ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و...  اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و... اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تُهلِکنی (یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان مرا دریاب و به هلاکتم مرسان)
ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و...  اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

ورلد بوک،وبلاگ تفریحی سرگرمی علمی پزشکی مذهبی و... اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّـل فَـرَجَهُم

یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تُهلِکنی (یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان مرا دریاب و به هلاکتم مرسان)

سخت ترین مصیبت کربلا از زبان امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)

سخت ترین مصیبت کربلا از زبان امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف)

حضرت ولی‌ عصر "ارواحنا فداه" نسبت به سه مصیبت وارد شده بر حضرت سیدالشهداء علیه السلام حساسیت بیشتری دارند:

1- مصیبت عمه بزرگوارشان، حضرت زینب کبری (سلام‌ الله‌ علیها)

2- مصیبت عموی وفادارشان،حضرت اباالفضل‌العباس (علیه‌ السلام)

3- مصیبت عموی شش ماهه، حضرت علی‌اصغر (علیه‌ السلام)
 

حاج ملا سلطانعلی که از جمله عبّاد و زهاد بوده است، می‌گوید:
 در عالم خواب به محضر والای امام زمان علیه السلام مشرف شدم و عرض کردم:

 مولا جان، آیا آنچه در زیارت ناحیه مقدسه با این عبارت ذکر شده، درست است که می‌فرماید: 
"پس صبح و شب بر شما ندبه کرده و به جای اشک خون می‌گریم"صحیح است؟

فرمودند: بله. عرض کردم: آن مصیبت که در آن به جای اشک خون گریه می‌کنید کدام است؟

 آیا مصیبت علی اکبر علیه
السلام است؟ 
فرمود: نه، اگر علی اکبر زنده بود، او نیز در این مصیبت خون گریه می‌کرد.

گفتم: آیا مصیبت حضرت عباس علیه السلام است؟
 فرمودند: نه، اگر حضرت عباس هم در حیات می‌بود، در مصیبت آن خون میگریست.

گفتم: البته مصیبت حضرت سیدالشهدا علیه السلام است؟!
فرمودند: نه، حضرت سیدالشهدا هم اگر زنده می‌بود، در این مصیبت خون گریه می‌کرد.

پرسیدم پس آن مصیبت کدام است؟
 
فرمود: آن مصیبت اسیری عمه ام
 زینب سلام الله علیها است...

اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها..


منبع: احمد ‌قاضی زاهدی، شیفتگان حضرت مهدی، ‌ج 2، ص 144 ـ 145.

شیفتگان حضرت مهدی(عج)، ج 1، ص 251.


نقل شده از کانال تلگرامی ارتباط با خدا به نشانی ertebat0bakhoda@


اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ السِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ

خداوندا به مقدار علمِ بی پایانت بر فاطمه و پدرش و شوهرش و فرزندانش و رازی که در او قرار داده شده، صلوات و درود بفرست

گریه جبرائیل بر مصائب حضرت زینب (سلام الله علیها)

گریه جبرائیل بر مصائب حضرت زینب (سلام الله علیها)

روایت شده است که پس از ولادت حضرت زینب (سلام الله علیها) ، امام حسین (علیه السلام) که در آن هنگام کودک سه چهار ساله بود، به محضر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمد و عرض کرد: خداوند به من خواهرى عطا کرده است. پیامبر(صلی الله علیه و آله) با شنیدن این سخن ، منقلب و اندوهگین شد و اشک از دیده فرو ریخت. حسین (علیه السلام) پرسید: براى چه اندوهگین و گریان شدى؟

پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: اى نور چشمم ، راز آن به زودى برایت آشکار شود. تا اینکه روزى جبرائیل نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمد، در حالى که گریه مى کرد، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از علت گریه او پرسید، جبرائیل عرض کرد: این دختر (زینب) از آغاز زندگى تا پایان عمر همواره با بلا و رنج و اندوه دست به گریبان خواهد بود؛ گاهى به درد مصیبت فراق تو مبتلا شود، زمانى دستخوش ماتم مادرش حضرت زهرا (سلام الله علیها) و سپس پدرش امیر مومنان (علیه السلام) و سپس ماتم مصیبت جانسوز برادرش امام حسن (علیه السلام) گردد و از این مصایب دردناکتر و افزونتر اینکه به مصایب جانسوز کربلا گرفتار شود، به طورى که قامتش خمیده شود و موى سرش سفید گردد. پیامبر (صلی الله علیه و آله) گریان شد و صورت پر اشکش را بر صورت زینب (سلام الله علیها) نهاد و گریه سختى کرد، زهرا (سلام الله علیها) از علت آن پرسید. پیامبر(صلی الله علیه و آله) بخشى از بلاها و مصایبى را که بر زینب (سلام الله علیها) وارد مى شود، براى زهرا (سلام الله علیها) بیان کرد.

حضرت زهرا (سلام الله علیها) پرسید: اى پدر! پاداش کسى که بر مصایب دخترم زینب (سلام الله علیها) گریه کند چیست؟ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: پاداش او همچون پاداش کسى است که براى مصایب حسن و حسین (علیهماالسلام) گریه مى کند. 


