وقـایـع روز دوم مـحــــــرم
امام حسین علیهالسلام در روز پنجشنبه دوم محرم الحرام سال شصت و یک هجری به کربلا وارد شد.
چون به کربلا رسید پرسید:
نام این سرزمین چیست؟
گفتند: غاضریه
پرسید: نام دیگری دارد؟
گفتند: نینوا
فرمود: نام دیگر چه؟
گفتند: ساحل فرات
فرمود: اسم دیگر هم دارد؟
گفتند: کربلا
آنگاه اشک در چشمان حضرت حلقه زد و فرمود: سرزمین محنت و رنج!
سپس فرمود: بایستید و پیش نروید، بخدا که محل فرود آمدنمان و سرزمین ریخته شدن خونمان همین جاست...
اینجاست که حرمت ما را میشکنند، مردانمان و کودکانمان را میکشند. قبور ما در همین جا زیارتگاه خواهد شد.
جدم رسول خدا (صلیاللهعلیه و آله) همین خاک را به من وعده داده و وعده او خلاف نیست...
در این روز "حر بن یزید ریاحی" ضمن نامهای "عبیداللّه بن زیاد" را از ورود امام علیهالسلام به کربلا آگاه نمود.
در این روز امام علیهالسلام به اهل کوفه نامهای نوشت و گروهی از بزرگان کوفه که مورد اعتماد حضرت بودند را از حضور خود در کربلا آگاه کرد.
حضرت نامه را به "قیس بن مسهّر" دادند تا عازم کوفه شود، اما ستمگران پلید این سفیر جوانمرد امام علیهالسلام را دستگیر کرده و به شهادت رساندند.
زمانی که خبر شهادت قیس به امام علیهالسلام رسید، حضرت گریست و اشک بر گونه مبارکش جاری شد و فرمود:
اللّهُمَّ اجْعَلْ لَنا وَ لِشِیعَتِنا عِنْدکَ مَنْزِلاً کَریما واجْمَعْ بَینَنا وَ بَینَهُمْ فِی مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِکَ، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ
خداوندا! برای ما و شیعیان ما در نزد خود قرارگاه والایی قرار ده و ما را با آنان در جایگاهی از رحمت خود جمع کن، که تو بر انجام هر کاری توانایی...
همچنین در این روز امام حسین (علیه السلام) اولین خطبه خود برای سپاه حر را خواندند. آفتاب به وسط آسمان رسیده بود هنگام نماز ظهر بود. امام به حجاج بن مسروق جعفر امر کرد اذان بگوید: سپس امام (علیه السلام) با عبا، ردا و نعلین بعد از حمد و سپاس خداوند چنین فرمود: ای مردم، من از خدای شما و شما پوزش می طلبم من پیش شما نیامدم مگر وقتی که نامه هایتان رسید قبل از اینکه من شما را بیابم، نامههای شما به من رسید که ما را امامی نیست، شاید خداوند ما را بر هدایت مجتمع کند اگر بر همان گفتار هستید، من به سوی شما آمدم اگر شما به عهدها و پیمانهای خود، آنگونه که من اطمینان یابم، به من قول می دهید به سرزمین شما وارد می شوم. آنها ساکت بودند به موذن گفته شد اذان را بگوید امام (علیه السلام) به حر گفت تو با یارانت نماز بگزار، حر گفت: نه شما بخوان ما نیز به همراه تو نماز می خوانیم سپس امام با آنها نماز خواند.....
منابع:
اللهوف، صفحه ۳۵
مقتل الحسین مقرّم، صفحه۱۸۴
بحارالانوار، جلد۴۴، صفحه۳۸۱.۵
نقل از کانال تلگرامی ارتباط با خدا به نشانی ertebat0bakhoda@
به تو از دور سلام
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً؛ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
سلام بر تو اى اباعبداللّه و بر جان هایى که به درگاهت فرود آمدند، از جانب من سلام خدا بر تو باد همیشه تا هستم و تا شب و روز باقى است و خدا زیارت شما را آخرین زیارت از سوى من قرار ندهد
السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْن
سلام بر حسین
و عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن
و بر على بن الحسین
و عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْن
و بر فرزندان حسین
و عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن
و بر یاران حسین
شیخ صدوق و ابن قولویه و دیگران از امام جعفر صادق علیه السلام روایت کرده اند :
که چون امام حسین علیه السلام متولد شد خداى بزرگ به جبرئیل امر کرد که با هزار ملک براى تهنیت از طرف خداوند و از طرف خود به محضر مبارک پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله) نازل شود.
جبرئیل هنگام عبورش از جزیره اى، با فرشته اى رو به رو شد که از حاملان عرش الهى بود و خداوند او را به امرى مقرر داشته بود.
