا گرفتار شود، به طورى که قامتش خمیده شود و موى سرش سفید گردد. پیامبر (صلی الله علیه و آله) گریان شد و صورت پر اشکش را بر صورت زینب (سلام الله علیها) نهاد و گریه سختى کرد، زهرا (سلام الله علیها) از علت آن پرسید. پیامبر(صلی الله علیه و آله) بخشى از بلاها و مصایبى را که بر زینب (سلام الله علیها) وارد مى شود، براى زهرا (سلام الله علیها) بیان کرد.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) پرسید: اى پدر! پاداش کسى که بر مصایب دخترم زینب (سلام الله علیها) گریه کند چیست؟ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: پاداش او همچون پاداش کسى است که براى مصایب حسن و حسین (علیهماالسلام) گریه مى کند.
منبع: کتاب ۲۰۰ داستان از فضایل ، مصائب و کرامات حضرت
نقل شده از کانال تلگرامی داستان و سخن بزرگان به نشانی dastangram@
سرِّ نی در نینوا می مانْد، اگر زینب نبود
کربلا در کربلا می ماند، اگر زینب نبود
چهره سرخ حقیقت بعد از آن طوفانِ رنگ
پشت ابری از ریا می ماند، اگر زینب نبود
سالروز وفات اسوه صبر و استقامت حضرت زینب کبری سلام الله علیها بر رهروانش تسلیت باد.
اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَّ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیتَ عَلی اِبراهیمَ وَ عَلی آلِ اِبراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.
حتی هزار سال اعمال پاک و عباداتتان پذیرفته نیست مگر با پذیرفتن ولایت امام علی
امام کاظم علیه السلام:
اعمال و عبادتها حتی اگر پاک باشند قابل اطمینان نیستند و حتی اگر درست باشند نجاتبخش نیستند، مگر با (داشتن) ولایت امیرالمومنین علیه السلام و پیروی از او و اقرار به فضائل او و پذیرفتن سخنان کسانی که بر فضائل او آگاه هستند و تسلیم شدن در برابر کسانی که فضائل او را روایت میکنند.دعای اعتقاد (مهج الدعوات ص233)
امام صادق از پدرانش از امیرمؤمنان نقل میکند که فرمود:
رسول خدا به من فرمود، یا علی تو امیرمؤمنان و پیشوای پرهیزکاران هستی، یا علی تو سرور اوصیاء و وارث علم پیامبران و بزرگوارترین راستگویان و برترین از سابقین هستی. یا علی تو همسر بانوی بانوان دو عالم و جانشین بهترین پیامبران هستی یا علی تو سرپرست و مولای تمام مؤمنان و حجت بعد از من بر جمیع مردمان هستی. بهشت سزاوار پذیرندگان ولایت تو و دوستان توست و ورود به آتش دوزخ سزاوار دشمنان توستیا علی قسم به آن کسیکه مرا به نبوت مبعوث گردانید و بر جمیع مخلوقات برگزید، بدرستیکه اگر بندهای خدا را هزار سال عبادت کند، از او قبول نمیشود مگر به پذیرش ولایت تو و ولایت امامان از فرزندان تو و به تحقیق که ولایت تو پذیرفته نمیشود مگر به وسیله برائت جستن از دشمنان تو و دشمنان امامان از فرزندان تو، چرا که جبرئیل علیهالسلام اینگونه مرا خبر داده است، پس هرکس میخواهد ایمان آورد و هرکس میخواهد کافر شود.
بحارالانوار ج27 ص63 ح22
نقل شده از کانال تلگرامی راز نهج البلاغه به نشانی raz_Nahjolbalagheh@
اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَّ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیتَ عَلی اِبراهیمَ وَ عَلی آلِ اِبراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.
دعای ابوذر غفاری که او را در آسمان ها مشهور کرد
حجتالاسلام والمسلمین استاد فرزانه شیخ جعفر ناصری نقل میکردند که:
در ملاقاتی که با والد گرامی آیت الله حاج شیخ محمد ناصری، محضر آیتالله العظمی بهجت داشتیم، سخن از اولیای الهی به میان آمد.
والد فرمودند:
من از ابتدای طلبگی، به مرحوم (عارف کامل) آیت الله آسید جمال گلپایگانی رحمة الله علیه نه تنها ارادت داشتم، بلکه شیفته حرکات و روش و حتی جملات این مرد الهی بودم و در نماز جماعت ایشان شرکت میکردم. یادم هست ایشان در قنوت نماز با صدایی آرام و پرطمأنینه این دعا را میخواندند:
«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْأَمْنَ وَ الْإِیمَانَ بِکَ وَ التَّصْدِیقَ بِنَبِیِّکَ...».
آیتالله العظمی بهجت فرمودند:
بله این دعای حضرت ابوذر است. روایت دارد:
روزی جناب ابوذر غفاری خدمت رسول خدا رسید و ایشان را مشغول صحبت با دحیه کلبی دید و نشناخت و رفت در حالی که در واقع، این فرد که رسول خدا با او صحبت میکرد دحیه نبود، بلکه جبرائیل امین بود به صورت دِحْیَه کلبی.
جبرئیل عرض کرد:
یا رسول خدا اگر اباذر به ما سلام میکرد، ما سلام او را جواب میدادیم و بعد عرض کرد: ابوذر دعایی دارد که او را در آسمانها مشهور کرده، از او بخواه آن دعا را برایت بخواند...