منبع: کتاب ۲۰۰ داستان از فضایل ، مصائب و کرامات حضرت

نقل شده از کانال تلگرامی داستان و سخن بزرگان به نشانی dastangram@


سرِّ نی در نینوا می مانْد، اگر زینب نبود

کربلا در کربلا می ماند، اگر زینب نبود

چهره سرخ حقیقت بعد از آن طوفانِ رنگ

پشت ابری از ریا می ماند، اگر زینب نبود 

سالروز وفات اسوه صبر و استقامت حضرت زینب کبری سلام الله علیها بر رهروانش تسلیت باد.



اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَّ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیتَ عَلی اِبراهیمَ وَ عَلی آلِ اِبراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.


اَللهُمَّ بَارِک عَلی مُحَمَّدٍ وَّ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا بَارَکتَ عَلی اِبراهیمَ وَ عَلی آلِ اِبراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.


خداوندا بر محمد و آل محمد درود فرست، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم درود فرستادی، راستی که تو ستوده شده و بزرگواری.
خداوندا بر محمد و آل محمد برکت نازل فرما، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم برکت نازل فرمودی، به راستی که تو ستوده شده و بزرگواری.

حضرت رقیه سلام الله علیها

حضرت رقیه سلام الله علیها


حضرت فاطمه صغری (رقیه) علیها سلام، دختر سه ساله امام حسین (علیه السلام) عصر روز سه شنبه در خرابه در کنار حضرت زینب (سلام الله علیها) نشسته بود. جمعی از کودکان شامی را دید که در رفت و آمد هستند.

پرسید: عمه جان! اینان کجا می روند؟ حضرت زینب (سلام الله علیها) فرمود: عزیزم این ها به خانه هایشان می روند. پرسید: عمه! مگر ما خانه نداریم؟ فرمودند: چرا عزیزم، خانه ما در مدینه است. تا نام مدینه را شنید، خاطرات زیبای همراهی با پدر در ذهن او آمد.

بلافاصله پرسید: عمه! پدرم کجاست؟ فرمود: به سفر رفته. طفل دیگر سخن نگفت، به گوشه خرابه رفته زانوی غم بغل گرفت و با غم و اندوه به خواب رفت. پاسی از شب گذشت. ظاهراً در عالم رؤیا پدر را دید. سراسیمه از خواب بیدار شد، مجدداً سراغ پدر را از عمه گرفت و بهانه جویی نمود، به گونه ای که با صدای ناله و گریه او تمام اهل خرابه به شیون و ناله پرداختند.

خبر را به یزید (لعنة الله علیه) رساندند، دستور داد سر بریده پدرش را برایش ببرند. رأس مطهر سید الشهدا را در میان طَبَق جای داده، وارد خرابه کردند و مقابل این دختر قرار دادند. سرپوش طبق را کنار زد، سر مطهر سیدالشهدا را دید، سر را برداشت و در آغوش کشید.

بر پیشانی و لبهای پدر بوسه زد و آه و ناله اش بلندتر شد، گفت: پدر جان چه کسی صورت شما را به خونت رنگین کرد؟ پدر جان چه کسی رگهای گردنت را بریده؟ پدر جان «مَن ذَالَّذی أَیتَمَنی علی صِغَرِ سِنِّیِ» چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟ پدر جان یتیم به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ بشود؟ پدر جان کاش خاک را بالش زیر سرم قرار می دادم، ولی محاسنت را خضاب شده به خونت نمی دیدم.

دختر خردسال حسین (علیه السلام) آن قدر شیرین زبانی کرد و با سر پدر ناله نمود تا خاموش شد. همه خیال کردند به خواب رفته. وقتی به سراغ او آمدند، از دنیا رفته بود. شبانه غساله آوردند، او را غسل دادند و در همان خرابه مدفون نمودند.

به دخترت زده ای سر فدای سر زدنت
فدای آتش داغی که بر جگر زدنت

چقدر ناله کشیدم دگر نخوان قرآن
ولی تو خواندی و با سنگ ای پدر زدنت

به هیچ جای سر تو که جای سالم نیست
ز بس که هر سر بازار و هر گذر زدنت

خودت بگو سر نیزه چه بر سرت آمد؟
به روی نیزه که بودی چرا مگر زدنت؟

میان مجلس و در پیش روی عمه و من
برای کشتن ما بوده بیشتر زدنت!


نقل شده از کانال تلگرامی داروخانه معنوی به نشانی Manavi_2@


 

https://s6.uupload.ir/files/ziyarat1_3mr7.jpg


اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ السِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ

خداوندا به مقدار علمِ بی پایانت بر فاطمه و پدرش و شوهرش و فرزندانش و رازی که در او قرار داده شده، صلوات و درود بفرست

گفتگوی زن غساله با حضرت زینب کبری سلام الله علیها

گفتگوی زن غساله با حضرت زینب کبری سلام الله علیها


هنگامی که زن غساله ، بدن حضرت رقیه (سلام الله علیها) را غسل می داد ، ناگاه دست از غسل کشید و گفت: سرپرست این اسیران کیست؟

حضرت زینب (سلام الله علیها) فرمود : چه می خواهی؟

غساله گفت : این دخترک به چه بیماری مبتلا بوده که بدنش کبود است؟

حضـرت زینب (سلام الله علیها) در پاسخ فرمود :ای زن ، او بیمار نبود ، این کبودیها آثار تازیانه ها و ضـربه های دشـمنان است.