اما او در فرمان الهى کندى کرده بود، خداوند بزرگ هم بالش را در هم شکسته و او را در آن جزیره انداخته بود.
آن فرشته در آن جزیره مدت هفتصد سال بود که خدا را عبادت مى کرد.
در روایتى آمده است که خداوند بزرگ او را مخیر کرد بین عذاب دنیا و عذاب قیامت ،
او عذاب دنیا را اختیار کرد، سپس خدا او را در آن جزیره شکنجه داد.
آن فرشته دید که جبرئیل با فرشتگان فرود مى آیند،از او پرسید :
کجا میروید؟
جبرئیل گفت :
خداى بزرگ به محمد (صلى الله علیه و آله) فرزندى کرامت فرموده است.
مرا امر کرده که او را مبارک باد بگویم.
فطرس (فرشته بال شکسته) گفت :
اى جبرئیل مرا نیز با خود ببر، شاید که آن حضرت براى من دعا کند تا خداوند بزرگ از من در گذرد.
جبرئیل او را با خود به خدمت رسول خدا (صلى الله علیه و آله) برد و تبریک عرضه داشت و شرح حال فطرس را به عرض رسانید.
نبى اکرم (صلى الله علیه و آله) فرمود:
اى جبرئیل به فطرس بگو که خود را به قنداقه این مولود بمالد و به محل خود باز گردد.
فطرس خود را به قنداقه امام حسین علیه السلام مالید،
بال هایش دوباره رویید و به آسمان پرواز کرد و عرض کرد:
یا رسول الله ، همانا زود باشد که این مولود را امت تو شهید کنند...
ما به پاس این نعمت که از طرف امام حسین علیه السلام به من رسید در عوض آن هر کس به او سلام کند من سلامش را به او میرسانم و هر که بر او صلوات بفرستد من صلواتش را به او مى رسانم.
طبق روایات دیگر چون فطرس به آسمان بالا مى رفت مى گفت : کیست چون من که آزاد کرده حسین بن على و فاطمه و محمد صلى الله علیه و آله هستم..
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً؛ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ
وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْسلام بر تو اى اباعبداللّه و بر جان هایى که به درگاهت فرود آمدند، از جانب من سلام خدا بر تو باد همیشه تا هستم و تا شب و روز باقى است و خدا زیارت شما را آخرین زیارت از سوى من قرار ندهد
السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْن
سلام بر حسین
و عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن
و بر على بن الحسین
و عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْن
و بر فرزندان حسین
و عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن
و بر یاران حسین
منابع:
۱- انوار البهیه ، ص ۴۴٫
۲- اثبات الوصیه ، ص ۱۲۵، مدینه
3- الاجز، ص ۲۳۷ (چاپ قدیم ).
4- منتهى الامال ج ۱، ص ۲۰۶٫
نقل شده از کانال تلگرامی ارتباط با خدا به نشانی ertebat0bakhoda@
اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَّ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیتَ عَلی اِبراهیمَ وَ عَلی آلِ اِبراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.
امام حسین (علیه السلام) در بالین برادرش امام حسن (علیه السلام) در زمان احتضار تشریف داشتند. امام حسین (علیه السلام) فرمودند: برادر!! می خواهم لحظه ای که ملک الموت را ببینی می دانی ، تو آنگاه قادر به سخن گفتن نخواهی بود پس دست خود را در دستم بگذار و هر وقت ملک الموت را دیدی دست مرا فشار بده تا من نیز بدانم. امام که دست امام را فشار داد، امام حسین علیه السلام توفی برادر را در آن لحظه دانست و اعمال بعد از توفی در حق برادر جاری ساخت.
حکمت حدیث آن است که اگر بر بالین کسی هستیم که در حال احتضار است او در زمان توفی با دیدن ملک الموت قادر به سخن گفتن نخواهد بود. ولی قادر به فشار دادن دستمان است، وقتی دستمان فشار داد یعنی ملک الموت در نزد ما حاضر است و بهتر است ما نیز به او سلام کنیم و اگر محتضر را دیدیم که دست ما را می گیرد، بدانیم محتضر عزرائیل را حس نموده است و دست ما از ترسش می گیرد. ما انسان ها تا زمان دیدن عزرائیل به کمک هم و دست در دست هم بودنمان نیازمندیم.
برگرفته از کتاب موسوعَةُ کَلِماتِ الامامِ الحُسَین
نقل شده از کانال تلگرامی اخلاق و معرفت در قرآن و روایات به نشانی akhlagh_marefat@
اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم وَالعَن اَعدَائَهُم اَجمَعین
هر سال بعد از ماه مُحَرَّم و صَفَر که میشد مرحوم علامه امینی خطاب به عزاداران سیدالشهداء "علیه السلام" میفرمودند :
کبوتر بازها وقتی یه کبوتر از بازار میخرند ، چند روزی بال و پرش رو میبندند روی پشت بام خونه بهش آب و دانه میدن ، بعدِ چند روز بال و پرش رو باز میکنند و پروازش میدن ، اگه اون کبوتر رفت و مجددأ برگشت روی همون پشت بام نشست میگن : هنر داره و رگه داره اما اگه برنگشت و رفت ، میگن بی هنر و بی رگ بود !