بعد پیامبر به ابوذر فرمودند:
جبرئیل گفت تو دعایی میخوانی که تو را در آسمانها مشهور کرده است. ابوذر آن دعا را برای آن حضرت خواند:
«اللّٰهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْأَمْنَ وَالْإِیمانَ، وَالتَّصْدِیقَ بِنَبِیِّکَ، وَالْعافِیَةَ مِنْ جَمِیعِ الْبَلاءِ، وَالشُّکْرَ عَلَى الْعافِیَةِ، وَالْغِنَىٰ عَنْ شِرَارِ النَّاسِ.
خدایا! از تو درخواست می کنم امنیت و ایمان به تو را، تصدیق نمودن و باور به پیامبرت را، و عافیت از همه بلاها، و شکرگزاری در برابر عافیت، و بی نیازی از مخلوقات بَدَت را (مرا از مردم بد و آزاررسان بی نیاز کن).»
ابوذر برای از دست دادن توفیق مکالمه با جبرئیل به قدری پشیمان شدند که چند روز نتوانستند از منزل بیرون بیایند.
منبع: (الکافی، ج ۲، ص۵۸۷)
پی نوشت:
این دعا خیلی خوبه و میشه گفت یک دعای کامله که هم امنیت و ایمان از خدا مسئلت می کنیم هم شکرگزاری هم از جمیع بلایا از خدا عافیت می خواهیم و هم اینکه از شر مردم بدذات و آزاررسان که اکثر مواقع از حسادت شروع میکنن به آزار و اذیت کردن، از خدا یاری می جوییم.
سعی کنید این دعا را حفظ کرده در قنوت نمازها یا بعد از نماز یا بعد از خواندن قرآن و... هر روز چند باری بخوانید که دعا سلاح مومن است و گاها قضا و بلایایی که مقدر شده را برمیگرداند.
اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم وَالعَن اَعدَائَهُم اَجمَعین
حر بن یزید ریاحی (4)
توبه حر
ثمَّ ضَرَبَ فَرَسَهُ قَاصِداً إِلَى الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ یَدُهُ عَلَى رَأْسِهِ وَ هُوَ یَقُول
و رکاب بر اسب زد و متوجه بسوى حسین گردید در حالى که دست بر سر خود گذاشته و عرض میکرد:اللَّهُمَّ إِلَیْکَ أَنَبْتُ فَتُبْ عَلَیَّ فَقَدْ أَرْعَبْتُ قُلُوبَ أَوْلِیَائِکَ وَ أَوْلاَدِ بِنْتِ نَبِیِّکَ
بار الها بسوى تو بازگشتم توبهام را بپذیر که من دلهاى دوستان تو و فرزندان دختر پیغمبر تو را لرزاندمفجعل الحرّ یقبّل الارض بین یدی الحسین، فقال له: ارفع راسک یا شیخ، فرفع راسه
پس حر در حالیکه که رویش را به زمین افکنده بود به سمت حسین علیه السلام رفت و وقتی ارباب او را دید به او گفت: ای شیخ سرت را بلند کن پس او سرش را بلند کرد.
و قَالَ لِلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَنَا صَاحِبُکَ الَّذِی حَبَسَکَ عَنِ الرُّجُوعِ وَ جَعْجَعَ بِکَ وَ مَا ظَنَنْتُ أَنَّ الْقَوْمَ یَبْلُغُونَ مِنْکَ مَا أَرَى وَ أَنَا تَائِبٌ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى فَهَلْ تَرَى لِی مِنْ تَوْبَة
پس به آن حضرت عرض کرد: فدایت شوم من همانم که بهمراه تو بودم و نگذاشتم تو باز گردى و کار را بر تو تنگ گرفتم ولى گمان نمىبردم که این مردم کار را با تو تا به این حد خواهند رساند و من اکنون بسوى خدا بازگشتهام آیا توبۀ مرا پذیرفته مىبینى؟
فقَالَ الْحُسَیْنُ عَلَیْهِ السَّلاَم نَعَمْ یَتُوبُ اللَّهُ عَلَیْک
حسین علیه السلام فرمود: آرى خداوند توبۀ تو را مىپذیرد.قالَ الْحُرُّ فَلَمَّا خَرَجْتُ مِنْ مَنْزِلِی مُتَوَجِّهاً نَحْوَ الْحُسَیْنِ ع نُودِیتُ ثَلَاثاً یَا حُرُّ أَبْشِرْ بِالْجَنَّةِ فَالْتَفَتُّ فَلَمْ أَرَ أَحَدا
حر می گوید: هنگامی که از منزل خود به سمت امام حسین خارج شدم، سه مرتبه شنیدم منادی می گفت: ای حر، مژده باد تو را به بهشت! وقتی متوجه صاحب این ندا شدم کسی را ندیدم.
فقُلْتُ ثَکِلَتِ الْحُرَّ أُمُّهُ یَخْرُجُ إِلَى قِتَالِ ابْنِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ یُبَشَّرُ بِالْجَنَّةِ
با خود گفتم: مادرت به عزایت بنشیند، تو برای جنگ با پسر رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله) می روی و بشارت بهشت به تو داده می شود؟
و حر اولین کسی می شود که اذن می گیرد که جان خود را فدای ارباب کند.
منابع:
بحارالانوار
الارشاد شیخ مفید
اللهوف سید بن طاووس
نقل شده از کانال تلگرامی مصباح به نشانی misbah110@