پس از شهادت آن مخدّره و هنگامی که کاروان اهل بیت قصد بازگشت داشتند، مردم نامرد شام که صدای گریه و شیون آن ها از هر سو به گوش می رسد برای بدرقه کاروان از خانه های خود بیرون آمدند.

زنان شام ازدحام کردند و در حالیکه سـیاه پوش شده بودند برای بدرقه اهل بیت علیه السـلام از خانه ها بیرون آمدند. صدای ناله و گریه آنها از هر سو شـنیده می شد و با کمال شرمندگی با اهل بیت علیه السلام وداع نمودند.

حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) از این فرصت اسـتفاده های بسـیار کرد. از جمله اینکه هنگام وداع، ناگاه سر از هودج بیرون آورد و خطاب به مردم شام فرمود :

ای اهـل شـام ، از مـا در این خرابه امانتی مانـده است، جان شـما و جان این امانت. هرگاه کنار قبرش برویـد، او در این دیار غریب است. آبی بر سر مزارش بپاشید و چراغی در کنار قبرش روشن کنید.


منبع: ستاره درخشان شام


نقل شده از کانال تلگرامی مصباح به نشانی  misbah110@


 

https://s6.uupload.ir/files/hazratzeynab_ghsj.jpg


اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم وَالعَن اَعدَائَهُم اَجمَعین

امانتی از اهل بیت (علیهم السلام) که در شام به جا ماند

امانتی از اهل بیت (علیهم السلام) که در شام به جا ماند


پس از واقعه کربلا و در زمانی که کاروان اسرای کربلا در شام بودند، حضرت رقیه (سلام الله علیها) به خاطر سختی‌هایی که در این جریان دید و غم فراق پدربزرگوارشان رحلت فرمودند. یزید دستور داد چراغ و تخته غسل را ببرند، و او را با همان پیراهن کهنه اش کفن کردند.

زنان شام ازدحام کردند و در حالی که سیاه پوش شده بودند، برای بدرقه اهل بیت (علیهم السلام) از خانه‌ها بیرون آمدند. صدای ناله و گریه آن ها از هر سو شنیده می‌شد و با کمال شرمندگی با اهل بیت (علیهم السلام) وداع نمودند، و تا کاروان اهل بیت (علیهم السلام) پیدا بود، مردم شام گریه می‌کردند.

حضرت زینب (سلام الله علیها) هنگام وداع، ناگاه سر از هودج بیرون آورد و خطاب به مردم شام فرمود:
«ای اهل شام، از ما در این خرابه امانتی مانده است؛ جان شما و جان این امانت. هر گاه کنار قبرش بروید (او در این دیار غریب است) آبی بر سر مزارش بپاشید و چراغی در کنار قبرش روشن کنید».

وقتی حضرت زینب (سلام الله علیها) با همراهان به مدینه بازگشتند زن های مدینه برای عرض تسلیت، به حضور زینب (سلام الله علیها) آمدند آن حضرت حوادث جانسوز کربلا و کوفه و شام را برای آن‌ها بیان می کرد و آن ها گریه می کردند، تا اینکه به یاد حضرت رقیه (سلام الله علیها) افتاد و فرمود:

«اما مصیبت وفات رقیه در خرابه شام، کمرم را خم کرد و مویم را سفید نمود.»

زن ها وقتی این سخن را شنیدند، صدایشان با شور و ناله به گریه بلند شد و آن روز به یاد رنجهای جانگداز رقیه (سلام الله علیها) بسیار گریستند.

در کتاب «وقایع الشهور و الأیام» مرحوم آیت الله بیرجندی آمده است که دختر کوچک امام حسین (علیه السلام) روز پنجم ماه صفر سال ۶۱ وفات کرد. 
چنانکه همین مطلب در کتاب «ریاض القدس» نیز نقل شده است.

در صفحه ۲۴۴ «مهیج الاحزان» از حمید بن مسلم نقل شده که چون حضرت علی‌اصغر شهید شد... دخترانی از خیمه بیرون دویدند، و خود را بر روی نعش آن طفل شهید انداختند... و آن دختران فاطمه و سکینه و رقیه بودند.


 


https://s6.uupload.ir/files/hazrat_roghayeh_u5th.jpg


من دختری یتیمم، اگر میشود نزن

گر میزنی بزن، ولی حرف بد نزن

سیلی مگر چه داشت که دیگر نمیزنی؟
سیلی بزن، به پهلوی من با لگد، نزن

 

نقل شده از کانال تلگرامی ارتباط با خدا به نشانی ertebat0bakhoda@

 


https://s6.uupload.ir/files/hazratzeynab_ghsj.jpg

 


السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ

السَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الشَّهیدَةِ
السَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ

--------------------------------------------------------------------

اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم وَالعَن اَعدَائَهُم اَجمَعین