آهای مردم ، آهای جوانها ، مُحَرَّم و صَفَر گذشت و توی این دو ماه امام حسین "علیه السلام" ماها رو خرید ، بال و پرمون رو بست پیش خودش نگهداشت در این دو ماه میهمان امام حسین "علیه السلام" بودیم و هر جا دعوتمون کردند به احترام امام حسین "علیه السلام" بود و در واقع از آب و نان امام حسین "علیه السلام" خوردیم ، حالا بعدِ دو ماه بال و پرمون رو باز کرده که پرواز کنیم ، نکنه که بی هنر و بی رگ باشیم ، بریم روی بام کس دیگه بشینیم ، نکنه نان و نمک بخوریم و نمکدون بشکنیم ! بیایید به امام حسین "علیه السلام" یه قول بدیم. قول بدیم که تا ماه مُحَرَّم سال دیگه فقط کبوتر امام حسین "علیه السلام" باشیم و فقط واسه اون پرواز کنیم و فقط روی پشت بام اون بشینیم.
نقل شده از کانال تلگرامی علم و دین به نشانی din_va_elm@
اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَّ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیتَ عَلی اِبراهیمَ وَ عَلی آلِ اِبراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.
جمله از امام حسین که باید سر در همه ادارهها نصب شود
امام حسین (علیه السلام) در روز دهم خطاب به لشگر عمر سعد گفت:« همه شما از سفارش من سرپیچی میکنید و کلام مرا گوش نمیدهید زیرا شکمهای شما از حرام انباشته شده و قلبهای شما مُهر خورده است. وای بر شما آیا ساکت نشده و به من گوش نمیدهید!» (بحارالانوار، ج ۴۵،ص۸)
این جملهای است که باید سالها در مورد آن حرف زد . مال حرام با آدمی کاری میکند که گوشش در برابر کلام حق حسین (علیه السلام) ناشنواست. مال حرام زمینه ساز فاجعه کربلا میشود. حرف امام را نمیشنوند و گلوی کودک 6 ماه را میدرند.
این جملهای است که باید در اتاق همه مدیران و کسانی که دستی در کاسه بیتالمال و حق الناس دارد زده شود. مال حرام به راحتی وارد زندگی انسان میشود و آن را به آتش میکشد.
خیلی از ما فکر میکنیم که مال حرام یعنی همان اختلاسها و تخلفهای مالی که متهمانشان را در دادگاه یا کانادا میبینیم. نه، مال حرام راحتتر از اینها هم وارد زندگی ما انسانها میشود.
وقتی کارمندی کارت ورود را میزند و از محل کار خارج میشود، بدون اینکه مرخصی یا کارت خروج را زده باشد، حقوق آن روزش قطعا با اشکال روبرو است. او برای ساعتهایی که در اداره حضور دارد حقوق میگیرد و نه ساعتهایی که نیست!
این یک نمونه از کارهایی است که ممکن است پول حرام را وارد زندگی میکند. کافی است در خلوت کُلاهمان را قاضی کنیم و ببینم که آیا حقوقی که میگیریم و یا پولی که به خاطر خدماتی که به مردم ارائه میکنیم، حلال بوده است یا نه؟
خودمانیم زندگی برخی از ما حسابی درگیر این پولهای حرام شده است. حضرت سنگ محک خوبی پیش روی ما گذاشته است. اگر حرف حق را نشنیدیم بدانیم که پول حرام زندگیمان را گرفته است.
پول حرام، وجدان ما را میکُشد. آنهایی که حسین را در روز عاشورا سر بریدند، قبل از آن وجدان خود را سر بریده و به نیزه زده بودند.
خدای ناکرده فکر نکنیم با عزاداری و دادن نذری برای کشته شده دشت کربلا به دست حرام خواران، قلم سیاه بر مال حرامی که روی هم گذاشتهایم و برج و بارو ساختهایم کشیده میشود. در همین شبهای محرم شنیدهایم که خدا از حقالناس نخواهد گذشت و مال حرام همان حق الناسی است که بر گردن ماست.
مصطفی داننده
به تو از دور سلام
-------------------------------
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ السِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ
خداوندا به مقدار علمِ بی پایانت بر فاطمه و پدرش و شوهرش و فرزندانش و رازی که در او قرار داده شده، صلوات و درود بفرست